۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت سوم

آخرین شب گرم رفتن دیدمش.لحظه های واپسین دیدار بود.او به رفتن بودو من در التهاب.دیده ام گریان دلم بیمار بود.گفتمش از گریه لبریزم مرو.گفت جانا ناگزیرم ناگزیر.گفتم او را لحظه ای دیگر بمان.گفت می خواهم ولی دیر است دیر.در نگاهش خیره ماندم بی امید.سر نهادم غم زده بر دوش او.بوسه های گریه آلودم نشست.بر رخ و بر لاله های گوش او.ناگهان آهی کشیدو گفت وای.زندگی زیباست گاهی گاه زشت.گریه را بس کن مرا آتش نزن.ناگزیرم از قبول سرنوشت.شعله زد در من چو دیدم موج اشک.برق زد در مستی چشمان او.اشک بی طاقت در آن هنگامه ریخت.قطره قطره از سر مژگان او.از غمی ماندیم و با رمز نگاه.گفت می دانم جدایی زود بود.با نگاه آخرینش بین ما××های های گریه ها××بدرود بود×××××××××زندگی دفتری از خاطره هاست/یک نفر در دل شب/یک نفر در دل خاک/یک نفر همدم خوشبختی هاست/یک نفر همسفر سختی هاست/چشم تا باز کنیم/عمرمان میگذرد/ما همه همسفریم/××××××××وقتی نا امید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی/وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه/وقتی دلت خواست از غصه بشکنی به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته/××××××××ایام هفته برای عاشقان××××××××شنبه:با نگاهی عاشقانه مست شدم/یکشنبه:به او گفتم گرفتارت شدم/دوشنبه:همچو لیلی عاشق صحرا شدم/سه شنبه:بی وفایی کردو من گریان شدم/چهارشنبه:اسیر هجرانش شدم/پنج شنبه:او رفت و من در عاشقی فانی شدم/جمعه:بی او تنها شدم و از تنهایی مردم××××××××بزرگترین متهم قلبیست که نمی داند برای چه می تپد××××××××اینم عشق از دید استادان درس/دینی:حرام است/هندسه:نقطه ایکه حول نقطه ی قلب جوان میگردد/تاریخ:سقوط سلسله قلب جوان/زبان:همپای واژه  LOVEاست/ادبیات:محبته الهی است/علوم:تنها عنصری است که بدونه اکسیژن میسوزد/ریاضی:تنها عددی که پایان ندارد××××××××از شمع 3 چیز آموختم:ایستاده بمیرم××بی صدا بمیرم××به پای عشق بسوزم و بمیرم××

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام و مرسي از مطالب جالب و داستان آموزندت و تاسف براي خانمت كه قدر خوبيهاتو نميدونه اميدوارم آخر داستان خوب تموم بشه بي صبرانه منتظرم زود زود بنويس لطفا از هيجان مردم ببخشيدا-شراره22ساله از تهران

titu گفت...

سلام مرسي شراره خانم از شما همه انسانها قدرشناس نيستم من برا زندكيم هركاري كردم اما متاسفانه لياقت نداشت