۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پنجاه و چهارم

تقدیم به تو كه تنهام گذاشتي
وقتیکه مردم وقتیکه جان دادم وقتیکه روحم از بدنم جدا شد وقتیکه خاکم میکنید وقتی که خاک بر سرم میریزید تورا بخدا بهش نگید- نگذارید که بفهمه - نگید تا به پیشم نیاد میدونم که بازهم نمیاد ولی نمیخوام بدونه.حالا که تا این لحظه تنها شده ام بذارید در لحظه آخر که خاکم میکنید باز هم تنها باشم چون دیگه تنهایی برام عادت شده.اگه یه موقع سراغمو گرفت بهش بگین رفته مسافرت شماره ای هم  نداد یه جور بهش بگید که از حرفاتون هول نکنه طاقت ندارم ببینم که به قبرم نگاه میکنه.دونه دونه عکسهامو آتیش بزنید هر چیزی ازم مونده آتش بزنید نگذارید از اسم من کوچترین چیزی بمونه نمیخوام تنم را در قبرم بلرزونه...برو برو نمیخوام ببینی خونه من خالی شده همدم من بجای تو ریگهای پوشالی شده.اونیکه میگفت برات میمیرم - دیدی چگونه برام مرد؟؟؟بهش بگید تا آخرین لحظه نفس تو را دوست داشت بهش بگید یه عمر نشست تا بیایی بهش بگید اما نیومدی خوب آتیشم زدی خونه خرابم کردی.مرا نفرین یادم ندادن ولی بدون نمی بخشمت واگذارتون بخداااااااااااااااااااااااااااااا
--------------------------------------------------------------
دیشب در لابه لای خاطراتم باز به اسمت رسیدم و دوباره تمامیه خاطراتت را به یاد آوردم.شروع كردم به مرور خاطرات تلخ و شیرین ولی به ناگاه بجایی رسیدم كه دیگر خبری از خاطره ای شیرین نبود و هر خاطره تلختر از خاطره قبلی بود.خاطرات را به انتها رساندم ولی به ناگاه به سیاهی رسیدم و سوكوتی وهم انگیز دیگر هیچ پیدا نبود. در تاریكی به دنبال راه خروجی میگشتم و ناگهان نوری در امتداد تاریكی از دور دستها نمایان شد به سمت نور حركت كردم و همزمان نور وسعتش بیشتر میشد تا از آسمان دستی آمد وگفت امید همیشه هست به خودم آمدم اشك هایم سرازیر بود و لباس هایم خیس خیس انگار كه ساعتها زیر باران قدم زده ام.
--------------------------------------------------------------
هر زمان که عشق به شما اشارتی کرد در پی او بشتابید هر چند راه او سخت و ناهموار باشد هرزمان بالهای عشق شما را در برگرفت خود را به او بسپارید هرچند تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند و هرزمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید هرچند دعوت او رویاهای شما را چون بلاد مغرب در هم کوبد و باغ شما را خزان کند زیرا عشق چنانکه شما را تاج برسر می نهد به صلیب نیز میکشد و چنانکه شما را می رویاند شاخ و برگ شما را هرس خواهد کرد عشق با شما چنین رفتارها میکند تا به اسرار قلب خودمعرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید آرزو کنید
که زخم خورده ی فهم خود از عشق باشید........با تشکر....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت پنجاه وچهارم

××راههایی برای لذت بردن از شریک زندگیتون××
در اینجا چند روش برای شاد بودن با شریکتون رو نوشتم بدون اینکه فیلمی ببینین،بیرون غذا بخورین یا...؟اینها کارهای روزمره ای هستن که زوجین اغلب برای تفریح و سرگرمی انتخاب میکنن.اما من راههای دیگه ای بهتون پیشنهاد میکنم:
اگه شما و شریکتون ترجیح میدین شبها رو جلوی تلویزیون بگذرونین تا این که بیرون برین و فرصتی برای باهم بودن و ریلکس کردن داشته باشین باید بهتون اخطار کنم که این کار خوبی نیست.چون بعد از مدتی احساس میکنین که کنارهم بودنتون یکنواخت و کسل کننده شده و احتیاج به یه تفریح جدید دارین؟در جامعه امروزه تلویزیون تاثیر بدی روی روابط خونوادها گذاشته و اکثر خونوادها بجای باهم بودن و حرف زدن و تفریح معتاد به این جعبه جادویی شدن.
1- تفریحهای هیجانی رو امتحان کنین.مثلا وقتیکه به پیک نیک میرین دو نفره موتور سواری یا دوچرخه سواری رو امتحان کنین
2- تماشای پرندها و مناظر جدید و آثار باستانی .اینکار اونطورکه بنظر میاد خسته کننده نیست
3- تفریحات آبی مثلا قایق سواری روی رودخونه
4- نشستن کنارهم و دستهای همدیگه رو لمس کردن مثلا موقعیکه دارین برای هم خاطره یا اتفاقی رو تعریف میکنین
5- رقصیدن با همسرتون خیلی به بهتر شدن روابطتون کمک میکنه.امتحان کنین روحیتون خیلی بهتر میشه
6- بازیکردن با همدیگه مثل شطرنج یا تنیس و...بستگی به نوع علاقتون داره
7- صحبت درباره خوانده ها یا بازیگرها یا هنرمندها با همدیگه
8- خلوت با همسرتون بدون حضور بچه ها مثلا سینما رفتن دو نفره یا قدم زدن باهم
9- اشکالی نداره وقتیکه روی مبل نشستین و فیلم مورد علاقه تون رو می بینین همدیگه رو درآغوش بگیرین
10- برای شریکتون سورپرایز کنین.مثلا بلیط کنسرت یا تاتر بخرین و باهم به تماشا برین یا شامو شما درست کنین.ظرفها رو باهم بشورین و....با تشکر...علیرضا

بی وفا عشق من قسمت چهل و چهارم

روز موعود فرا رسید و برای رفتن به دفترخونه آماده شدیم.خیلی حس بدی داشتم.میدونین آدم روزیکه ازدواج میکنه دنیا رو بهش میدن اما روزیکه میخواد از همدیگه جدا بشه همون دنیا روی سرش خراب میشه.هرجور فکر میکردم اصلا نمیتونستم هنوز باور کنم اما واقعیت داشت.با پدرم و یکی از دوستاش بنام حسن آقا راهی قتلگاه زندگیم شدم منظورم دفترخونه است.باید 5 نفر شاهد برای طلاق میبردیم.من 2تا بردم و گفتم حتما بقیشو اونها میارن.قلبم داشت از جا در میومد نفهمیدم کی رسیدیم جلوی دفترخونه.شاید توی این مدت 20 دقیقه ای که با ماشین توی مسیر راه رسیدن به قتلگاه بودیم تموم خاطرات خوب و بد این سالهای زندگی مشترکمون عین یه فیلم از جلوی چشمهام با سرعت باد رد شد.رسیدیم جلوی دفترخونه و وارد شدیم.طبق معمول قوشون کشیشون اونجا هم ادامه داشت.بی وفا.مادرش.داداش خوش غیرتش.پسر عموش.زن عموش.عموش.یکی از دوستهای خونوادگیشون که بهش عمو میگفتن.پسر دایی پسرعمش.و...سلام کردم و وارد شدم.با همشون دست دادم و میخندیدم بجز زن عموش که اصلا بهش اعتنایی نکردم چون خیلی زن بظاهر مسلمونی بود اما در باطن خدا فقط میشناختش.من و بی وفا درست روبروی هم نشسته بودیم و بابام و حسن آقا کنار من و کنار بی وفا مادرش و عموش و... حاج آقای دفترخونه دار مدارک مارو گرفت.حکم طلاق توافقی و شناسنامه جفتمون با کارت ملی و... بهش حاجی گفتم ببخشید حاجی جون میگم این خانم(بی وفا)فامیلیشو بدون اطلاع من عوض کرده و الان در حکم طلاق توافقی و شتاسنامه من فامیلش........اما الانکه شما میخواید صیغه طلاق رو جاری کنین فامیلی ایشون چیز دیگه است در شناسنامشون.در جواب گفت ولکن این حرفهارو بهتر جداشین.گفتم بابا از نظر شرعی اشکالی نداره؟؟؟گفت نه به جزئیات زیاد دقت نکن.خیلی خیلی برام جالب بود.حالا از حکم طلاق توافقی براتون بگم که جناب قاضی محترم چه ظلمی در حق من کرده بود.1.من خودم امیرمحمد رو داده بودم به مادرش و صورتجلسه اش هم موجود بود اما اون نوشته بود با توافق زوجین تا 7سالگی فرزند مشترک تحویل مادرش گردیده و ماهی 5روز(البته 5 روز رو خودمون توافق کرده بودیم باهم) زوج حق داره بچه رو ببینه.این اولین دروغش چون خودش حکم موقت داده بود و میشه گفت با کلک اینکارو کرد و کارشم از دید دیگران قانونیه.2.زوجه مهریه خود را در قبال طلاق توافقی بخشیده.بی وفا بخاطر داداش خوش غیرتش و قشونشون مهرشو بخشید نه بخاطر جداشدن از من.اینم دومین دروغ.3.زوجه هیچ ادعایی نسبت به خرج بچه و نفقه و... ندارد واونرو کامل بخشیده.بی وفا اون دومیلیون تومان رو که ماهی 60000تومان داشت سود پول میگرفت از پسر داییش رو من بهش بخشیدم در قبال خرج امیرمحمد و حکم عدم تمکینشو داشتم و ضمیمه پرونده بود و زنیکه تمکین نداشته باشه نفقه هم نداره طبق قانون.اینم سومین دروغ جناب قاضی.اونم واگذارش کردم بخدا.قاضی جای حضرت علی نشسته و باید عادل باشه نه ظالم.و در ابتدای حکم نوشته شده بود خواهان علیرضا......خوانده زینب.......فامیلی اولیش نه فامیلی دومیش.حالا حاج آقای سر دفتر ما فرمودند اشکالی نداره به جزئیات زیاد توجه نکن.برام هنوزم که هنوزه قابل درک نیست.اگه اینجوری باشه پس هر زنی یا مردی بره شناسنامشو عوض کنه و با چنر نفر ازدواج کنه هیچ اشکال شرعی نداره طبق فتوای این حاج آقا؟؟؟؟؟؟؟؟؟گناه این کارشون گردن هر کسیکه پشت پرونده ما بود و ظلم کرد و واگذارشون به خدا.بگذریم.حاجی جون شروع کرد صیغه طلاق رو جاری کردن و جالب بدونین همه قشونشون میخندیدن بجز مادر بی وفا و خودش.فقط اول خوندن صیغه طلاق بمن یه نگاهی کرد و اشک توی چشمهاش حلقه زد و سرشو انداخت پایین اما من تا آخر تموم شدن صیغه طلاق فقط بهش نگاه میکردم حتی پلک هم نزدم.صیغه تموم شد و همه ساکت شدند.مثل آبی که ریخته باشن روی آتیش.اونهاییکه میخندیدن شاید تازه فهمیده بودند با اینکارشون و دخالتهاشون توی زندگی ما چه اشتباه بزرگی مرتکب شدن و با دست خودشون باعث بدبختی ما شدن البته بیشتر زن در طلاق ضرر میکنه تا مرد و حتی بچه.برگشتم رو به حاجی و گفتم حاجی جون تموم شد؟؟گفت آره دیگه شروع کردم به شوخی کردن و خواستم خودمو خوشحال نشون بدهم.گفتم پس قبلتم هچکدوممون نگفتیم؟؟گفت پسر وقتی شما بمن وکالت دادین یعنی من وکیل شما هستم و قبلتم لازم نیست.داشتم اذیتش میکردم بخندیم.بهش گفتم ای بابا زودتر میگفتی ما حداقل با بی وفا روبوسی میکردیم برای بار آخر؟؟؟گفت الانم میتونی ربوسی کنی طلاق شما رجعی بائن است و اگر باهاش روبوسی کنی صیغه طلاق باطله.گفتم نه نه نه نه ممنونم نبوسیده قبول دارم بجاش مادرشو میبوسم چون تا آخر عمرش بمن محرمه.گفت اون اشکال نداره و رفتم سمت مادر بی وفا و بوسیدمش و ازش حلالیت خواستم و اونم با چشمهای اشک آلود منو بوسید و حلالم کرد برگشتم سمت بی وفا و بهش گفتم ................ادامه دارد

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پنجاه و سوم

تقدیم به تو
میخواهم برای تو بنویسم برای تو که هیچ وقت نیستی که ببینی غم تنهایی و بی کسی ام را.تو نیستی که ببینی که لحظه ها بدون تو چقدر سخت میگذرد و و ثانیه ها بدون تو در حال جان سپاری هستند چرا نمی آیی وبه تیرگی شب هایم رنگ نور نمی پاشی کاش بودی ، کاش میدانستی وسعت عشقم را ، کاش می توانستم بدون هیچ ترسی تمام عشقم را به تو فریاد بزنم ولی افسوس که تو نیستی و هیچ خبری از عشق وافرم به خود نداری من تو را میخواهم ، گرمی دستانت را ، هرم نفسهایت را وعطر تنت را من بی هیچ بهانه ایی تو را میخواهم فقط تو را چون تنها تو می توانی و دیگر هیچ..... ولی خانواده اش نمیدانند که من چقدر دوستش دارم شاید مرا نخواهند با این چه کنم خدایا؟؟؟؟؟؟؟
-------------------------------------------------------------
ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند و مرا در دوردست خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم...پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
-------------------------------------------------------------
در زندگي افرادي هستند كه مثل قطار شهربازي هستند از بودن با اونا لذت مي بري ولي باهاشون بجايي نميرسی.ما در زندگی مرتبا با درسهای تازه ای روبرو میشویم تا زمانی که درسی را یاد نگیریم مجبور به گذراندن دوباره آن هستیم
-------------------------------------------------------------
تقدیم به خوبیهات
ميخواهم از تو بگويم بي آنکه در جستجوي قافيه باشم و بي آنکه حتي در جستجوي واژه ها باشم.در اين شبها که گويند عزيزترين شبهاي خداست.ميخواهم از تو بگويم
از تو که عاشقانه دوستت دارم و ميدانم که دوستم داري.با ساده ترين کلمات همراه با همين اشکي که دارد مي غلتد و فرو مي افتد.ميخواهم بگويم دوستت دارم.امشب نه ميخواهم برايت از آسمان خورشيد بياورم و نه ميخواهم ستاره ها را برايت بچينم و نه ميخواهم به شهر آرزوها و رؤياها بروم.فقط ساده و با صداقت همراه با شاهدي صادق از اعماق جاني سوخته با چشماني باراني ميخواهم بگويم دوستت دارم و ميخواهم بگويم اين نه سخني است که تنها بر زبان آيد من تقدس عشقت را بر کرامت وجودم نشانده ام و اگر سراسر وجودم زبان باشد يکسره خواهد گفت: دوستت دارم.دوستت دارم
------------------------------------------------------------
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاهایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟اما افسوس که هیچ کس نبود ...همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ...آری با تو هستم.با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی .....چرا چشمهایم همیشه بارانی است
------------------------------------------------------------
تقدیم به مهربونیات
من تنها نيستم اشکهايم را دارم.اشکهايي که از غم تو بر گونه هايم جاريست.من تنها نيستم لحظه ها را دارم.لحظه هايي که يکي پس از ديگري عاشقانه مي ميرند تا حجم فاصله را کمرنگتر کنند.من تنها نيستم چرا که خيالت حتي يک نفس از من غافل نميشود.چقدر دوست دارم لحظه هايي را که دلتنگ چشمانت ميشوم.هر لحظه دوريت برايم يک دنيا دلتنگيست و چقدر صبور است دل من.چرا که به اندازه تمام لحظه هاي عاشق بودنم از تو دور هستم.ولي من باز چشم براهم ...چشم به راهم تا آرامش را به قلبم هديه کني مهربون من........با تشکر....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت پنجاه وسوم

