۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت اول

در قسمت نهم داستان زندگیم یه اشاره کوتاه به روابط زن و شوهر و دلایلی که موجب جدایی زوجین در ایران از دید من میشه رو بیان کردم که ظاهرا موجب استقبال زیادی از بازدیدکنندگان محترم وبلاکم شده که با دادن پیام به ایمیلم و گذاشتن نظر در قسمت دوستیابی خواستار ادامه بحث شدند منهم اطاعت امر کردم و به قولی که داده بودم خواستم عمل کنم امیدوارم که بتونم کمکی کرده باشم اگر سوال یا نظر و بحثی داشتید در قسمت پیام لطفا بنوسیسد یا به ادرس ایمیلم بفرستید تا پاسخگو باشم.ممنون.بریم سر بحثمون.در ایران بیشترین دلیل برای جدایی زوجین ازهم متاسفانه منشایی جز سرد بودن در روابط جنسی و عاطفی ندارد.اول به مسئله عاطفی قضیه نگاه میکنیم.بعنوان مثال زن و شوهری که باهم ازدواج میکنند در درجه اول باید به هم احترام بزارند حتی در موقعیکه تنها در منزل هستند منظورم اینکه با ملایمت و مهربونی باهم برخورد کنند از لفظهای جانم عزیزم و...برای صدا کردن همدیگه استفاده کنند اینکار باعث بوجود اومدن علاقه و به اصطلاح خودمن عشق میشه هیچ اشکالی نداره زوجن حتی در جمعی هم باهم اینطور برخورد کنند بنظر من این نشانه شخصیت و دوستداشتن زوجین بهم است نه نشانه امل بودن یا لوس بازی زوجین برای هم زندگی میکنند نه دیگران احترام گذاشتن به نظر دیگران رو با زندگی خودتون قاطی نکنید.مردی که در بیرون از منزل مشغول کار است باید بعد از اومدن به منزل تمامه مسایل کاری رو جلوی درب خونه چال کنه و وارد خونه بشه و اکر خانم هم شاغل است بهمینصورت.کانون گرم زندگیرو با مشکلات کاری قاطی نکنید زندگی ارزشش بالاتر از کارو پول و بانکه.2نفری که با عشق و علاقه زندگی رو میسازند باید تا آخر همینطور عاشق هم بمونند اونهایی که ازدواج کردند منظور حرف منو میفهمنند اگر شماییکه الان چندین ساله ازدواج کردید روزهای اول ازدواجتون رو با الان مقایسه کنید میبینید از لحاظ عاطفی و جنسی خیلی خیلی سرد شدید.تابحال به دلیلش فکر کردین؟؟؟؟؟؟یکش همین مساله احترام گذاشتن به همدیگه است روزهای اول باهم خوب صحبت میکردیدو قربون صدقه هم میرفتید و توی سکس هم گرم بودید اما حالا چرا مثل قبل نیستید؟؟؟چون مشغله کاری و فکریتونو بیشتر اهمیت دادید تا به روابط عاطفی و عشقی در زندگیتون.شما روزهای اول زندگی چون از صفر شروع کردید و باهم زندگی رو ساختید که مشغله کاریتون و وقت تفریحتون کمتر از الان بوده درسته؟الان در رفاه و آسایش بیشتری هستید در مقایسه با اوایل زندگیتون.مثلا ماشین دارید ویلا دارید منزل شخصی دارید و مستاجر نیستید و .....هنوزم دیر نشده برگردید به همون اول زندگیتون و قربون صدقه هم برید حتی جلوی بچه هاتون اما با رعایت حریم والدین و فرزندان به اونها هم عشقو یاد بدید تا اونها بفهمند عشق با هوس دنیایی تفاوت داره.اما مساله اصلی دز کشیده شدن زندگیها به طلاق روابط جنسی بین زوجین است که متاسفانه همه سرسری از این مهم میگذرند یا بخاطر تعصب بیمورد یا خجالت یا دوست نداشتن انجام کاری برای هم.اما این واقعیت زندگیست که خدا 2 جنس را آفرید گذشته از مساییل دینی عرض میکنم خدمتتونها تا با انتخاب همدیگه و ارزای جنسی به هم علاقه مند بشمن اما راهای درست اینکار برای اینکه یکی از زوجین به انحرافه جنسی کشیده نشند و جرقه ای باشه برای کم محبتی و اعصبی بودن و مهم نبودن حتی وجود زوجش در زندگی مشترک چیه؟؟؟؟بعنوان مثال خلنمی از بوی بد دهانه شوهرش رنج میبره حالا یا بخاطر کشیدن سیگار یا بوی طبیعی لثه.شوهر موظف است قبل از اینکه بخواد ابراز محبت و دوست داشتنش رو به خانمش نشون بده مسواک بزنه اما زنهم باید از دوست نداشتن بوی دهان شوهر بخاطر استحکام زندگی هردوشون بگذره یا این حالت میتونه عکس باشه زن سیگاری یا بوی بد دهان و مرد دوست نداره.حتما میگید چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟ربطش در اینه که وقتی یکی از زوجین لب گرفتنو دوست داره اما طرف مقابل خوشش نمیاد و گذشت نداره کا اینطور 1یش میره که آقا یا خانم چون از اینکار لذت میبره اما طرف زندگیش بدش میاد حالت حریص به خودش میگیره اگر موقعیتی غیر از همسر خودش و بقول خودمون حرام براش بوجود بیاد چون کمبود این مساله رو داره دستو پاش شل میشه و این تازه اول کاره.هرروز اشتیاقش بیشتر میشه برای حرام و خیانت به همسرش و از یه لب کوچک شروع و کار بجاهای باریک میکشه یکبار رابطه جنسیه کم کم پای مشروب توی رابطه باز میشه وهمینطور لذت کاذب بعد تریاک.شیشه.کراکو.....آخرشم ایدز.برای همین اکر یکی از همسران گذشت داشته باشن زندگی هرروز بهتر میشه.چرا زوجین وقتی میتونن بهترین حالات و حرکاتی که شخص حرامی براشون انجام میده خودشون برای هم انجام ندن تا از بی محبتی نصبت بهم شروع بشه و تا مرض طلاق پیش بره؟؟؟؟؟؟؟در اکثر طلاقها اگر ریشه یابی بشه به این نتیجه میرسیم.عدم تفاهم و یا بد اخلاقی یکی از زوجین و یا بی حوصلگی و.....که بهانه اکثر طلاقهاست ریشه در گذشت نداشتن یکی از زوجین است........ادامه دارد