××آیا میتونین با خیانت در ازدواج کنار بیایین؟××
کنار اومدن با خیانت در زندگی مشترک، شرایط سختیه که معمولا به جدایی منجر میشه.وقتی یکی از طرفین خیانت میکنه،اعتماد بین اونها بطور قابل ملاحظه ای خدشه دار میشه.بدست آوردن اعتماد ازدست رفته اراده خیلی زیادی میخواد و این چیزیه که خیلی از زوجین ترجیح میدن که انجام ندن.اگه هردوی شما واقعا میل دارین که زندگی مشترک خودتون رو نجات بدین،امکان کنار اومدن با خیانت وجود داره.به هرحال، برای التیام بخشیدن به این زخمها، زمان، اراده و مشاوره های زیادی لازمه.همچنین خیلی مهمه که هردوتون فقط بخاطر همدیگه و نه بخاطر هدفهای مالی یا خونوادگی درکنار هم بمونین.اگه عشق بین شما از بین رفته و شما بدلایل دیگه ایی قصد حفظ زندگی خودتون رو دارین،این رابطه آخرش شکست و نابودیه. 
عزاداری:
با اینکه به نظر مسخره میرسه، کنار اومدن با خیانت در زندگی مشترک میتونه شبیه به عزاداری برای شخصی باشه که عاشقش بودین.در هردو مورد،یه بخش عمده از حقایقی که اونو باور داشتین،یکدفعه به بدترین شکل تغییر کرده.هردوتون باید با از دست دادن کسی یا چیزی که اون رو عزیز میداشتین،کنار بیایین.اگه قصد دارین با خیانت همسرتون کنار بیایین و زندگی مشترکتون رو حفظ کنین،مهمه که هردوتون،مراحل عزاداری رو درک کنین که شامل ناباوری، خشم، غم، استدلال و بخششه.متاسفانه، بسیاری از افراد هرگز از مرحله خشم و غم عبور نمیکنن که همین عامل،اغلب اوقات دلیل جدایی اونهاست.
سوالها
اگه تصمیم دارین با خیانت کنار بیایین،سوالهای مهمی وجود دارن که شما و همسرتون باید در مورد اونها فکر کنین.با این که افراد دیگه هم میتونن کمک کنن اما انتخاب اصلی برای در کنارهم موندن،تنها توسط شما دو نفر انجام میگیره.برای مشخص کردن اینکه آیا زندگی مشترکتون میتونه به خیانت برتری پیدا کنه،هردوتون باید این سوال رو از خودتون بپرسین که آیا این زندگی ارزش نجات دادن رو داره؟آیا شما واقعا میخواین اون رو نجات بدین؟آیا شما هردوتون تصمیم دارین سخت تلاش کنین و اون رو حفظ کنین و آیا هنوز هم همدیگه رو دوست دارین؟هردوی شما باید عامل این خیانت رو پیدا کنین(جنسی یا عاطفی و یا هردو) بعد اونو حل کنین و مطمئن بشین که این اتفاق دیگه نمی افته و بتونین که زندگی مشترک رو باهم ادامه بدین. 
کمک به زندگی مشترکتون
غلبه کردن به خیانت معمولا نیاز به کمک گرفتن بیشتری برای زوجین داره.این کمک میتونه بشکل گرفتن مشاوره از یه روانپزشک یا کسیکه تجریه علمی و تجربی داشته باشه یا آدمیکه در مقام مذهبی بالایی باشه صورت بگیره.مشاوره ازدواج ممکنه بشکل کتاب یا فیلم و یا مشاوره حضوری و یا تلفنی با شخصی بعنوان واسطه باشه که البته این روش نتیجش بهتره.درضمن ممکنه برای هردوتون بهتر باشه که بطور جداگونه مشاوره بگیرین.شما باید رابطه خودتون رو از یه رابطه خدشه دار به رابطه ای کاملا صادقانه تبدیل کنین.......با تشکر......علیرضا

۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه

خواص میوه ها با توجه به رنگشون قسمت اول

رنگ سبز
رنگی‌ است آرامش بخش و با دیدن این رنگ شما احساس آرامش میكنین و از وجودش لذت می برین و جالب اینجاست كه همین رنگ زیبا و آرامش بخش علاوه بر این كه شما رو در ظاهر جذب میكنه و شما از اون لذت می برین خواص درمانی بسیاری هم داره و برای جسمتون مفیده.درواقع هرچیز سبزی كه شما می‌بینین این خاصیت رو داره و این در مورد میوه‌ها و سبزیهای سبزرنگ هم صادقه.این رنگ برای افراد عصبی و نا ‌آرام خیلی مفیده.رنگ سبز خاصیت ضدعفونی‌كننده‌ داره و مناسب برای بیماریهای قلبی عروقی و بیماریهای روده‌‌ای (یبوست)‌،معده (سوء‌هاضمه،زخم معده و...)،كلیه (سنگ كلیه و ناراحتی‌های مجاری ادراری)‌، ریه (مشكلات تنفسی،آسم و ...) و رحم میباشد.این رنگ برای درمان زخمهای عمیق سوختگیهای شدید هم موثره.این خواص در میوه‌ها و سبزیهایی كه سبز رنگ هستن زیاد یافت میشه.تحقیقات نشون داده میوه‌ها و سبزیهای سبز رنگ خاصیت ضدعفونی‌كنندگی دارن و در هضم غذا و جذب اون موثرن.میوه‌ها و سبزیهای سبز رنگ برای افرادی كه از بیماریهای عصبی رنج می برن توصیه شده.سبزیهای سبز رنگ همچنین در درمان زخمهای عمیق و سوختگیها و بیماریهای ریوی و كلیوی خیلی موثره و در بهبود بیماریهای قلبی مصرف فراون داره.
جعفری:
دارای خواص ضد عفونی‌كننده خون و دستگاه گوارشه.جعفری باعث تحریك عضلات روده و رحم میشه و مناسب برای معده و هضم غذاست.برگ این گیاه مناسب برای زخمهای عمیقه و جوشونده اون مناسب برای بیماریهای كلیوی و مجاری ادراره.
انگور سبز:
این میوه مناسب برای بیماریهای اعصابه.مواد غذایی موجود در انگور به هضم غذا و جذب اونن در معده كمك فراوانی میكنه و در درمان بیماریهای سوءهاضمه،سل ریوی،مشكلات كلیوی (سنگ كلیه)‌ و یبوست كمك فراوانی میكنه.همچنین باعث دفع سموم و مواد زائد از بدن میشه.آب انگور مغذی عضله قلبه.انگور اختلالات قلبی حاصل از ازدیاد فشارخون رو از بین می بره و دارای اثر تقویت‌كننده قلبه.انگور باعث ازدیاد ترشح صفرا میشه و عمل هضم رو تحریك و تسریع میکنه و تخمیرهای روده‌ای رو كم میکنه.
كاهو:
كاهو در درمان تپش قلب و سرفه و مشكلات ریوی موثره.همچنین آرام‌ كننده اعصابه.كاهو برای دفع مواد زاید در روده‌ها و جلوگیری از یبوست مناسبه.از جوشونده كاهو میتونین برای درمان سوختگیها و زخمها استفاده كنین.
لوبیا سبز:
از لوبیا سبز برای درمان كسالتهای شدید كلیوی استفاده میشه.این سبزی همچنین در درمان بیماریهای قلبی هم موثره.وجود فسفر در لوبیا برای اعصاب مفیده.خردشده و یا پوره شده دونه لوبیا بعنوان ضماد برای مواضع سوختگی و سایر التهابهای پوستی و زخمها موثره.
ترخون:
ترخون بدلیل داشتن اسانسهای معطر در خودش مجاری دستگاه گوارشی رو ضدعفونی میكنه و محرك مناسبی برای معده بشمار میره.این سبزی برای بیماریهای رحم و تسهیل جریان خون قاعدگی خیلی موثر و مفیده..........با تشکر....علیرضا

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پنجاه و دوم

ادامه داستان زندگی نسترن خانم قسمت نهم.تشکر از ایشون
رفتم و صورتم و شستم ولي انگار يكي داشت بهم ميگفت نرو به پسرعموم گفتم من نميخوام برم خواهش ميكنم تو برو پولو بگير بعد زنگ بزن كه من بيام بريم قرار بود از بانك پول بگيره با هزار بدبختي قبول كرد گفت فقط وقتي ميام چشمات مثل الان سرخ نشه ها ديگه قبوله گفتم باشه رفتم كنار ضریحش نشستم گفتم بازم اومدم نشستم و باهاش درد و دل كردم حالا بماند چي گفتم انگار داشتند باری از دوشم برمي داشتند بعضي وقتها چيز خنديده داري ميگفتم و ميخنديدم بقيه كه اونجا بودند شك ميكردند يه خانمي اومد كنارم گفت دخترم طوري داري حرف ميزني كه ادم حس ميكنه داري مي بينيش راست ميگفت طوري خودوموني با اقا صحبت ميكردم كه هرکس ميديد فكر ميكرد يا ديونه ام يا دارم با يه روح حرف ميزنم×× اقا امام رضا خيلي دوستت دارم ××اميدوارم دوباره قسمتم شه و بيام به ديدنت من كه نميتونم تركت كنم تورو نميدونم ولي ميدونم دل به دل راه  داره حدود نيم ساعت بعد پسرعموم زنگ زد بيا جلوي درب بزرگ زود بيا گفتم الان ميام چون بردن مبايل به حرم ممنون بود داشتم اروم صحبت ميكردم چون اگه نگهبانه ميديد بد ميشد پسرعموم هم چون ديده بود دارم اروم صحبت ميكنم با ترس و واهمه خودشو به ضریح خانومها رسونده بود به نگهبانه گفته بود يه دختر چشم ابي اونجاست؟اونم گفته بود اقا از جلوي درب خانومها برو كنار پسرعموم هم عصباني شده بود و گفته بود گفتم ببين يه دختر چشم ابي اونجاست اين وظيفه توست گفتم برو ببين و بيا به من جواب بده من اينجا نشستم زود بيا اون خانمه هم اومد با لحن خشن بهم گفت چشم ابي نامزدت جلوي در منتظرته داره صدات ميكنه بيا برو اولش شك كردم كدوم نامزد؟ديدم پسرعموم جلوي دره اونقدر عصباني بود كه همين كه منو ديد گفت بيا بريم چرا داشتي يواش حرف ميزدي ترسيدم نذاشت حرفمو بزنم گفت بيا بريم منم گير داده بودم بيا برو از اون خانومه به خاطر اخلاق بدت عذرخواهي كن حلاليت بخواه وگرنه من همينجا مي ايستم و سوار ماشين هم نميشم خودداني!داشت از عصبانيت ميتركيد گفت سوارشو گفتم من سوار نميشم برو عذرخواهي كن بيا بريم گفت باششششششه اينجا واستا تابرم عذرخواهي كنم تا رفت مبايلم زنگ خورد ديدم هاديه برداشتم و هرچه ازدهنم در ميومد بهش گفتم ازبي وفا بگير تا بي شعورو دهاتي اونم ميگفت اخه چي شده اول بگو بعد دشنام بگو گفتم من باهات كاري ندارم برو با معصومه خانومت خوش باش ديگه هم نه بهم زنگ بزن نه پيام بفرست فهميدي نفهم؟تا حالا عصبانيتش رو نديده بودم داد زد تا كي ميخواي به اين بازي ادامه بدي مرده شور معصومه رو ببرم ببين من اعصاب ندارم الان ميرم اول معصومه رو ميكشم بعدم خودمو تا از دست اين بهونه هات خلاص بشم گفتم اره اگه معصومه رو بكشي توهم بدون اون نميتوني زندگي كني كه پس خودتم بكش تا بري پيش معصومه داشت حرف ميزد كه گوشي رو قطع كردم ديگه جواب ندادم پسرعموم اومد گفت حالا اگه امري ديگه نيست سوارشو تا بريم.برگشتيم به خونه زن عموم ميگفت خيلي شاد به نظر ميرسي چي شده؟از وقتي اومدي تو رو اين جور شاد نديده بودم پسرعموم که شوخ طبعه گفت هركي با نيما باشه اين جوري ميشه ديگه من خودم يه پارچه شادي ام اما كي قدر منو ميدونه؟هيچ كس.خلاصه كمي خنديديم شامو خورديم گفتم من ميرم كم كم وسايلهامو جمع كنم قرار بود پس فردا بريم ولي داداشم گفت بايد سيزده به در تو شهر خودمون باشيم بخاطر همين فردا ساعت 9شب حركت ميكنيم داشتم يكي يكي سوغاتي هارو نگاه ميكردم كه ببينم واسه همه خريدم چشمم به ادكلني كه واسه هادي خريده بودم افتاد ديگه نتونستم خودمو نگه دارم اشك چشمامو خيس كرد گريه كردم به روزهايي فكر كردم كه وقتي ميگفت امروز كاسبي نكردم و بهش اميد ميدادم و ميگفتم عيبي نداره انشاالله فردا و بعد سرسجاده مينشستم و از خدا تمنا و خواهش ميكردم كه فردا كارو بارش خوب بشه ميگفتم خدا جون هركاري ميخواي سرم بيار ولي نميخوام هادي رو غمگين ببينم به روزهايي فكر ميكردم كه باهم ميخنديديم به روزهايي كه اون ميگفت تو گوشي رو قطع كن من دلم نمياد ازت خداحافظي كنم پس تو قطع كن منم ميگفتم نه تو قطع كن نيم ساعت با هم جرو بحث ميكرديم اون ميگفت تو قطع كن من ميگفتم نه تو قطع كن.حالا چي يه كينه بجاش تو دلم بود كه داشت منو خفه ميكرد وقتي به قيافش فكر ميكردم حالم بد ميشد اگه كمك امام رضا(ع)نبود خودمو مي باختم اما رضا خيلي خيلي دوستت دارم فردا صبح موقعي بود كه بايد ازش خداحافظي ميكردم رفتيم حرم ازش تشكر كردم بخاطر كمكي كه به من حقير كرده بود ازش تشکر كردم دلم نميخواست به اين زودي برم ولي بايد ميرفتيم بازار تا باقي سوغاتي هارو بخريم خلاصه كنم ساعت9شد و موقع برگشتن.صداي قطار ميومد از عموم اينام خداحافظي كرديم وقتي ميخواستم به زن عموم دستمال كاغذي بدم ادكلن هادي به دستم خورد برداشتم و گذاشتم روي ريلهاي قطار صداي خورد شدنش هنوز تو گوشمه خلاصه خداحافظي كرديم و با برادرم سوار شديم...ادامه دارد

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت پنجاه ودوم

××عواملی که ازدواجها را به بن بست میرسونه××
مسائل و مشکلات زیادی وجود داره که ازدواجها رو به آخر میرسونه اما در این میون ده عامل اساسی و تقریبا عمومی وجود داره که در دادگاه های خونواده بیشتر به چشم میخوره و از عوامل اصلی این موضوعه: ‌
1- نداشتن شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترك:‌
برای ازدواج و زندگی مشترك موفق ، دونستن دانایی هایی لازمه و مثل هر ‌امر دیگه ایی باید مهارتهای مربوط به اون رو كسب كرد و در زندگی مشترك بكاربرد.در بعضی از ‌خونوادها بعلت نداشتن شناخت زن و شوهر نسبت به همدیگه،نداشتن آگاهی نسبت به اهداف و انگیزهای ازدواج ، ‌بی انصافیها، پیش داوریها، فریب كاریها ،عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد ‌خونواده متزلزل میشه.مهمترین عاملی كه باعث آسیب پذیری خونواده میشه،نداشتن شناخت و انحراف از ‌هدفهای ازدواجه.زن و شوهری كه هدفهای ازدواج و تشكیل خونواده رو نشناسن و یا فراموش ‌كردن،در كدوم مسیر حركت میكنن؟وقتیكه راجع به خونواده صحبت میشه،معمولا زنها و شوهرها جوری برخورد میكنن كه همه چیز رو ‌درباره خونواده میدونن.هركس به خودش میده راجع به خونواده اظهار نظر كنه و چون هركس در خونواده ‌رشد كرده ،فکر میكنه آگاهی لازم رو داره.درحالیكه اینطور نیست و برای انجام هركاری به آموزش نیازه.
2- سست شدن عقاید مذهبی:
شاید مهمترین عاملی كه بنیاد خونواده رو تهدید میكنه،سست شدن عقاید مذهبی و اصول اخلاقی باشه.هروقت زن و شوهر در روابط خودشون،خدا رو فراموش كنن و در حضور و غیاب همدیگه جوری ‌برخورد كنن كه خدا غایبه،با دست خودشون كانون خونوادشون رو بطرف نابودی هدایت میکنن.‌یكی از رسمهای پسندیده موقع عقد ازدواج، گذاشتن قرآن سر سفره عقده.این رسم بمعنی اونه كه زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارن و به آنچه كه قرآن گفته عمل میكنن و قرآن رو در زندگی و ‌پیوند مشترك خودشون داور قرار میدن و خدا رو حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشون میدونن.‌ ‌
3- نداشتن صداقت و فریبكاری:
جوهر روابط سالم میون زن و شوهر صداقته.صداقت اعتماد رو زیاد میکنه.زن یا شوهری كه با همسرش ‌صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها میخواد زندگی كنه، با رفتار خودش كانون گرم و صمیمی خونواده را ‌دچار تزلزل میكنه.زن و شوهری كه از واقعیتها دور هستن و در تخیلات زندگی میكنن،آیا میشه گفت كه زندگی زناشویی موفقی دارن؟گاهی وقتها مخفی كاری و فریب ‌دادن فریب كاری باعث میشه خونواده متزلزل بشه و روابط زن و شوهر آسیب ببینه.
4- توجه نداشتن به نیازهای عاطفی و جنسی همسر: ‌
زوجین موفق كسانی هستن كه در تلاش برای ارضای نیازهای همسر خودشون باشن.بنابراین هر زن یا شوهری ‌وظیفه داره نیازهای جنسی و عاطفی همسرش رو بشناسه و  اونها رو برآورده کنه.ارضای نیازها از راه ‌درست و سالم به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر میشه و در نتیجه سلامت خونواده ‌تأمین میشه.برای مثال هر انسانی نیاز به امنیت، محبت،توجه و احترام داره.اگه این ‌نیازها از طرف همسر تامین نشه، فرد احساس ناامنی روانی میكنه و بهداشت روانی خونواده مختل میشه. ‌
5- شناختن انتظارهای همدیگه:
در ‌خونواده هایی كه انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده،روابط آسیب پذیره و زوجین دقیقا نمیدونن نسبت به همدیگه چه وظایفی برعهده دارن.تفاوت درانتظارها باعث میشه كینه بوجود بیاد.گاهی ‌وقتها داشتن توقعات بیش ازحد خودتون یا خونوادتون از همسرتون، مثل اینه كه انتظار داشته باشیم اون مثل فرشته باشه، یا دانشمند باشه و...سلامت خونواده رو تهدید میکنه.‌
6- دخالت دیگران:
اكثر تحقیقات انجام شده در ایران درباره طلاق ،این حقیقت رو منعكس كرده كه دخالت دیگران مثل ‌اقوام و آشنایان، والدین زن یا شوهر باعث اختلافات زن و شوهر میشه و در نهایت به طلاق و ‌جدایی منجر میشه.زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترك توسط دیگران بطور ناشیانه راهنمایی و یا ‌در بعضی موارد تحریك میشن.گاهی اوقات مادرشوهر یا پدرشوهر و مادرزن یا پدرزن علیرغم علاقشون،در ‌زندگی مشترك فرزندانشون مزاحمتها و آسیبهایی رو بوجود میارن حتی از همون شب خواستگاری.
7- مسائل اقتصادی و مالی:
انسانها نیازهای مادی دارن كه باید درحد متعادل ارضا بشه،اما مسائل مادی نباید همه امور رو تحت ‌الشعاع قرار بده.زندگی زناشویی نشیب و فراز داره و زن و شوهر باید با صرفه جویی، قناعت و نداشتن ‌تجمل گرایی، مسائل اقتصادی زندگی مشترك خودشون رو اداره كنن.گاهی وقتها مسائل مالی و اقتصادی ‌بهونه هستن و زمانیكه از زن یا شوهر سؤال میشه كه چرا با همدیگه سازش ندارین؟نداشتن توافق و نداشتن تفاهم رو عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی میكنن.
8-‌ موانع فرهنگی و طبقاتی:
گاهی فرهنگ زن یا مرد از لحاظ نداشتن تناسب یا تضاد،سلامت خونواده رو تهدید میكنه.مثلا ‌ناهماهنگی فرهنگی و طبقاتی زن و شوهر(مثل فرهنگ شهری در مقابل فرهنگ روستایی)گاهی باعث تهدید ‌بنیاد خونواده میشه.‌متاسفانه بعضی افراد به تعهدات اخلاقی و ارزشها مقید نیستن و این مسئله باعث میشه زن و شوهر ‌در ظاهر زیر یه سقف با همدیگه زندگی كنن،اما روحشون از همدیگه فاصله داشته باشه.در این وضعیت زن ‌یا شوهر با  منم منم گفتن  و تفاخر به اصل و نسب خودشون، سعی میكنن همسر خودشون رو سرزنش و تحقیر كنن.‌در چنین خونواده ای احساس حقارت هر یك از زوجین باعث میشه فضای روانی و عاطفی ‌نامساعدی بوجود بیاد و زوجین از همدیگه متنفر بشن مثلا یه خونواده داشتن ریش رو نشونه اسلام میدونه در مقابل کسانی هستن که شاید ریش نداشته باشن اما نمازشون ترک نشه.
9- هوسرانی و ازدواج مجدد:
عامل دیگه كه سبب آسیب رسوندن خونواده میشه تنوع طلبی یا هوسرانیه كه فرد به فرمان احساسات خودش ،با فرد دیگه ایی غیر از همسر خودش ارتباط برقرار میكنه و رابطه خودش رو با همسر ‌قبلیش سست میکنه.در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی و یا ثروت طرف مقابل باعث گرایش به روابطی ‌خارج از چارچوب خونواده یا برقراری روابط پنهانی میشه.این وضعیت باعث میشه روابط زن و شوهر ‌خراب بشه،بنیاد خونواده سست بشه و سرنوشت فرزندان به خطر بیفته. ‌
10- سوء تفاهم ها:
یکی از عوامل آسیب پذیری خونواده ،بروز سوء تفاهم هاست.بنابراین هر یك از زن و شوهر ‌بسهم خودشون مسئولیت دارن كه از بوجود اومدن سوء تفاهم ها پیشگیری كنن حتی در موارد بسیاری دیده شده در زمان خواستگاری مثلا آقا بعلت لاغر بودن معتاد شناخته شده.......با تشکر.....علیرضا

۱۳۸۹ خرداد ۷, جمعه

بی وفا عشق من قسمت چهل و سوم

اگه بدونین چه حاله بدی داشتم اونموقع.از هرچی عشق و دوست داشتن بیزار شده بودم.آخه یه نفر چقدر میتونه تحمل کنه؟؟؟؟؟اما سرمو رو به آسمون کردم و از خدای خودم و امامان و حضرت مسیح(ع) تشکر کردم بخاطر اینکه به من چهره واقعی بی وفا رو نشون دادن و اون بمن تهمت زد اما نتونست ثابت کنه  اما خودش بعد از دوسال جوری آبروش رفت بین اون همه آدم که نیازی به اثبات نبود گرچه نامه معرفی به بیمارستانم دستم بود برای اثبات خیانتش.تموم این سختیها و ضجرهای این دوسال یه طرف اما این ضجر داشت وجودمو آب میکرد دیگه مثل دیونه ها شده بودم نه غذا میخوردم نه میخوابیدم همش باخودم درگیر بودم خیلی خیلی سخت بود اما با توجه به شواهد و مدارک و گفته ها نمیشد این مساله رو کتمان کرد.هنوزم باورم نمیشد.چند روزی بازم تحقیق کردم اما همه تحقیقات و حرفهاییکه میشنیدم همه و همه بیانگر تایید این مساله بود.نتونستم دیگه تحمل کنم و زنگ زدم به خودش.خدا شاهد اگر اون زمان جلوم بود تیکه تیکش میکردم.بهش گفتم خیلی پستی.بیشرف بی چشم و رو.همه گفتن با کسی هستی باور نکردم.کفتن با عشقت همون پسره نامرد میری شیشه میکشی باور نکردم.گفتن با یه آدم مسن خارج از شهر خودمون قرار ازدواج گذاشتی و برادر خوش غیرتتم تایید کرد این مساله رو بازم درکش برام سخت بود.دقیقا کارهای خودتو بعنوان تهمت بمن زدی همه جا گفتی من آدم هوسبازی بودم.معتاد بودم.خرجی نمیدادم.و....اما دیدی خدا خونه حق نشسته.منکه هنوز که هنوزه بتو خیانتی نکردم حتی در حد دوستی با دختری اما توی پست هر کاری دلت خواست کردی و جوابشو خدا بهت داد.انقدر تو بیمعرفت شدی که حتی قبولم نداری.گفت داری دروغ میگی من نگفتم دانشجو هستم.من نگفتم کیستم پاره شده من با کسی قول و قرار نذاشتم و.....بهش گفتم ساکت شو اونزمانکه توی خونه من بودی خیلی پاک و خوب بودی اما از روزیکه پشتیبانی بیجای خونوادتو حس کردی و رفتی طرف اونها همه چیزتو باختی حتی شرافت خودتو.خاک برسر بی لیاقتت.چند روز دیگه بیا بریم برای طلاق که دیگه حالم ازت بهم میخوره.گفت بیا بریم آزمایش بهت ثابت کنم بهش گفتم چیو ثابت کنی؟؟؟؟که بی گناهی؟؟؟؟عین همون دو میلیون پولی که سفته هاشو از خونه بردی و تا الان داری ماهی 60000تومان نزولشو میگیری و من قصدشو میدم و همه جا گفتی کدوم پول و زدی زیرش؟؟؟؟تو هنوز متاسفانه زنمی و ببرمت آزمایش آبروی خودم میره آبروی امیرمحمدم میره اون با چه رویی در آینده سرشو بلند کنه جلوی همه هاننننننننننننننننننننننننننننن.مهم اینه که به خودم ثابت شد خیانتت.اگه ببرمت آزمایش بد بخت امیر محمدم ازت میگیرم اما خدا میدونه نمیخوام اینکارو بکنم و بفکر آینده امیرمحمدم.الان همه میگن شنیدیم تو خیانت کردی و میتونی بزنی زیرش و بگی حرف زیاده مثل همین الان که داری میزنی زیرش اما اگه ثابت کنم با آزمایش تو دیگه سرتو نمیتونی بلند کنی جلو فامیلت و آشناهات.من بفکر آینده توهم هستم.پدر این دلم بسوزه که الانم حاضر نیستم شخصیتت رو خورد کنم و آبروتو ببرم هرچند که تو همه جا به ناحق آبرومو بردی.من مردم و برام مهم نیست چی میگن دنبالم اونیکه عقل داشته باشه میفهمه حرفهای پست سرم که باعثش تو و خونوادت بودین دروغه اما تو یه زنی اونم بعد از طلاق دادنت میشی بیوه اگه من آبرتو ببرم چطوری میخوای زندگی کنی توی این شهر و توی فامیلهات سرتو بلند کنی هانننننننننننننننننن.دیگه ساکت شد و قرار گذاشتم برای تاریخ 23 اسفندماه سال هزاروسیصدوهشتادوهشت در دفتر خونه برای طلاق دادنش و این لکه ننگ رو از گردنم باز کنم و با اینکارم باعث بشم اون زودتر به عشقش برسه و خدای نکرده دچار گناهی نشه تا الانشم انقدر به پاش نشستم فقط قصدم زندگی کردن دوباره باهاش بود و اگه یادتون باشه قسمش داده بودم که اگه کسیو دوست داره بهم بگه طلاقش بدم اما اون همش میگفت نه من کسیو نمیخوام.چقدر بازیم داد.چقدر ضجرم داد.آوارم کرد.تموم سرمایمو از دست دادم آبرومو بی جهت برد همه جا بچمو ازمن جدا کرد.جالب بدونین امیرمحمد که میومد پیش من بمن میگفت بابایی مامان زینب شبها اس ام اس بازی میکنه و یواشکی زیر پتو مره حرف میزنه و همش بمن میکه خاله.... یا خاله.....و......است فکر میکنه من نمیدونم با شوهرش داره صحبت میکنه.دلم بحالش میسوخت.زندگیشو شوهرشو بچشو آبروشو و آیندشو وهمه چیزشو به یک هوس زودگذر فروخت و من فقط خونوادشو مقصر میدونم که با پشتیبانی بیجا ازش باعث اینکار شدن.نمیدونین چه حالی داشتم وقتی روز قرارمون برای طلاق رسیده بود.....ادامه دارد

عکسهای عشقولانه سری پنجم


۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پنجاه ویکم

چشم چشم دو ابرو .. نگاه من به هر سو .. پس چرا نیستی پیشم؟نگاه خیس تو کو؟گوش گوش دوتا گوش .. دو دست باز یه آغوش .. بیا بگیر قلبمو .. یادم تو را فراموش...؟چوب چوب یه گردن .. جای نری تو بی من .. دق می کنم میمیرم .. اگه دور بشی از من .. دست دست دو تا پا .. یاد تو مونده اینجا .. یادت می یاد که گفتی: بی تو نمیرم هیچ جا .. من من یه عاشق .. همون مجنون سابق
--------------------------------------------------------------------
میدونی هربار كه پلك میزنی من نفس میكشم؟پس به كسی خیره نشو چون من خفه میشم
--------------------------------------------------------------------
یکم گوشیتو بیار بالاتر؛یکم پایین حالا سمت چپ،خوبه؛حالا صورتت رو ریلکس کن آروم زل بزن تو گوشیت،خوب فقط میخواستم بگم دیونه ی همین نگاتم
--------------------------------------------------------------------
دوستی من و تو مثل میخ طویله میمونه كه هیچ خری قادر به كندن اون نیست
--------------------------------------------------------------------
سه نفر تو قلب من جا دارن: 1- خدا 2- مادرم 3- پدرم.
آخی تو نیستی؟ ............... تو ضربان قلب منی
--------------------------------------------------------------------
تو با گوشیت چی كار كردی كه هر چی تماس میگیرم میگه مشترك مورد نظر در قلب شماست؟
--------------------------------------------------------------------
چه کسی چه گلی دوست دارد؟
نجار:میخک، دندانپزشک:مینا، سارق:شب بو، منجم:کوکب، قصاب:گاو زبان، پاچه فروش:اطلسی و من:تو رو
--------------------------------------------------------------------
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ و قلب کوچیک من
--------------------------------------------------------------------
دیدار شما آروزی ماست.روابط عمومی شركت چشمان بی قرار (@@)
-------------------------------------------------------------------
روي هر شانه اي وقت وداع سري گريست.سر من وقت وداع روي ديوار گريست
-------------------------------------------------------------------
کسي را که خيلي دوست داري، زود از دست ميدهي پيش از آنکه خوب نگاهش کني.پيش از آنکه تمام حرفهايت را به او بگويي،پيش از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي مثل پروانه اي زيبا، بال ميگيرد و دور ميشود،فکر ميکردي ميتواني تا آخرين روزي که زمين به دور خود ميچرخد و خورشيد از پشت کو هها سرک ميکشد در کنارش باشي.........ولی افسوس
------------------------------------------------------------------
هوا آفتابي ست مرا زير چتر خود ببر فقط زير چتر تو باران مي بارد
------------------------------------------------------------------
تو آنقدر شادي به من مي بخشي که به گريه در مي آيم و آنقدر رنجم ميدهي که به خنده مي افتم
------------------------------------------------------------------
عشق همان چيزيست که همواره داده مي شود و پذيرفته نمي شود
------------------------------------------------------------------
هميشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هروقت دلش ميگيره جلوي همه گريه کنه
------------------------------------------------------------------
بگذار خيال كنم ''دوستم داري '' و از اين خيال شبها تا سپيدي روز با ستاره ها باشم......با تشکر.....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت پنجاه ویکم

××علائمی که نشون میده همسرتون بشما خیانت میکنه××
اگه به همسر خودتون مشکوک هستین،نباید سریع نتیجه گیری و اقدام کنین.اگه هم خیانتش براتون اثبات شده،باید برای موندن یا رفتن به خودتون فرصت بدین.اگه در تصمیم خودتون دو به شک هستین،حتما از یه مشاوره کمک بگیرین.اگه تصمیم گرفتین که به زندگی با همسرتون ادامه بدین،باید صادقانه باهم مشکل رو حل کنین.اما بازهم کمک مشاوره لازمه.
چندتا از علائم اصلی خیانت همسرها به شرح زیره:
1- نداشتن صمیمیت
این علامت خیلی هشدار دهنده است.هرچند فراز و نشیب در همه زندگیها وجود داره،اما نداشتن صمیمیت در رابطه جنسی وعاطفی بمدت طولانی یعنی دور شدن همسرها از همدیگه.دلایل زیادی مثل افسردگی و استرس برای این مشکل وجود داره.تخلیه صمیمیت عاطفی و جنسی در جای دیگه و با کس دیگه،یکی از مهمترین دلیلهاست. 
2- برنامه جدید و عجیب
اگه همسرتون هیچ توضیحی منطقی برای برنامه خودش نداره،میتونه نشونگر فریب دادن شما باشه.اگه سالی یه بار قرار ملاقات کاری داره،جای نگرانی نیست.اما اگه مدام تکرار میشه،منطقیه که نگران بشین.شتابزدگی، وقت و بی وقت خونه رو ترک کردن و توضیحات غیر منطقی دادن از علائم خیانته.
3- تلفن های مشکوک
در اینجور مواقع فرد احساس ناراحتی و دستپاچگی میکنه.البته گاهی افرد تماس تلفنی اشتباه دارن که طبیعیه.اما اگه مدام تکرار بشه،قضیه صورت دیگه بخودش میگیره.اگه همسرتون بی موقع،مثلا صبح زود یا آخر شب تماس میگیره یا در حضور شما جواب تلفن رو نمیده،حق دارین که مشکوک بشین.
4- دروغ گفتن
اگه همسرتون حتی برای موارد کوچیکی هم دروغ میگه،میخواد شما رو فریب بده.اگه بر سر مسائل غیر مهم دروغ نمیگه و دروغ گفتن جزو ذات و شخصیت اون نیست، و یکدفعه دروغهای بزرگ میگه،احتمال خیانت وجود داره.
5- ناراحتی در روابط اجتماعی
اگه با همسرتون بیرون میرین و اون راحت نیست،علامتی دیگه برای فریبتونه.اگه قبلا دوستان و همکارهای همسرتون با شما گرم بودن،اما یه مرتبه ازتون دوری میکنن،شاید سعی دارن از مشکل شما فاصله بگیرن.یا اگه با دوستان و همکارهای همسرتون در مهمونیهای خونوادگی شرکت میکردین،اما الان شما رو طرد میکنن،علتش اینه که اونها رازی را میدونن که از افشای اون میترسن.مثلا رابطه نامشروع همسرتونو با شخص دیگه ای..........با تشکر.......علیرضا