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و تشكر فراوان از آقا عليرضاي مهربون كه بابيانه داستانش حداقل منو راهنمايي كرد وهم با اين طرز فكر بازش دارم از تجربش لذت ميبرم و استفاده ميكنم خواهش ميكنم ادامه بديد لطفا؛من الان حدود15ساله ازدواج كردم ودقيقا در روابطه عاطفي و جنسي با همسرم سرد بودم بعداز خوندن اين مطلب با همسرم به اين نتيجه رسيديم حق باشماست الان1هفته است روابطمون مانند اوايل ازدواجمون شده؛روز به روزم شيرينتر؛فقط ميتونم تشكر كنم ازشما؛خيلي خيلي ممنون؛با احترام مريم38ساله از تهران

titu گفت...

سلام و تشکر از مریم خانم منو شرمنده نکنید من کوچیک شما هستم و خیلی خوشحال شدم تونستم کمکی کرده باشم لازهم اگه سوال یا مطلبی داشتید در خدمتم به همسر خوبتمنم سلام برسونید امیدوارم همه توی زندگی مشترکشون موفق و خوشبخت باشند از جمله شما مریم جان.تشکر

ناشناس گفت...

سلام به آقا عليرضا؛خسته نباشيد؛ممنون از وبه خوبو آموزندت؛خواستم بيشتر توضيح بدي درمورد ارتباطه رابطه جنسي با عاطفي رو برام همسر من خيلي سرده راهشو برام توضيح بدي ممنون ميشم ازشما؛عباس24ساله از شاهرود

ناشناس گفت...

سلام عليرضا جون عالي نوشتي عزيزم ادامه بده فداتشم؛راستي جوابه ايميلمو ندادي؟قربونت شبنم

titu گفت...

سلام شبنم جان شرمنده مشغله كاريم زياده نزديك عيدم هست؛امشب جواب ايميلتو ميدم؛لطف داريد شما؛مرسي؛موفق باشي عزيز