خواص عسل

عسل خواص درمانی زیادی داره همونطور كه ميدونين عسل از قديميترين و اولین شيرين كننده هايي است كه انسان استفاده كرده و شامل قندهايي مثل گلوكز، فروكتوز، مواد معدني چون منيزيم، پتاسيم، كلسيم، كلريدسديم، گوگرد، آهن و فسفاته.در ضمن  ويتامينهايي چون B1 ، B2 ، B6 ، B3 ، B5 و C هم داره.درحد كمي مس، يد و روي هم در عسل وجود داره.عسل يه ضدعفوني كننده طبيعيه.
ويژگيهای عسل
1- به راحتي هضم ميشه:مولكولهاي قند موجود در اون ميتونن براحتي بساير قندها تبديل بشن،به همين جهت حتي حساسترين معدهها هم ميتونن اون رو به سادگي هضم كنن
2- منبع بسيار خوبي از آنتي اكسيدانه:نقش بزرگي در جلوگيري از سرطان و بيماريهاي قلبي داره
3- سطح كالريش پايينه:در مقايسه با ساير مواد قندي ۴۰% كمتر كالري داره،هرچند انرژيش خیلی بالاست،اما به وزن بدن شخص اضافه نميكنه
4- به سرعت در خون پخش ميشه:وقتي با ميزان مناسبي آب مخلوط بشه پس از ۷ دقيقه در جريان خون پخش ميشه و با آزادسازي ملكول قند بعملكرد بهتر مغزكه اصلي ترين مصرف كننده قند در بدنه،كمك ميكنه و مانع بروز خستگي ميشه
5- در سلامت و ساخت عوامل خوني مؤثره:بعلاوه باعث تميز شدن خون ميشه و جريان خون رو تنظيم ميكنه و مانع بروز مشكلات عروقي و تصلب شرايين ميشه
چند ويژگي جالب ديگه
1- عسل هرگز فاسد نميشه،برای نگهداري احتياج به يخچال نداره و ميشه در دماي اتاق اون رو نگهداري كرد
2- بخاطر ميزان بالاي فروكتوز ۲۵% شيرينتر از قنده
3- در درمان آلرژي هاي فصلي براي ساكنين مناطقي كه عسل از گلهاي همون منطقه بدست اومده،بسيار مفيده
4- تنها غذاييه كه استفاده از اون باعث نابودي چرخه طبيعت نميشه
ساخت چندتا داروي خونگي ساده و مؤثر
1- براي درمان گلودرد، ميتونین اون را با چایي و ليموترش مخلوط كنین و بخورین
2- براي جلوگيري از خشكي پوست دست، آرنج و پاشنه پا هم يه قاشق چايخوري عسل رو با يه قاشق چايخوري روغن زيتون و يه دوم قاشق چايخوري آب ليمو تركيب كنين و ۱۵ دقيقه روي محل مورد نظر قرار بدين
3- حتي ميتونين از اون بعنوان دهان شويه هم استفاده كنين:يه قاشق عسل رو با يه فنجون آب گرم تركيب كنين و دهان خودتون رو با اون بشويين
عسل از نظر احادیث :
خوردن عسل شفای هر درده خوردن عسل همراه با خواندن قرآن و جویدن کندر بلغم رو ازبین میبره و در کتب پزشکان از حضرت رضا نقل شده که عسل شیر تازه رو مانند پنیر مایه منعقد میکنه و مردم از چیزی بهتر از خوردن عسل درمان نیافته اند برای دل درد مومن سود مند است و برای منافق این چنین نیست و همراه سیاه دانه مفید است............با تشکر........علیرضا

۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پنجاهم

عشق يعني خواستن و له له زدن×عشق يعني سوختن و پرپر زدن×عشق يعني سالهاي عمر سخت×عشق يعني زهر شيرين بخت تلخ×عشق يعني با خدايان ساختن×عشق يعني چون هميشه باختن×عشق يعني حسرت شب هاي گرم×عشق يعني ياد يك روياي گرم×عشق يعني يك بيابان خاطره×عشق يعني چهار ديواري بدون پنجره×عشق يعني گفتني با گوش كر×عشق يعني ديدني با چشم كور×عشق يعني تا ابد بي سرنوشت×عشق يعني اخر خط بهشت×
------------------------------------------------
عشق يعني خاطرات بي غبار×دفتري ازشعرو ازعطر بهار×عشق يعني يك تمنا يك نياز×زمزمه از عاشقي تا سوز و ساز×عشق يعني چشم خيس مست او×زير باران دست تو در دست او×عشق يعني ماهتاب از يك نگاه×غرق در گل بوسه تا وقت پگاه×عشق يعني گم شدن در لحظه ها×عشق يعني آبي بي انتها×عشق يعني يك سوال بي جواب×عشق يعني رفتن توي خواب×عشق يعني لحظه بي قرار×عشق يعني صبر يعني انتظار×عشق يعني پا نهادن در خطر×عشق يعني لحظه ديدار يار×عشق يعني روزي بي صدا بارسفر بستن و رفتن×
------------------------------------------------
صداي يک بوسه به بلنداي صداي گلوله ي توپ نيست،اما انعکاس آن مدت زيادي باقي خواهد ماند؛پس عزيزم مي بوسمت تا صداي عشق من تا مدتها در قلبت انعکاس داشته باشد.
------------------------------------------------
حرفيو بزن که بتوني بنويسيش ، چيزيو بنويس که بتوني امضاش کني و چيزيو امضا کن که بتوني پاش وايسي...... پس : دوستت دارم،**امضاء**
------------------------------------------------
دوستيت: زلال ؛ مرامت:عسل ؛ ظاهرت: طلا ؛ باطنت: برف ؛ وجودت: نعمت ؛ داشتنت: غنيمت ؛ نديدنت: مصيبت ؛ سالاري بخدا...
------------------------------------------------
همانطور که به زيبايي تو خيره شده ام، با خود مي انديشم، هرگز فرشته اي را ديده ام که در ارتفاعي چنين پايين پرواز کند؟!!!
------------------------------------------------
دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم
------------------------------------------------
به شانه ام ميزني که غمهايم را بتکاني؟به چه دل خوش کردي؟به تکاندن برف از شانه ي آدم برفي؟
------------------------------------------------
هرکسي تو را دوست داره 4 تا مريضي مي گيره : 1- فراموشي 2 ... 3 ... 4 ... . 3 تاي ديگه را فرموش کردم.
------------------------------------------------
شما به علت داشتن مرام و حمل معرفت محکوم به حبس ابد در قلب من هستيد...!
------------------------------------------------
هر وقت گلي رو بو کردي هرگز اون رو نگاهش نکن.چون اگه نگاهتو به خاطر بسپاره شوق دوباره ديدنت اون رو پرپر مي کنه ------------------------------------------------
ميدوني بي نمک ترين آدم دنيا کيه ؟تويي... آخه عسل که نمک نداره!!
------------------------------------------------
برو جلوي آينه.کيو مي بيني؟؟؟اونیکه می بینی دنیای منه.......با تشکر.....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت پنجاهم

×× راههایی برای احترام به همسرتون ××
برای اینكه بهمسر خودتون احترام بذارین اول باید روحیات و خواسته های اون رو در نظر بگیرین.دنیاش رو درك كنین و بفهمین كدوم رفتار شما رو نشونه احترام میدونه.
در اینجا به راههای متفاوت برای ابراز احترام زوجین به همدیگه اشاره میكنم:
1- دنیای مردها استدلالی و دنیای زنها احساسیه.راز صمیمیت میون این دو درك همدیگه است.بنابراین قبول کردن دنیای متفاوت همسرمون راهی برای احترام به همدیگه است.
2- مردها موقع سختی و فشار دوست دارن به درون خودشون برن و مشكلات رو در عالم ذهن خودشون حل كنن اما زنها وقتی دچار مشكل میشن دوست دارن حرف بزنن.اونا در واقع با حرف زدن خالی میشن و بعد حس زنونه خودشون رو تقویت میكنن پس فرصت به اونا برای حرف زدن نشونه احترانم به اوناست.
3- زنها موقع گرفتاری دوست دارن علاوه بر حرف زدن شنونده فعال داشته باشن.مردها هم دوست دارن كسی خلوتشون رو بهم نزنه.گوش كردن به حرفهای زنها و راحت گذاشتن مردها در خلوت ذهنشون احترام متقابل بشمار میاد.
4- زنها بخاطر داشتن دنیای احساسی شدید بخودشون حق میدن كه در مواردی اظهار ناراحتی كنن مردها باید این حالت که در طبیعت اونهاست رو تحمل كنن.این یكی از رازهای صمیمیته.گاهی بهشون بگین:طبیعیه شما از این موضوع ناراحت باشین.
5- وقتی زنها مشكلات خودشون رو مطرح میكنن نه برای اینه كه مشكل رو حل كنن بلكه میخوان بگن كه حرفی زده باشن.مردها در این موقع نباید طبق دنیای خودشون راه حل ارائه بدهن باید ده دقیقه سكوت كنن و گوش بدهن و با گفتن عبارات كوتاهی اون رو بحرف زدن تشویق كنن.
6- مردها وقتی از سر كار میان دوست دارن سردی كارو با گرمی عاطفه خانمشون تموم کنن.زنها باید اونا رو تحویل بگیرن و اگه دیدن كه مرد به دنیای ذهنی خودش فرورفته مدت كوتاهی بهش كاری نداشته باشن.بعدش با زمینه سازی اون رو به صحبت وادارکن.پس اینکار هم یكی از نمادهای احترام بهمسر تلقی میشه.
7- مردها نمیتونن در یه زمان هم حرف بزنن هم احساس كنن و هم فکر کنن ولی زنها میتونن.به همبن جهت اگه زنی رو بحرف زدن وادار کنی علاوه بر حرف زدن احساس صمیمیت میكنه و همزمان فكر میكنه احترام به زنها فرصت حرف زدن برای بهتر شدن احساس و فكرست ولی مردها چون نیازمند تایید و تشویق هستن اگه خانمها جوری رفتار كنن كه اونا احساس كنن كه همسرشون بهشون اعتماد داره اونا رو قبول میکنن و در كارهای كوچیك هم ازشون تشكر میكنن و اونا رو تشویق هم میکنن و احساس میكنن كه محترم واقع شدن.
8- مردها دنبال آزادی و استقلال هستن خانمهاشون نباید با حربه هایی كه در زندگی زناشویی در اختیار دارن(مثل رابطه جنسی) مردها رو زیر سلطه خودشون بگیرن و اونا رو به آدمی بی خاصیت در مدیریت و تدبیر خونه تبدیل كنن بنابراین احترام به اونا در دادن حق تصمیم گیری و نظارت راهیه برای احترام گذاشتن بهشون.
9- مردها و زنها گاهی با فاصله گرفتن موقت از همدیگه به روابط مرده خودشون شوك وارد میكنن و اون رو حیات تازه میبخشن باید گاهی دوریهای همدیگه رو تحمل كنین تا قدر نزدیكی رو بدونین.
10- زنها گاهی از بیان احساسات خودشون فرارین.وقتیکه محرم رازی پیدا کنن احساسات خودشون رو بروز میدن شما همون محرم راز باشین براشون و اجازه بدین تا همسرتون هرجوریکه دوست داره ابراز احساسات كنه.اون ممكنه گاهی بخنده و گاهی گریه کنه درك کردن اون احترام گذاشتن بهشه.كاری كنین كه اون احساس كنه اونجوركه هست مورد لطف و توجه شماست وشما نمیتونین بدون اون زندگی كنین وقتی این احساس رو در اون بوجود بیارین شما رو محرم رازش میدونه و اینجوری میفهمه كه مورد احترام شماست........با تشکر........علیرضا

خواص درمانی بابونه

بابونه از نظر طب قدیم ایران گرم و خشكه و از تقویت كننده های تلخ بحساب میاد.
1- یكی از مهمترین خواص بابونه، درمان زخم و ورم معده است که به آسونی این مرض رو درمان میكنه.افرادی كه سالهای سال با این بیماری دست به گریبان هستن و از قرصهای مختلف گرون قیمت استفاده میكنن،میتونن با استفاده از بابونه، پول داروی خودشون رو پس انداز كنن و سلامتی خودشون رو هم بازیابن.برای درمان زخم معده یه لیوان دم کرده غلیظ بابونه درست كنین (4 قاشق چایی خوری بابونه خشک رو در یه لیوان آب جوش و یا چهار تا چایی كیسه ای بابونه در یك قاشق لیوان آب جوش ) و صبح ناشتا اون رو بخورین.بعدش در رختخواب به پشت دراز بكشین و بعد از چهار دقیقه بخوابین.البته بعد از یك ربع میتونین صبحونه خودتون رو میل كنین.این عمل را به مدت دو هفته ادامه بدین تا زخم و ورم معده به كلی شفا پیدا کنه.
2- بابونه اعصاب و قوای جنسی رو تقویت میكنه
3- بابونه تقویت کننده مغزه
4- بابونه ادرارآور و قاعده آوره
5- این گیاه ترشح شیر رو در مادرهای شیرده افزایش میده
6- درمان كننده سردرد و میگرنه
7- استفاده از بابونه سنگ مثانه رو خرد و دفع میكنه
8- اگه كسی قطره قطره ادرار میكنه، بهش دم کرده بابونه بدین تا درمان بشه
9- بابونه درمان كننده كمی ترشحات عادت ماهیانه است
10- برای درمان چشم درد، بابونه رو در سركه ریخته و بُخور بدین
11- برای تسكین دردهای عضلانی دم کرده بابونه بخورین
12- جویدن بابونه برای التیام زخمهای دهان مفیده
13- خوردن 5 گرم ریشه بابونه با سركه ی رقیق محرك نیروی جنسیه (ریشه بابونه گرمتر و خشكتر از گل بابونه است).
14- بابونه تب بُر و تسكین دهنده درده
15- بابونه تقویت كننده معده است
16- برای تسكین درد دندون درآوردن بچه ها، به اونا دم کرده بابونه بدین
17- برای رفع بی خوابی و داشتن یك خواب آروم و راحت، كافی است 10 دقیقه قبل از رفتن به رختخواب، یك فنجان دم کرده بابونه بخورین
18- بابونه درمان كننده بی اشتهاییه
19- بابونه برای رفع ورم روده موثره
20 دم کرده بابونه درمان كننده كم خونیه
21- از بابونه برای رفع كرم معده و روده استفاده كنین
22- بابونه تسكین دهنده دردهای عادت ماهیانه است
23- بابونه برای رفع زردی مفیده
24- حموم بابونه اثر نیرو دهنده داره.برای اینکار چند قطره اسانس بابونه رو در وان حمام ریخته،مدت یه ربع در اون دراز بكشین
25- برای تسكین درد،چند قطره اسانس بابونه رو با یه قاشق روغن بادام مخلوط كرده و روی محلهای درد بمالین تا درد رو کم کنه
26- اسانس بابونه مخلوط با روغن بادام برای رفع ناراحتیهای پوستی مثل اگزما ، كهیر و خارش مفیده
27- برای رفع گوش درد و سنگینی گوش، یه قطره روغن بابونه رو توی گوش بچكونین
28- اسانس بابونه چون اثر تهوع آور داره،در مسمومیتهای غذایی مصرف میشه
29- روغن بابونه رو برای از بین بردن كمردرد، درد مفاصل و نقرس روی محل درد بمالین
30- با دم کرده بابونه اگه موهای بلوند رو بشورین اونها رو روشنتر و شفافتر میكنه
31- خانمهایی كه یائسه شدن،بهتره همه روزه دم کرده بابونه بخورن،چون اختلالات یائسگی رو برطرف میكنه
32- بابونه ضد آلرژیه........با تشکر....علیرضا

بی وفا عشق من قسمت چهل ودوم

وقتی از خواب پریدم داشتم گریه میکردم ناخداگاه باخودم گفتم یا حضرت مسیح(ع)تو کمکم کن مشکلم حل بشه.تورو واسطه میکنم پیش خدا شاید حرف تورو گوش کنه و نظرشو برگردونه بسمت من.دیگه خسته شدممممممممممممممممممممممممم از اینهمه ظلممممممممممممممممم از این در بدریییییییییییییییییییییییییییییییی از این بی کسییییییییییییییییییییییی از این تنهایییییییییییییییییییییییییییی از این غریبییییییییییییییییییییییییییی از این تهمتهای ناحقققققققققققققققققققققققققققققققققق کمکم کنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن.داشتم خفه میشدم ازبس گریه کرده بودم و چون نمیتونستم داد بزنم بخاطر خونوادم که صدامو نشنون و ضجر بکشن.یه ساعتی بیدار بودم و نفهمیدم کی خوابم برد.من برای همه ادیان که به خدا اعتقاد دارن احترام خواصی قائلم.اما از اونشب به بعد همیشه تا یاد حضرت مسیح(ع)میفتم بدنم میلرزه و چشمام اشک جمع میشه.شاید باورتون نشه فردا بعدازظهر نزدیک ساعت7 غروب بود که یکی از دوستام بهم خبری داد که خشکم زد.بهم گفت امروز سر جلسه آزمونی در جایی(بخاطر مسائلی نمیتونم کامل توضیح بدم براتون.ببخشید)یه خانمی دچار مشکلی شده و ادعا میکرده دانشجوی و کسیو توی این شهر نداره.با راهنمایی رییس اون مرکز و خانمهای مراقب جلسه اون خانم رو از جلسه خارج کردن.فکرشو بکنید بین حدود صد نفر دختر و زن و پسر که داشتن امتحان میدادن اون خانم دچار مشکلی شده و ادعا کرده دانشجوست اما قافل از این بوده که کسانی در اون جمع بودن که میدونستن اون خانم کسی نیست جز بی وفا عشق منننننننننننننننننننننننننننن.فردای اون روز خودم رفتم به اون مرکز آموزشی.من هیچوقت تاچیزی بهم ثابت نشه قضاوت نمیکنم.گفتم شاید این جریان هم دروغ باشه مثل حرفهاییکه از گوشه و کنار میشنیدم اما راستشو بخواین ایندفعه دلم گواهی میداد باید یه چیزی باشه چون داداش خوش غیرتشم تایید کرده بود براش شوهر پیدا کردن.رفتم مستقیم پیش رییس اون مرکز و شناسنامه خودم و عکس بی وفا رو همرام بردم.وارد اتاقش شدم بعداز سلام و احوال پرسی خودمو معرفی کردم و جریان روز قبل رو ازش سوال کردم.با تعجب بمن گفت شما چه نصبتی با اون خانم دارید؟گفتم همسرشم.گفت شناسنامت رو ببینم.بهش نشون دادم اما با تعجب متوجه شدم فامیلی اون خانم با همسر من فرق داره اما اسمش و نام پدرش و امیرمحمد یکیه؟؟؟؟؟؟؟داشتم شاخ درمیاوردم.عکسشو به رییس نشون دادم و اون تایید کرد که اون خانم کسی نبوده بجز بی وفا.یکدفعه رییس گفت چرا بدون اطلاع دادن بشما فامیلیشون عوض کردن براش و شناسنامه جدید دادن بهش اما توی شناسنامه شما ثبت نشده؟؟؟؟؟؟؟؟نمیخواستم آبروش مجبور شدن دروغ بگم به رییس و بگم چون من محل کارم شهر دیگه است و ماهی چند روز بیشتر نمیتونم بیام بخاطر این خبر نداشتم فامیلیشو عوض کرده البته بهم گفته بود.اون بنده خدا گفت خود همسرتون بمن گفته دانشجوی و کسیو نداره و کل جریانو مو به مو برام تعریف کرد حتی زنگ زد با مراقبهای خانم اون جلسه صحبت کرد و جالب بدونین به یکیشون گفته بود کیستم پاره شده و به دیگری چیز دیگه ای گفته بود(بماند چی گفته بود).اونجا بود که فهمیدم بابا من خیلی ساده بودم خانم فامیلیشم براش عوض کردن بدون اطلاع دادن بمن که ولی اون حساب میشدم.قانون چکاره است این وسط نفهمیدم.و بهش گفتم اگه میشه یه معرفی نامه به بیمارستان بمن بدین چون میدونستم موقع آزمون تموم کسانیکه امتحان میدن بیمه میشن توی جلسه.اون بنده خداهم یه نامه بمن دادکه گواهی میشود در تاریخ.......در جلسه آزمون......خانم زینب.......(فامیلی جدید و قدیمشو نوشت)در سر جلسه آزمون دچار مشکل......گردیده و این گواهی جهت معرفی به بیمارستان.....صادر گردیده جهت معاینه و اقدامات لازم.....و با مهر و امضا خود رییس مرکز آموزشی در پاکتی سر بسته تحویل من داد.ازش پرسیدم اگر احتیاج به شهادت شما باشه شما حاضرید این جریان رو شهادت بدین؟؟؟گفت بله چیزیکه دیدیم و از خوش شنیدیم رو کتمان نمیکنیم هرجا و پیش هرکس بگید و یا حتی اگه کتبی هم از من بخوان بهشون ارائه میدم.با کلی تشکر و معذرتخواهی از ایشون خداحافظی کردم و راهی خونه شدم اما داشتم دیوونه میشدم.خداااااااااااا.....ادامه دارد

عکسهای عشقولانه سری چهارم







۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل ونهم

این چندتا متن آهنگ از استاد گـلـپا تقدیم به همه شکست خوردگان در عشق.من خودم این آهنگهارو خیلی دوست دارم و وقتی دلم میگیره بهشون گوش میکنم امیدوارم شماهم خوشتون بیاد:
منکه میدانم شبی عمرم به پایان میرسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان میرسد
منکه میدانم که تا سرگرم بزم هستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان میرسد
پس چرا - پس چرا عاشق نباشم؟؟؟؟
منکه میدانم به دنیا اعتباری نیست - نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست - نیست
منکه میدانم عجل ناخوانده و بیدادگر
سرزده می آید و راه فراری نیست - نیست
پس چرا - پس چرا عاشق نباشم؟؟؟؟
----------------------------------------------------
میدونستی که خاک - فرش منه رفتی نموندی
چـرا بـخـت سـپـیـد رو به سیـاهـی نـشونـدی
میدونستی فقط تو رو دارم رفتی نموندی
چرا مرغ امید رو از این خونه پروندی
درویشم و دنیا برام یه مشته خاکه
همه دار و ندارم فقط یک دل پاکه
درویش رو هر گلیم پاره شب رو سر میاره
قطرهای دریا براش فرقی نـــــــــــــــــداره
----------------------------------------------------
برو که شور عشقی به جونم نمونده
نشونه ای ز نام  و نشونم نمــــونده
چرا گل دلـم رو زشـاخـه جـوونــی
تو چیدی و نخوندی یه درس مهربونی
خدایا گواهی که چید و پـــرپـــرم کرد
به خاک تباهی کشید و پـــرپـــرم کرد
تموم هستیم بود تو دست تو چه آسون
برو گذشتم از تو  دیگه شدم پشیـمون
چو آسمون پاییز که ابریه همیشـــــه
دلم ز تیرگی ها دیگه جدا نمیشــــــه
خدایا گواهی که چید و پـــرپـــرم کرد
به خاک تباهی کشید و پـــرپـــرم کرد
توهم اینو میدونی  گذشته ها گذشتـــه
تو قصه های هستی اینم یه سرگذشته
توکه نخونده بودی یه درس مهربونی
گل دلم رو چیدی ز شاخه ی جوونی
خدایا گواهی که چید و پـــرپـــرم کرد
به خاک تباهی کشید و پـــرپـــرم کرد
------------------------------------------------------
غربت را نباید در الفبای شهر غربت جستجو کرد.همینکه عزیزت نگاهش رو به دیگری فروخت تــــــــــو غـــریبــــــــــی.......با تشکر.....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل ونهم

×× حقایقی تلخ در مورد مردها ××
1- مردهای خوب، زشت هستن
2- مردهای خوش قیافه، خوب نیستن
3- مردهای خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارن
4- مردهای خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستن
5- مردهایی که زیاد خوش قیافه نیستن، ولی خوبن، پولدار نیستن
6- مـردهایی که زیاد خوش قیافه نیستن، ولی پولدار و خوبن، فکر میکنن ما دنبال مال اونها هستیم
7- مردهایی خوش قیافه و بی پول، دنبال پول ما هستن
8- مردهایی خوش قیافه،که زیاد خوب نیستن و تا حدی به جنس مخالف علاقمندن، فکر نمیکنن که ما به اندازه کافی زیبا هستیم
9- مردهایی که تصور میکنن ما زیبا هستیم،به جنس مخالف علاقمندن،تا حدی خوش قیافه و پولدار هستن،آدمهایی ترسو و بزدلند
10- مردهایی که تا حدی خوش قیافه هستن،تاحدی خوب هستن،مقداری پول دارن و سپاسگزار خدا هستن،به جنس مخالف علاقمندن،خجالتی هستن،و هرگز اولین قدم را برنمی دارن( برای آشنایی پیش قدم نمیشن)
11- مردهایی که هرگز قدم اول رو برنمیدارن،زمانی که شما پیشقدم میشین،اتوماتیک وار علاقه رو در شما از بین میبرن......با تشکر......علیرضا

جکهای سری ششم

تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو میگیره و میگه چون از صبح اولین كسی هستی كه كمربند ایمنی بستی برنده58هزار تومان پول شدی.حالا میخوای باهاش چیكار كنی؟ مرد میگه:میرم گواهینامه میگیرم.زنش سریع میگه:جناب سروان این وقتی اكس م زنه پرت و پلا میگه.بچشون از اون پشت میگه:بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نكنیم؟ یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم؟؟؟؟
----------------------------------------------------------
غضنفر با یکی تصادف میکنه افسر میاد میگه:کدومتون مقصرید؟غضنفر میگه والا من که خواب بودم از این آقا بپرسین!
----------------------------------------------------------
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش و داشت میبرد بالای ساختمون.صاحب کارش بهش میگه:تو که فرقون داری،چرا اینا رو میذاری رو کولت؟غضنفر میگه:اون دفعه با فرقون بردم،اون چرخش پشتم رو اذیت میکرد
----------------------------------------------------------
به غضنفر میگن چرا درس میخونی؟میگه درس میخونم دکتر بشم مطب بزنم پول در بیارم نیسان بخرم کار کنم
-----------------------------------------------------------
دعای غضنفر بعد از نماز:خدایا مواظب خودت باش؟
-----------------------------------------------------------
یه زنه بشوهرش میگه:من میخوام پنج دقیقه برم خونه همسایه توهر نیم ساعت یه سری به غذا بزن
-----------------------------------------------------------
یکی میگه:«من حافظه کل قرآنم»،غضنفر میگه:«از این قرآن کوچیکا یا بزرگا؟»
-----------------------------------------------------------
به غضنفر میگن چرا غواصا پشت به آب میپرن؟میگه:اگه به جلو بپرن میفتن تو قایق
-----------------------------------------------------------
غضنفر میخواد توی زندگی جلو بیفته میره یه زن حامله میگیره
-----------------------------------------------------------
غضنفر دستش شکسته بود از دکتر پرسید من بعداز باز کردن گچ میتونم ویلن بزنم؟دکتر:بله،غضنفر:چه خوب چون قبلاً نمیتونستم
------------------------------------------------------------
اصفهانیه با زیرپوش میره توی برفا.ازش میپرسن چرا لخـتی؟میگه دوتا پنسیلین دارم که تاریخش داره میگذره......با تشکر....علیرضا

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل وهشتم

تو بارانی من باران پرستم / تو دریایی من امواج تو هستم / اگر روزی بپرسی باز گویم / تو من هستی و من نقش تو هستم
-----------------------------------------------
هیچ وقت نخواهم که یادت از خاطرم محو شود،زیرا یادت هم مثل عسل شیرین است
-----------------------------------------------
امروز که به سختی گذشت،بدون تو فردا رو چه جور بگذرونم خدا میدونه
-----------------------------------------------
بذار یه چیزی رو بگم صادقانه / گلم خیلی دوست دارم عاشقانه
-----------------------------------------------
با نشاطم از نسیم پاک نفس هایت ، از رطوبت لب هایت ، از منظره ی زیبای چشمات ، از زمزمه ی گوشنواز صدات ، دوست دارم و نمی خواهم از دستت بدم
-----------------------------------------------
پروانه سوخت ، شمع آب شد و خاموش ، اما قصه ی عشق که به پایان نرسیده
-----------------------------------------------
سفر همیشه قصه ی رفتن و دل تنگیه / به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه / همیشه یک نفر میره آدمو تنها میذاره / میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا میذاره
-----------------------------------------------
کاشکی اون روز میدونستم همه کارات کلکه / باید از نگام میخوندی عشق من برات تکه / خیلی ازم میپرسن چرا از غم میخونم / میخونم همه بدونن عشقا دوز و کلکه
-----------------------------------------------
شبها تا که سرمو میذارم رو بالش / خوابو از سرم میپرونه فکر و خیالش
-----------------------------------------------
تا تو هستی همدم و دلدار همیشه / غم و تنهایی دور و برم پیدا نمیشه......با تشکر......علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل وهشتم

××غذاهایی که قدرت و توانایی جنسی رو زیاد میکنن+طرز مصرفشون××
1- گنجیشک
این حیوان رو پس از ذبح کردن و پر کندن و تمیزکردن و کندن پاها همراه با سر حیوان کلا در هاون کوبیده یا با چرخ گوشت چرخ کنین و پس از طبخ صاف کرده، آبشو میل کنین،اگه این عمل رو به مدت ده روز ادامه بدین بشما قدرت کافی خواهد داد.
2- ماهی سقنقور
این ماهی رو که از آبهای سواحل کشورهای عربی بیشتر صید میکنن،کباب کرده و بخورید، جهت تقویت قدرت جنسی دارو یا غذایی مشابه اون نیست مگه مغز سر گنجیشک که ضعیفتر از اونه.لازم بذکره گرچه این حیوان رو ماهی نامیدن ولی از نظر زیست شناسان جزء ماهیها نیست،ماهی سقنقور رو اطباء قدیم جزو غذا نمیدونستن بلکه اون رو جزو ادویه میدونن و همراه داروهای دیگه یا به تنهایی برای تقویت قوای جنسی تجویز میکنن.
3- کبوتر جوان
بعد از آماده کردن این حیوان،شکمش رو پر از مرزنجوش کنین و با مختصر آبی در ظرف سربسته خوب طبخ نموده و سپس میل کنین.
4 – بادام، گردو، فندق، پسته
مغز بادام شیرین و مغز گردو و فندوق و پسته را خوب کوبیده با عسل طبیعی مخلوط کنین و صبحها همراه صبحونه یا قبل از اون میل کنین،توجه کنین که بادام و گردو رو باید دو برابر فندوق و پسته اضافه کنین.
5- حبوبات
حبوبات مانند نخود، لوبیا و باقلا بطور غیر مستقیم موثره
6 – شیر شتر
شیر شتر رو باید بمدت بیست روز بخورین،بمقدار متوسط موثره
7 – تخم پرندها
تخم پرندها، مثل تخم مرغ، تخم کبوتر، تخم گنجیشک و تخم سایر پرندها
8- مغز سر حیوانات
مغز سر حیوانات بخصوص مغز سر جوجه مرغ ها و گنجیشکها
9- پلوی زعفران دار با پیازچه
10- شیر تازه
11- ماهی همراه با پیازچه
12- میگو همراه با پیازچه
13- کباب بره (برای مردها، بره از جنس نر باشه).......با تشکر....علیرضا

خواص دارویی آویشن

آویشن یكی از قدیمیترین گیاهان دارویی است بطوری كه مصریان و یونانیان باستان از آویشن برای درمان بیماریهای خودشون استفاده میكردن.در كتابهای مذهبی از آویشن بعنوان گیاه مورد علاقه حضرت موسی(ع) یاد شده.آویشن گیاهیه از خونواده نعناع.این گیاه چند ساله بصورت بوته‌های متراكم و پرشاخه رشد میكنه.قسمت‌های دارویی اون، سرشاخه‌های اون و برگهای خشك شده اونه.
خواص دارویی:
1- آویشن بعنوان گیاهی ضدعفونی كننده است.محلول شستشوی دهان كه حاوی آویشن باشه در درمان عفونت لثه موثره و به همین دلیل برای تهیه برخی از دهانشویه‌ها، خمیر دندونها هم بكار میره.
2- آویشن در درمان بیماری مجاری تنفس فوقانی از قبیل برونشیت و آسم تاثیرات مفیدی داره و برای معالجه سرفه و گلودرد استفاده میشه.
3- آویشن داروی سنتی دردهای معده و روده است.جوشونده این گیاه در درمان پیچش روده و اسهال موثره و برای دفع انگلهای روده، در گذشته از آویشن استفاده میكردن
4- آویشن دارای اثرات ضدقارچی و ضدباكتریایی قویه و اثرات ضداسپاسم، ضد سرفه و خلط‌آوره
5- شستن سر با محلول رقیق اسانس آویشن سبب افزایش جریان خون در پوست سر و قوی شدن غده‌های مو و در نتیجه جلوگیری از ریزش مو میشه
6- استفاده از اسانس آویشن برای مبتلایان به دردهای عضلانی، مفصلی و روماتیسمی مفیده
7- آویشن عامل تصفیه‌كننده خوبی بوده و در درمان بیخوابی و امراض هاضمه مفیده
8- آویشن ضدتشنج و ضد صرع و ضد نفخ بوده و برای تقویت بینایی و معده هم مفیده
9- در خوردن آویشن نباید زیاده‌روی كرد چون باعث بروز آلبومین در ادرار میشه.همچنین مصرف اونن برای زنهای حامله و باردار توصیه نمیشه........با تشکر....علیرضا

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

بی وفا عشق من قسمت چهل ویکم

روزها میگذشت و هفته هم تموم میشد.من همونجور سردرگم و بی هدف بودم.امیرمحمدمو ازم گرفته بودن.آبرومو همه جا برده بودن.تهمت های زیادی بهم زده بودن.البته بیشتر خونواده بی وفا تا خودش.آوارم کرده بودن.ضرر مالی زیادی بهم زدن.ضرر جانی بهم زدن.همه اینها بخاطر دخالتهای بیجای خونوادش و یک هوس زودگذر زنم.جالبه بدونین دیشب برادرم مریض شده بود و بردیمش بیمارستان هنوز یه ساعت نشده بود دیدم یه نفر رو با سروصورت خونی آوردن بیمارستان.اول نشناختمش اما تا مادر و پدر پسره رو دیدم زود شناختم؟؟فکر میکنین کی بود؟؟؟همون پسره نامردیکه زندگی منو اینجوریکرد بعداز 2سال و چندماه عین همون حالتیکه منو داداشم رو به نامردی زده بودن اونم زده بودنش.خدا شاهد سرش شکاف داشت و خون بود که میومد.سر منم این حالت بود.مادرش داشت زار میزد عین مادر من که اونزمون بالای سر ما زار میزد.دلم سوخت بحال مادرش و حتی خود نامردش اما سرمو رو به آسمون کردم و گفتم خدایا تو چقدر بزرگی که یه دل درد داداشم و همزمان با آوردن اون پسره نامرد به بیمارستان قرار دادی که من و خونوادم ببینیم قدرت عدل تورو.بگذریم دلیله کتک خوردنشو و کارشو چون درست نیست چیزی بنویسم فقط اینو الان نوشتم خواستم بدونین دنیا انعکاس رفتار و کردار ماست.منو داداشم رو دوسال و چند ماه قبل به نامردی زدن حالا دیشب مورخه دوم خرداد هشتادونه کسانی دیگه این پسره نامردو همونطور زدن.اومدم خونه و سر نماز از خدا خواستم ازش بگذره چون من ازش گذشتم.از داستانمون دور شدیم.یه روز توی خیابون بودم اون داداش کوچیکش اگه یادتون باشه اومد جلومو گرفت گفت علیرضا برگشتم طرفش گفتم سلام کاری داری؟؟؟گفت آره میخوام ببینم چرا خواهرمو طلاق نمیدی؟؟؟یه نگاه به اطرافم کردم دیدم چند نفر از دور مراقب ما هستن.بهش گفتم اون سگها کین داره بو میکشن تو هم لات بازی داری در میاری برامن هانننننننننننن؟؟؟؟؟؟یکدفعه جا خورد.انتظار همچین برخوردی از من رو نداشت.فکر میکرد من همون علیرضای مظلومم که هرچی ظلم بهم کردن ساکت بودم و میخواست جلوی اون سگهایی که دنبالش بودن کلاس بذاره اما بدجور زدم توی حالش.یقشو گرفتم چسبوندمش به دیوار.بهش گفتم بچه پررو تا چند ماه قبل اگه ساکت بودم و تحمل کردم هر کاری کردین و کتکم زدین و بچمو دادم بهتونو آوارم کردین حرفی نزدم به این امید بودم زنم برمیگرده و نمیدونستم براش شوهر پیدا کردین جلو جلو قبل از طلاق.اما این آخرین اخطار منه اگه یکبار دیگه جلوی منو بگیرین هر کدومتون و بدون گفتن آقا علیرضا حتی صدام کنین بلایی به سرتون بیارم که توی تاریخ بنویسن روشن شددددددددددددددددددددد؟؟؟؟از ترس داشت دست و پاش میلرزید.زبونش بند رفته بود.بهش گفتم به تو ربطی نداره چرا طلاق نمیدم.حق طلاق با منه و منم دوست ندارم طلاقش بدم شما عجله دارین زودتر عروسش کنین من عجله ای برای داماد شدن ندارم.شیر فهم شد یا خر فهمت کنممممممممممممممم.گفت باشه بهم میرسیم.بهش گفتم الان بهم رسیدیم چه غلطی میخوای بکنی هانننننننننننننن.من سرم درد میکنه برا دعوا میخوام عقده این 2سال ضجرامو سرتون در بیارم.از هیچی هم نمیترسم.چون نه زن دارم نه بچه دارم نه زندگی نه آبرو نه امید به آینده بنال ببینم حرف حسابت چیهههههههههههههه دید نه پرو بازی دربیاره کتکه رو خورده گفت باشه.گفتم مرد نباشی شب زنگم نزنی هرجا بگی میام اونم تنها تو با هر سگی میخوای بیای بیا اونوقت بهتون میگم چکارتون میکنم 18تا بودین اوندفعه مثل مرد اومدم پایین کتک زدم و خوردم ایندفعه هرچی کردی دارین جمع کن بیار نامرد باشم اگه تنها نیام.گفت باشه زنگت میزنم.گفتم منتظرم و گورشو گم کرد رفت و نه اونشب بلکه هیچوقت زنگ نزد فردای اونروز صبح ساعت 7 بود داشتم با ماشینم رد میشدم از خیابون داداش کوچیکش با دوچرخه اونطرف خیابون داشت میرفت خدا میدونه تا منو دید عین سگ فرار کرد بچه پرو.یه شب عین شبهای قبل از خواب پریدم اما اونشب با شبهای قبل خیلی تفاوت داشت حالم بدجوری بود خواب امیرمحمدو دیده بودم و با گریه از خواب بیدارشدم.بازم شروع کردم به درگاه خدا و امامها دعا کردن و قسمشون دادم کمکم کنن اما ایندفعه اسم یه پیغمبر خدارو که تا بحال بزبون نیاورده بودم و حتی در فکرمم نبود به زبون آوردم و نا خودآگاه اونو واسطه قرارش دام تا مشکلمو حل کنه..........ادامه دارد 

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل وهفتم

من تو را دوست دارم... چونكه محكومم به درك فلسفه حیات.. چونكه زندگی مرا رها نمیكند و من ناگزیر به ادامه آنم... من تو را دوست دارم.. چونكه میخواهم با باران ببارم؛با باد آه بكشم رنج جوانه زدن را بچشم تا شاید بهار را دریابم.. من تو را دوست دارم همچون بوسه آفتاب بر پیشانی كوهستان.. همچون نوازش پیكر برهنه نارونها توسط باد
----------------------------------------------------------------
سلام یه کاری دارم که میخوام واسم انجام بدی اینجا هوا ابریه امشب ماه معلوم نیست میشه امشب تو آسمون باشی آخه ماه تر از تو پیدا نکردم
----------------------------------------------------------------
میگن قلب آدما اندازه مشتشونه ولی چطوری یه دنیا مهربونی یه آسمان صداقت یه كهكشان محبت یه دریا عشق تو مشتت جا شده؟
----------------------------------------------------------------
اگر منو تو دو برگ بودیم... هنگام خزان ... زودتر از تو میشكستم و می افتادم... تا زمانی كه تو می افتی... در آغوشت گیرم
----------------------------------------------------------------
هر چند که از دیده ی من گم شده ای ... غمخوار کمک رسان مردو شده ای ... در قصر دلم جواهر عشق منی ... ای خوشگل من شبیه یانگوم شده ای
----------------------------------------------------------------
همه واسه دوستشون گل میفرستن، من موندم كه واسه گلم چی بفرستم
----------------------------------------------------------------
اگه یه روز من مُردم و تو منو دوست داشتی پنج شنبه ها بیا سرِ مزارم و گلِ سرخی رو روی قبرم بذار تا همیشه اون گلی که بهت داده بودم رو به خاطرم بیارم ... ولی... اگه تو مُردی ... من فقط یک بار میام مزارِت .. میام و اون دسته گلِ سفیدِ مریم رو که با خون خودم سرخشون کردم ، برات هدیه میکنم وعاشقانه کنارت جون میدم تا بدونی هیچ وقت تنها نیستی
---------------------------------------------------------------
برو توی آینه خودتو ببین اون تو نیستی بلکه دنیای منه
---------------------------------------------------------------
برای شکستن من یه اخم کافیه ... نیازی به فریادت نیست واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ... نیازی به قهر نیست برای مردنم حرف رفتنت کافیه ... نیازی به انجامش نیست عشقم...........با تشکر.....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل وهفتم

××اون دختر عشقم بود،خواستگاری کردم اما جواب منفی دادن××
بعضی پسرها وقتی بخواستگاری دختری میرن،یادشون میره که برای پرسیدن نظر دختر در مورد خودشون اقدام کردن و احتمال اینکه پاسخ دختر منفی باشه را ندیده میگیرن،اگه با جواب منفی رو به رو بشن،احساس تحقیر میکنن و دختر رو مغرور میپندارن.اما آیا واقعا دختری که جواب منفی به ما میده مغروره؟چرا نباید در نظر بگیریم که همانطور که ما حق انتخاب و حق عاشق شدن داریم،حق رد کردن و قبول کردن داریم،دختر مورد نظرمون هم حق داره انتخاب کنه؟جواب منفی دادن نشونه غرور دختر نیست، بلکه غرور اونه که پسری حق انتخاب دختر رو در نظر نگیره و فکر کنه فقط اونه که باید دنبال آرمانها و معیارهای خودش باشه.کم نبودن و نیستن پسرهاییکه بعد از شنیدن جواب نه از دختر،خودشون رو به دیونگی زدن و زندگی دختر بیچاره رو به تباهی کشوندن،اما چرا؟چطور میشه باور کرد که اینجور پسرا زمانی عشق رو درک کردن؟قبل از خواستگاری از یه دختر در نظر گرفتن دو مساله بسیار مهمه،اول اونکه حتما عاشق اون دختر بوده و صرفا به شناخت قبلی یا اعتماد اکتفا نکنین و دوم اونکه در مورد نظر دختر پیش داوری قاطعانه نداشته و اگه متوجه شدیم عاشق نیست،هرچند سخته برامون اما عشق خودمون رو فراموش کنیم.یا ما باید به زور عشقمون رو فراموش کنیم و یا دختر باید به زور عاشق ما بشه،به زور عشق رو فراموش کردن هم معقول تره و هم ممکن اما به زور عاشق کردن نه معقوله و نه ممکن.البته این صحیح نیست که تا جواب منفی گرفتیم  همه چیز رو یکجا فراموش کنیم و دیگه خواستگاری نکنیم،خوب یا بد این از رسوم ماست که دختر همون اول جواب بله نده،حتی اگه قلبا جوابش بله باشد.(البته اگه خونوادش سنگ جلو پاتون نندازن و ازتون بهونه نگیرن)بنابراین اگه دختر این فرصت رو به ما داد که بتونیم به هرنحوی مجددا اظهار عشق کنیم،باید از این فرصت استفاده کنیم،چرا که هم ممکنه او قلبا راضی باشه و بخواد ما رو امتحان کنه و هم ممکنه قلبا راضی نباشه اما در این فرصت شناختش از ما بیشتر شده و مقدمات عاشق شدنش فراهم بشه.اما اگه دختری بهیچ وجه نخواست فرصتی به ما بده و یا تا مدتی فرصت داد و بعد فرصتها رو از بین برد،باید قبول کنیم که عشقمون رو فراموش کنیم،فراموشی عشق در چنین حالتی به هیچ وجه بمعنی عدم وفاداری به عشق یا سستی در عشق نیست،چرا که باید به عشقی وفادار بود که دو طرفه است،در عشق یه طرفه وفاداری مفهومی نداره.ارزشمندی عشق یه طرفه از اون جهته که این قابلیت رو داره که دو طرفه باشه،اما اگه دو طرفه نشد،باید فراموش بشه(حالا به هر دلیلی.نظر خونواده.دلسردی دختر خانم.دو دلی دختر خانم و...)معشوق اول هیچ برتری ای نسبت به معشوق دوم نداره و نباید فکر کنیم که چون دختری اولین عشق ما بوده برای ما بهتره،دختر یا پسری برای ما بهتره که بتونیم باهاش مفهوم عشق متقابل را درک کنیم.شاید شما به خواستگاری دختری برین و قبلش مدتی با اون دختر ارتباط تلفنی سالمی هم داشته باشین و همدیگه رو از همه نظر پسندیده باشین اما وقتی پای خونوادها وسط میاد برای مراسم خواستگاری و آشنایی اونموقع است که شاید همه چیز برعکس بشه.متاسفانه بیشتر خونوادها چه پسر و چه دختر براشون عروس و دوماد مهم نیستن و دیدشون روی مسائل جانبی خونواده مقابلشونه.مثلا پدر خونواده داماد یا عموش یا یکی از فامیلهاشون معتاده.خونواده عروس خانم به این مساله حساسیت زیادی نشون میدن و خیلی دیده شده باعث جدایی اون دختر و پسر شدن به این دلیلکه یکی از افراد خونواده پسر اعتیاد داره حالا بنظر شما گناه اون پسر چیه؟وقتی 2نفر باهم ازدواج میکنن در درجه اول اونها هستن که میخوان باهم زندگی کنن.یا مثلا پدر یا یکی از افراد خونواده عروس خانم آدم قلدر و اهل دعوا و کتک کاریه.حالا عروس خانم دختر خوب و مظلومیه این وسط گناه عروس خانم چیه که پدرش یا یکی از افراد خونوادش اخلاقش اینه و منطقی نیست.بهتون توصیه میکنم قبل از ازدواج حتما درباره خونوادهای طرفین یه تحقیق کنین و زود عاشق هم نشین و برای هم کلاس بیخودی نذارین که من تا آخرش باهاتم.هیچوقت ترکت نمیکنم و...تحقیق کردن درمورد شخص آینده زندگیتون حق هر خونواده ایه اما بشرطیکه واقعا قصد خونواده تحقیق باشه و دنبال نکات منفی نباشن و نکات مثبت طرف مقابلشون رو هم ببینن.میشه گفت در هر خونواده ای نکات منفی وجود داره مثلا یکی معتاد داره.یکی جداشده از همسر داره.یکی دعواگر داره.یکی بی منطقه و...اگه شما دختر خانم و یا آقا پسر جزو اون دسته افرادی هستین که نمیتونین درست تصمیم بگیرین و با شنیدن هر نکته منفی که از دید خونوادتون منفیه و شاید از دید دیگرون منفی نباشه و دهن بین هستین و زود ته دلتون خالی میشه و به شک می افتین برای زندگی آیندتون با همسرتون بهتون توصیه میکنم احساسات کسی رو به بازی نگیرین و قول بیخودی به کسی ندین تا قبل از خواستگاری و با توجه به شناختیکه از نظریات خونوادهاتون دارین عمل کنین تا دچار شکست عشقی نشین و عذاب بکشین.هیچ انسانی توی دنیا مثبت کامل نیست و هیچ خونواده ای هم مثبت کامل نیست.اول فکر کنین بعد قول ازدواج بدین.اگه امروز با رجوع به عقلمون واقعیتهای زندگی رو قبول نکنیم،فردا واقعیتها در حالی خودشون رو بما تحمیل میکنن که دیگه قدرت قبول نکردنشون رو نداریم…...با تشکر....علیرضا

خواص گل ختمی

توجه:مورد استعمال داروهاي گياهي تنها براساس وظيفه اطلاع رساني اين وبلاگه و بهيچ عنوان بمعناي تجويز يا تكذيب مورد درماني نیست.
ختمي گياه بومي مناطق شرق مديترانه است.گياهيه علفي و چند ساله كه ارتفاع اون به حدود2متر میرسه ساقش از كركهاي ريز كه برنگ خاكستریه پوشيده شده.برگهاي ختمي دندونه دار،پهن و مثل قلب است.گلهاش درشت برنگ سفيد مايل به قرمز يا ارغوانيه كه بصورت دستهاي سه تايي در اواخر تابستون ظاهر ميشه.ختمي بعلت داشتن گلهاي زيبا بصورت گياه زينتي در باغچه ها كاشته ميشه.تممم قسمتهاي اين گياه استفاده طبي داره.
خواص دارویی
ختمي از نظر طب قديم ايران سرد و تر است و بطوركلي روي تموم اعضاي بدن مخصوصا روده ها ، ريه ها ، معده ، كليه ها و مثانه موثره.
خواص گل ختمی
1- ملين و برطرف كننده يبوسته.
2- بيماريهاي تنفسي رو برطرف ميكنه
3- سرفه هاي خشك رو از بين ميبره
4- براي رفع گلو درد جوشانده گل ختمي رو غرغره كنين
5- عادت ماهيانه رو منظم ميكنه
خواص ریشه ختمی
1- ناراحتيهاي پوستي رو برطرف ميكنه و پوست رو نرم میکنه
2- سرفه هاي خشك رو از بين ميبره
3- تب رو پائين مياره
4- اسهال خوني رو شفا ميبخشه
5- ادرار رو زياد ميكنه
6- كمي ترشحات عادت ماهيانه را برطرف ميكنه
7- تورم رو رفع ميكنه
8- ناراحتيهاي دستگاه ادراري رو برطرف ميكنه
9- قند خون رو تنظيم ميكنه
خواص برگ ختمی
1- ضماد برگ ختمي در برطرف كردن دملها و ورم پستان و ورم معده موثره
2- براي التيام شكستگيها،برگ ختمي رو بصورت ضماد درآورده و روي محل شكستگي بذارین
3- ضماد برگ ختمي در برطرف كردن درد سياتيك مفيده
4- رعشه رو برطرف ميكنه
5- ورم بناگوش رو با ضماد برگ ختمي درمان میشه
طرز استفاده
1- 10گرم ريشه ختمي رو پوست كنده و خرد كرده و در يك ليتر آب سرد خيس كنين و بعد از 8 ساعت اونرو صاف كرده و نگهدري كنين اين مايع در رفع اسهال خوني بسيار موثره
2- دم كرده ختيم:در حدود 20 گرم ريشه ختمي رو تميز كرده و خرد كنين و اونرو در يك ليتر آب جوش بريزين و بذارين بمونه تا سرد بشه بعد اونرو صاف كرده و با عسل مخلوط كنين.
3- دم كرده گل ختمي :20 گرم گل خشك شده ختمي رو در يك ليتر آب جوش بريزين و بذارين بمونه تا سردبشه سپس اونرو با قند يا عسل شيرين كنين
4- محلول شست وشوي  چشم:نيم گرم گل خشك ختمي رو در150گرم آب ريخته و بمدت 5 دقيقه بذارين بجوشه بعد اونرو سرد كنين و5 قطره الكل کامفه در اون بريزين.
مضرات
ختمي گياه مفيد و بي ضرريه فقط زنهای باردار و مادرهای شيرده بايد از زياد خوردن اون پرهيز كنن.کسانيكه سرد مزاج هستن بايد ختمي رو با عسل بخورن...با تشکر...علیرضا

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل وششم


v V v V v V v Vv Vv VvV vVvV v
ميدوني اينا چين؟؟؟

.

.

.

اينا پرنده هايي هستن كه براي بوس كردن تو اومدن.از طرف من.
Vv اين دو تا هم كار داشتن دير رسيدن ....
--------------------------------------------
اگه بهترين دوست نيستي اقلا بهترين دشمنم باش .اگه غمخوارم نيستي اقلا بزرگترين غمم باش .هرچه هستي هميشه بهترين باش چون بهترينها هميشه در ياد خواهند ماند.پس در بدترين خاطراتم بهترين باش.نفسم
-------------------------------------------
اشكي كه بي صداست پشتي كه بي پناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بي بهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني به تموم مهربونیهای تو.خوشبختیت آرزومه
-------------------------------------------
زندگي به من آموخت كه چطور گريه كنم.اما گريه به من نياموخت كه چطور زندگي كنم.....تو هم به آموختي چطور دوست بدارم اما به من نياموختی كه چطور تو رو فراموش كنم عشقم
-------------------------------------------
مراقب گرماي دلت باش تا کاري که زمستون با زمين کرد زندگي با دلت نکنه
------------------------------------------
بهم نگی ندید بدید،نگی منو دید و پرید،بمونه بین خودمون،به یادتم خیلی شدید
------------------------------------------
توی کلبه توی بیشه ، رو بخار گرم شیشه ، مینویسم با تو هستم ، از گذشته تا همیشه
------------------------------------------
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ،صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن
------------------------------------------
تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبته
-----------------------------------------
قلبی که فراموشت کنه قلب من نیست،هرگز فراموش کردنت در فکر من نیست
-----------------------------------------
یادت باشه که یادم باشه که یادت بدم که یاد بگیری که همیشه به یادتم و یادت هیچوقت از یادم نمیره،اینو هیچوقت از یادت نره
-----------------------------------------
میدونی چرا خدا لای انگشتات فاصله گذاشته؟برای اینکه این فاصله ها رو با دستای کسی که دوستش داری پر کنی
-----------------------------------------
گل لاله،گل نرگس،گل پونه،گل یاس،اینا همه تقدیم بکسی که خودش سالار گلهاست
-----------------------------------------
قسمت این بود که من یار تو باشم،همه عمر گرفتار تو باشم،قسمت این بود که در دایره ی جور و جفا،من نقطه ی پرگار تو باشم
-----------------------------------------
مواظب این اس ام اس باش،چون یه دل توشه که خیلی هواتو کرده
-----------------------------------------
هیچوقت مغرور نشو.برگها وقتی میریزند که فکر میکنن طلا شدند
----------------------------------------
از هزاران یک نفر اهل دلند.مابقی تندیسی از آب و گلند
----------------------------------------
تو میروی و من فقط نگاهت میکنم.تعجب نکن خانمی که چرا گریه نمیکنم.بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم.اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست.به خدا میسپارمت زندگی..................با تشکر.......علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل وششم

×× معیار و سن ازدواج در دخترخانمهای ایرانی ××
آمار زیر حاصل تحقیق از میلیونها دختر خانمهای ایرانی و نظرشون درباره شرایط و معیارهای ازدواجشون با آقایونه:
1۸تا۲۰ سالگی:حداقل لیسانس داشته باشه،قدبلند،خوش قیافه،خوش تیپ،خوشمزه،پولدار،ماشین داشته باشه(حداقل 206)،خارج رفته باشه
۲۱تا ۲۴ سالگی:حداقل فوق دیپلم داشته باشه،قد متوسط هم اشكال نداره،قیافه چندان مهم نیست،تیپ معقولانه،بداخلاق نباشه،ماشین داشته باشه(حداقل پراید)،خارج رفته نرفته فرقی نداره
۲۵تا۲۹ سالگی:مدرك تحصیلی خیلی مهم نیست،كار داشته باشه كافیه،قدش خیلی كوتاه نباشه،مهم سیرته نه صورت،آدم نباید ظاهربین باشه،دست بزن نداشته باشه همین، ماشین نداشت اشكال نداره ولی قول بده بعدا بخره.اخلاقش خوب باشه
۳۰تا۳۵ سالگی:مدرك اصلا مهم نیست فقط سواد خوندن و نوشتن داشته باشه كافیه،كار داشته باشه، قدش اصلا اهمیت نداره،مهم فهم و شعوره
۳۶تا۴۰ سالگی:كار داشته باشه كافیه،فهم و شعور هم داشته باشه
۴۱تا۵۰ سالگی:مرد باشه كافیه!۵۰ الی آخر:در حال حاضر مشترك مورد نظر در دسترس نمیباشد/ نو ریسپانس تو پیجینگ!
در پایان به پسرهای محترم و عزیز توصیه میکنم:
با توجه به بالا رفتن سن ازدواج دخترا كه میانگین اون نزدیك به سی ساله،زیاد خودشون رو برای ادامه ی تحصیل،مشكل سربازی،خریدن خونه،ماشین،موبایل و...اذیت نكنن؛چونكه هم عجله كار شیطونه وهم طبق آمار بالا،طرف همینجوری از شما راضیه و نیازی به زحمت اضافه نیست.البته اگه خانوادهاشون هم نظرشون همین باشه و سنگ جلوی پاتون نندازن.سعی کنین قبل از عاشق شدن توی این زمونه اول با خانواده دختر صحبت کنین مخصوصا اگه دختر مورد نظر شما خیلی وابسته به خانوادش باشه.......با تشکر....علیرضا

خواص آلبالو و گیلاس

آلبالو
آلبالو سرد و خشکه و برای کسانیکه طبع گرم دارن مفیده.تشنگی رو برطرف میکنه و غلظت خون رو از بین میبره و دافع صفراست.مقوی معده و از بین برنده التهاب است.اگه آب یا مربای اون رو با یک دهم رازیانه مخلوط کنین برای دفع سنگ مثانه و سوزش مجاری ادراری خیلی مفیده
گیلاس
گیلاس طبیعتی سرد داره و دارای ویتامینهای A,B1,B2,C و مواردی مثل کبالت منگنز،مس،قند،پروتئین،چربی،روی،ید،کلسیم،فسفر،پتاسیم،سدیم و اسیدهای آلی میباشد. دارای مقدار زیادی سلولز است که موجب زیاد شدن حجم مدفوع میشه.سموم بدن رو دفع میکنه و خون رو تصفیه میکنه.املاح مورد نیاز بدن رو تامین میکنه و دستگاه گوارش رو منظم میسازه.محرک قوه باء میباشد و زخمهای داخلی رو التیام میبخشه.مسکن اعصاب و ادرارآوره.برای مبتلایان به ورم مفاصل ،روماتیسم،نقرس،سنگ کلیه و صفرا وسنگ مثانه مفیده.اگه قصد لاغر شدن دارین بهتره گیلاس رو قبل از غذا میل نمایین،زیرا جلوی اشتها رو میگیره.گیلاس رنگ چهره رو باز وشاداب میکنه و به زیبایی شما می افزاید.سرفه رو از بین میبره.دم گیلاس در درمان بیماریهای کلیوی و مثانه مفیده.برای این کار شما میتونین دم گیلاس رو خیس کنین و بعد اون رو بجوشونین که این جوشونده بسیار مفیده.خوردن گیلاس بعد از غذا ایجاد کرم معده میکنه...........با تشکر......علیرضا

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

بی وفا عشق من قسمت چهلم

بهش گفتم خیلی وقته که از گوشه و کنار بهم خبر میرسه که خواهرت باکسی قول و قرار ازدواجم گذاشته اما من باورم نمیشد تا اینکه شک کردم و الان حدود چند هفته است شروع کردم به تحقیق کردن و تقریبا مطمئن شدم فقط اومدم از زبون تو این جریانو بشنوم که واقعیت داره یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟با پر رویی و در عین حال با بی غیرتی تموم گفت:درست شنیدی.گفتم خیلی مردی دادش....خوش غیرت اون هنوز اسمش توی شناسنامه منه رسما زنمه؟؟؟گفت چه زنی چه شوهری؟؟؟الان نزدیک2ساله از هم جدا زندگی میکنین پس تو شوهرش نیستی.گفتم شماها نذاشتین یادت رفته؟؟؟پشتیبانی بیجا کردین ازش منو آواره کردین امیرمحمدو یتیم کردین و خواهرتونو بدبخت کردین.گفت منظورت اینه اومدی برشگردونی؟؟؟گفت کور خوندی انقدرهم دیگه بی غیرت نیستم عین تو که بهم ثابت شده چندماهه با یکی دیگه است اونم یه آدم مسن و چندتا مورد دیگه باز بخوام باهاش زندگی کنم.بسه هرچی تحمل کردم و2سال به پاش نشستم حتی با نامحرم صحبت نکردم مثل خواهرت نرفتم باهاش آش بخورم و تفریح کنم.گفت که چی؟؟؟؟گفتم هیچی فقط میگم واگذار هرکس که باعث اینکارها شد به خدا همین.بلندشدم از جام و بهش گفتم من ازت گذشتم چون روراست بودی و واقعیت رو بهم گفتی انشاالله خداهم ازت بگذره بخاطر ظلمهایی که بمن کردی و باعث یتیمیه امیرمحمد شدی.باهاش دست دادم و از خونشون اومدم بیرون.داشتم منفجر میشدن.یه زن انقدر بیمعرفت؟؟؟یه خانواده انقدر بی غیرت؟؟؟اشکهام بود که سرازیر شده بود و هیچ کنترلی روش نداشتم همینجور مثل سیل میومد.سرمو کردم روبه آسمون و به خدا گفتم خدایا بسه دیگهههههههههههههههههه یا ابوالفضل دستم به دامنت کمکم کن خسته شدممممممممممممممممممممممم و تموم امامارو قسمشون دادم راهی نشونم بدهن که بتونم طلاقش بدم.چندروز از این قضیه گذشت دلم خیلی برا امیرمحمد تنگ شده بود بدجور حس تنهایی میکردم.زنگ زدم به خط بی وفا و امیرمحمد گوشیو برداشت باهاش صحبت کردم آخرسرهم با بی وفا چند کلمه حرف زدم.دلم میخواست جلوم بود و به آب دهن مینداختم توی صورتش.بهش گفتم این بود جواب خوبیهای من؟؟؟؟چقدر به پات نشستم اونوقت تو جلوجلو شوهرتم انتخاب کردی؟؟؟؟گفت کی بهت این حرفها رو زده حتما دامادتون؟؟؟من الکی بهش گفتم تا ببینم تو چکار میکنی.بهش گفتم تو دروغگو نبودی فقط بهت بگم خر خودتی پس خبر نداری داداش خوش غیرتت هم اومد توی خونتون باهاش صحبت کردم و اونم تایید کرد.دیگه ساکت و هیچی نگفت.بهش گفتم بلایی به سرت بیارم مرغهای آسمون بحالت گریه کنن.طلاق بی طلاق کثافت لجن.وقطع کردم.خبر نداشت با داداش خوش غیرتش صحبت کردم و اون همه چیزو تایید کرده.یکماهی از این جریان گذشت.بدترین دوران زندگیم توی این مدت بود.شبها نمیتونستم بخوابم.عین روانیها شده بودم.غذا نمیتونستم بخورم.به زور بردنو دکتر اعصاب.دکتره بعد از معاینه بهم گفت چرا خودتو عذاب میدی عزیزم برو طلاقش بده راحت میشی.دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم زدم زیر گریه پیش دکتره.بنده خدا خیلی فهمیده بود و درکم میکرد بهش گفتم دکتر از این میسوزم چرا انقدر بازیم داد.آوارم کرد.مالمو گرفت.جونمو گرفت بچمو گرفت با اینکه بهش قسم دادم اما اون اعتنایی نکرد؟؟؟؟؟؟؟گفت تحمل داشته باش درست میشه سعیکن زودتر طلاقش بدی راحت میشی.یه سری دارو هم برام نوشت اما یه دونشم نخوردم چون اکثرش داروی خواب آور بود و اعتیاد میاورد.شبها یه ساعت خوابم میبرد اما توی خواب همش امیرمحمد و میدیدم.عین دیونه ها از خواب میپریدم و میشستم آروم گریه میکردم تا صدامو خونوادم نشنون و اونها هم ضجر بکشن.دست به دامان امامها میشدم قسمشون میدادم اما هیچ کس صدامو نمیشنید.ازاونطرف هم داداشاش تهدید میکردن باید طلاقش بدی.میدونستم منظورشونو.میخواستن زودتر شوهرش بدهن اما نمیخواستم با اینهمه ضجریکه بهم دادن به این زودی ولشون کنم.باخودم گفتم اون آبروی منو بیدلیل همه جا برد.تهمت بهم زد.معتادم کرد.هوسبازم کرد و...باید خدا آبروشو میبرد و گرنه دست از مسلمونیم میکشیدم...........ادامه دارد

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل وپنجم

این اشعار و مطالب بسیار زیبا رو هم یکی از خوانندهای خوب وبلاگم(آبجی کوچیکه)برام فرستادن.تشکر ازایشون
در كنار جويباري از غزل
با سرود آب مي خوانم تو را
شب به قصد كوچه بيرون مي روي
در شب مهتاب مي خوانم تو را
خستگي را مي تكانم از تنت
با زبان خواب مي خوانم تو را
با لباني كه عطش بو سيده است
با صداي آب مي خوانم تو را
عكس خاموشم كه تا پايان عمر
با دلي بي تاب مي خوانم تو را
---------------------------------------------
×× دوســـــــــــتـت دارم ××
بيشتر از آنچه كه تصور ميكني دوستت دارم و بيشتر از آنچه باور داري عاشق توهستم.بيشتر از هرعشقي برتو عاشقم و بيشتر از هر ديوانه اي مجنون تو هستم.
عزيزم من محتاج توهستم و بدون تو زندگي برايم مفهومي جز تاريكي و سياهي ندارد!
دوستت دارم چونكه ميدانم تو نيز مرا دوست ميداري،دوستت دارم چونكه مرا باور داري و مرا لايق آن قلب پر از محبتت ميداني.تنها آرزويم اين است كه تا آخرين لحظه زندگي ام در كنارتو باشم و جز اين از خداي خويش هيچ آرزويي را ندارم.
عزيزم اين قلب كوچك و شكسته و پر از عشق من تنها هديه اي است از طرف من به تو.
از تمام دنيا تنها همين قلب كوچك را دارم ، همين و بس!
عزيزم تا پايان با تو مي مانم چونكه تنها تو هستي كه معناي واقعي عشق را به من ابراز كردي و آموختي!
آموختي كه عشق يعني تا پايان زندگي ماندن و تا پايان زندگي دوست داشتن!
عزيزم به جز تو كسي براي من دوست داشتني نيست و به جز تو كسي لايق اين قلب بي طاقت من نيست.
هرجاي دنيا كه هستي بدان كه در اين دنياي بزرگ كسي هست كه عاشق و ديوانه تو ميباشد!
هر جاي دنيا كه هستي بدان كه من به انتظار تو ميمانم تا تو را ببينم و در آغوش خود بفشارم!
عزيزم دنيا خيلي بزرگ است،اين دنيا پر از عاشق و معشوق است.پر از ليلي و مجنون است.
اما همه عاشقان يك سو،و من و تو نيز يك سوي ديگريم!
عزيزم تو دومين قبله عبادت مني و در همه لحظه ها بعد از خدا تو را عبادت ميكنم!
عزيزم بدون تو،جايي در اين دنياي بزرگ ندارم،و تنهاتر از من ديگر تنهايي نيست!
تو همان دنياي مني عزيزم،به هر زيبايي هاي اين دنيا كه مي نگرم تو را ميبينم.
دوستت دارم عزيزم خيلي دوستت دارم
آنقدر دوستت دارم كه ديگر هيچگونه جاي ابرازي براي آن نيست!
مستم از اين عشق تو،و پريشانم از غصه هاي تو و گريانم از اشكهاي تو!
با تو پر از اميدم ، و رنگ خوشبختي را خوش رنگ از گذشته مي بينم.
با تو قلب من خوشبخت ترين قلب دنياست،با تو اين دنيا برايم همان بهشت است!
عزيزم دوستت دارم …
چونكه در ميان اينهمه عاشقان تو توانستي بماني با قلبم ، بسازي با احساسم و درك كني زندگي ام را !
عزيزم دوستت دارم…
چونكه اين قلب كوچك و پر از عشق مرا در قلبت طلسم كرده اي و نگذاشتي هيچ كس ديگر قلب مرا از تو بگيرد!
اينبار با فرياد،با چشمهاي گريان،با قلبي عاشق،با اراده و با احساسي پرا از دوست داشتن ميگويم كه دوستت دارم تا همه عاشقان فرياد مرا بشنوند و به من بنگرند و شرمنده شوند.
----------------------------------------------
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیج دانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت، هم کلید زندگیست
گفت زین معیار اندر شهرما
یک مسلمان هست آن هم ارمنیست.......با تشکر.....علیرضا

خواص زيتون

پیامبر(ص):چه نیکو مسواکی است زیتون ،از درختی خجسته .دهان را خوش بو میکند،جرم دندان را میبرد ومسواک من و پیامبران پیشین است.
امام صادق(ع):زیتون بادها رااز بدن دور میکند.
پیامبر(ص):روغن زیتون ،روغن پاکان و خورش نیکان است.در آن ،بدان گاه که روی میکند و نیز بدان گاه که پشت میکند برکت نهاده شده است و دوبار پاکی غوطه ور شده است.
امام علی(ع):با روغن زیتون بدن را چرب کنید و با آن خورش بسازید چرا که روغن نیکان و خورش برگزیدگان است دوبار پاکی در آن سوده شده و درآن بدان هنگام که پشت کندوبدان هنگام که روی میکند برکت نهاده شده است و با وجود آن هیچ بیماری ای زیان نمیرساند.
امام صادق(ع):خوردن غذا با روغن زیتون گوشت می رویاند ،استخوان را استحکام میبخشد ،پوست را نازک میکند و برتوان جنسی می افزاید.
امام صادق(ع):اگر از بدن کسی از شما جوش یا آماسه ای بیرون زد ،آن را ببندد وبا روغن زیتون یا روغن حیوانی درمان کند.
زيتون درختچه اي به ارتفاع تقريبا سه متره ولي هنگاميكه در شرايط مساعد پرورش ميابد ارتفاع اون حدود 12متر و قطر تنه اش به 3 متر ميرسه.چوب درخت زيتون بسيار سخت و مقاومه.رنگ اون زرده كه خطوطي قهوه اي رنگ در اون وجود داره.از چوب زيتون براي تهيه اشياء چوبي ظريف استفاده ميشه.منشاء درخت زيتون احتمالا منطقه مديترانه بوده و از اونجا به نقاط ديگه دنيا آورده شده.زيتون معمولا در اوائل تابستون شروع بگل دادن ميكنه و ميوهاش كم كم ظاهر ميشه.در اواخر تابستون ميوهاش به ثمر ميرسه.در اين موقع زيتون سبزه و کم کم تبديل به بنفش و قهوه اي و سياه ميشه بطوريكه در اواخر پائيز كه موقع برداشت ميوهاشه رنگش بكلي تيره ست. زيتون رسيده در حدود 30 درصد روغن دراره.زيتون داراي سديم ، ويتامين A و E و آهنه.
خواص داروئي:
زيتون رسيده از نظر طب قديم ايران گرمه و ميوه نارس زيتون سرد و خشكه و روغن زيتون گرم و خشكه.برگ درخت زيتون هم گرم و خشكه.
1- دم كرده برگ زيتون داروي خوبيه براي پائين آوردن فشار خون.بايد20عدد برگ زيتون رو داخل 300 گرم آب ريخته و اونرو بمدت 15 دقيقه بجوشونين.سپس یكم قند بهش اضافه كرده و بمقدر يك فنجون دوبار در روز از آن بخورین.
2- روغن زيتون نرم كننده و صفرا بر است.
3- روغن زيتون دفع كننده سنگ كيسه صفرا است براي اين منظور بايد اونرو با آبليمو مصرف كنین.
4- روغن زيتون كرم كش است.
5- روغن زيتون براي رفع سرفه هاي خشك مفيده.
6- براي رفع خارش گزيدگي حشرات ، روغن زيتون رو بمحل گزيدگي بمالين.
7- بدن بچه هايي رو كه مبتلا به نرمي استخون و كمخوني هستن با روغن زيتون ماساژ بدين اثر مفيدي داره
8- براي رفع پيوره لثه ، روغن زيتون رو روي لثه بمالين.
9- براي برطرف كردن خراش و ترك پوست ، گليسيرين  و روغن زيتون را بمقدار مساوي با هم مخلوط و روي پوست بمالين.
10- دم كرده برگ درخت زيتون تب بره.
11- جوشونده برگ درخت زيتون برطرف كننده نقرس و رماتيسمه.
12- براي سرباز كردن جوشها و كوركها زيتون رو له كنن و روي جوش يا كورك بمالين.
13- پماد ميوه نارس زيتون براي سوختگي مفيده
14- جويدن برگ زيتون براي از بين بردن زخمهاي دهان مفيده
15- براي رفع سستي فلج و تقويت نيروي جنسي بايد80 گرم روغن زيتون رو با 14 گرم كندر و 16 گرم سياه دونه مخلوط كنین و بمدت سه روز از اون بخورين
16- مصرف روغن زيتون از امراض قلبي وسرطان جلوگيري ميكنه.
17- روغن زيتون بهترين روغن براي پخت و پزه چون در اثر حرارات خراب نميشه..........با تشکر.....علیرضا

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل وپنجم

×× نکته‌ ضروري براي دختر خانمها ××
بهداشت قاعدگي در دخترها
دوران قاعدگي يکي از مهمترين دوره هاي زندگي هر خانميه و از اونجا که معمولا،خانمها رو يک هفته در ماه درگير ميکنه،اهميت زیادی داره.اولين قاعدگي در دخترها نبايد باعث ترس و نگرانيشون بشه.اين امر نشون ميده كه اونها سالم هستن و آمادگي مادر شدن رو در آينده دارن.درضمن مادر و خواهر بزرگتر،اولياي مدرسه و معلمهای بهداشت ميتونن درباره اين موضوع راهنمای خوبی باشن و نگراني و ترس دختر خانمها رو برطرف کنن و بهشون توضيح بدهن که قاعدگي نه تنها بيماري نيست، بلكه امري ضروري و طبيعي براي بدنه،اگرچه ظاهرا موجب ناراحتي میشه.بايد بدونين که رعايت بهداشت فردي در اين دوران بسيار ضروريه و رعايت نکردن اون ممكنه به ايجاد عفونت و عوارضي مانند نازايي در آينده منجر بشه.اين عوارض ميتونن فرد رو از نعمت مادرشدن محروم کنن و ممكنه زندگي خونوادگي آينده شما رو دچار مشكل کنه، بنابراين توجه به نكات بهداشتي و رعايت اونها اهميت داره:
1- لباس زير مناسب:
از لباسهاي نخي استفاده کنين و اونها رو زود به زود عوض کنين.لباسهاي زير رو بايد جدا از بقیه ی لباسها بشورين و در آفتاب خشك كنين.هيچوقت از لباس زير ديگران استفاده نكنين.
2- ورزش:
انجام دادن فعاليتها و ورزشهاي سبك در اين دوران نه تنها هيچگونه اشکالی نداره،بلكه مفيد هم هست و به آرامش عضلات كمك ميكنه.بايد بدونين که بدترين كار، درازكشيدن روي تخت و بيحركت موندنه.
3- تغذيه:
براي جبران خون از دست رفته در اين دوران ميتونين از غذاهاي مقوي مثل شير، گوشت، حبوبات، انواع سبزي ، لبنيات و انواع ميوه هاي تازه و... بيشتر استفاده كنين. توصيه ميکنم براي كم شدن عوارض اختلالات قبل از قاعدگي،از يك هفته قبل از شروع قاعدگي از رژيم غذايي دارای ويتامين B6 و آهن مانند گوشت، ماهي، آجيل بدون نمك و غلات سبوس دار مصرف کنين.غذاهاي آهندار عبارتن از: گوشتها، تخم مرغ ، جگر، سبزيهاي داراي برگ سبز تيره مثل اسفناج تازه و جعفري، حبوبات مثل عدس و لوبيا، نخود سبز، نان سبوس دار ، آجيل، خشکبار مثل انواع برگه، برگه آلو و هلو و زرد آلو ، توت خشک، انجير خشک و کشمش .ويتامين B6 در نانها و بيسکويتهاي سبوسدار، ماءالشعير، جوانه گندم ، مرغ، ماهي، جگر، ميوه ها مثل موز، آب پرتقال، سيب، سبزيجات مثل هويج، گل کلم، گوجه فرنگي و در مغزها وجود داره.
4- حموم کردن:
حموم كردن در دوران قاعدگي نه تنها ضرر نداره، بلكه لازمه.البته بايد از نشستن كف حموم خودداري کنین و تا حد امكان بشكل ايستاده حموم كنين تا بدن شما به آلودگي هاي ميكروبي كف حموم آلوده نشه.اما لازمه بدونين که در اين دوران بايد از رفتن به استخر يا دريا حتما خودداری کنین.
5- نوار بهداشتي:
سعيکنين در دوران قاعدگي از نوار بهداشتي استفاده کنین و اون رو مرتب و زود به زود عوض کنين.اهميت اين موضوع بخصوص زمانيكه خون ريزي بيشتره،مشخص ميشه.با اينكار،علاوه بر رعايت بهداشت جسمتون،از آلوده شدن بقیه لباسهاتون هم جلوگیری ميشه.هنگام عوض کردن نوار بهداشتي، بايد اون رو داخل كاغذ پيچيده و دور بندازين.اگرامكان استفاده از نوار بهداشتي رو ندارين،ميتونين از پارچه هاي معمولي و قابل شستشو استفاده کنین و سپس اونها رو با آب سرد و صابون بشورین و در آفتاب خشك کنين.سعيکنين تا حد امكان از پنبه يا دستمال كاغذي استفاده نکنين و درصورت استفاده، يك عدد گاز استريل روي پنبه قرار بدین،چون ممكنه قطعات خرد شده دستمال و پنبه جذب شده و موجب عفونت بشه.
6- استفاده از مسکن:
وجود درد در روزهاي اول قاعدگي، مسئله اي طبيعيه.علتش ، آزاد شدن موادي در جداره داخلي رحمه كه موجب انقباض رحم و در نتيجه درد ميشه.در صورت شدت درد ميتونين با تجويز پزشك،از داروهاي تسكين دهنده استفاده كنين.البته بهتره 48 تا 72 ساعت قبل از شروع قاعدگي از اين داروها استفاده بشه.در ضمن، استفاده از حوله يا پارچه گرم در محل درد هم مفيده،چون گرما باعث شل شدن عضلات شده و ميتونه انقباضها رو متوقف كنه.استراحت كافي و رژيم غذايي مناسب و نخوردن زياد شكر، قهوه و چایي میتونه در تسكين دردتون موثر باشه.
7- بهداشت قسمت تناسلي:
در خانمها بعلت نزديك بودن مقعد به فرج و مجراي خروج ادرار، امكان انتقال انواع ميكروبها به دستگاه تناسلي وجود داره،بنابراين براي پيشگيري از عفونت، به هنگام طهارت بايد ابتدا فرج يا قسمت جلويي دستگاه خارجي تناسلي و سپس مقعد شسته بشه.در دوران قاعدگي هم بايد پس از هربار دستشويي رفتن در صورت امكان با دستمال تميز خشك بشه.تا حد امكان سعيکنين براي طهارت از آب سرد استفاده نکنين،چون ممكنه باعث بوجود اومدن انقباض و درد زير شكم بشه.دقت کنيد هيچوقت با دست كثيف يا آلوده طهارت نگيرين.
8- آکنه:
يكي از عوارض شايع دوران نوجواني آكنه يا جوش غروره كه علتش تغييرات هورموني در بدنه و در دخترها، بخصوص پيش از شروع عادت ماهيانه بیشتر میشه.آکنه با عواملي مثل پوست چرب و راه تغذيه نادرست شدت ميابد.بنابراين راه درمون آكنه هاي معمولي رعايت بهداشت پوست ، شستشوي مرتب صورت با صابونهاي غيرمحرك و پرهيز از دست زدن به اونهاست و براي آكنه هاي شديد بايد به متخصص پوست مراجعه کنن.........با تشکر.......علیرضا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهل وچهارم

دلت رو جایی بذار که وقتی رفتی بیاریش،ببینی ازش بهتر از خودت نگهداری کردن
--------------------------------------------------
خدایا به فرشتگانت بسپار که در لحظه لحظه ی نیایش خویش،عشق مرا از یاد نبرند
--------------------------------------------------
تو آسمون چشم تو یه بنده ی حقیرم/میخوام بگم دوستت دارم میشه برات بمیرم
--------------------------------------------------
هرجا بری یادت نره یه عاشقی به یادته/دوچشم منتظر به در همیشه چشم به راهته
--------------------------------------------------
میتوانی بروی و قصه و رویا بشوی/راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی/ما دوتا رود موازی بودیم/من که مرداب شدم،کاش تو دریا بشوی
--------------------------------------------------
تکرار یاد تو تکراری نیست.هربار از تو نوشتن اتفاق تازه ایست
--------------------------------------------------
یه آسمون پر از ستاره نذر آرامش چشمات می کنم
--------------------------------------------------
به آسمون سپردم چشم از تو بر نداره / مراقب تو باشه سرت بلا نباره / تا تو نخوای نتابه ، دلت گرفت بباره / همیشه با تو باشه ، تو رو تنها نذاره
--------------------------------------------------
زود گذشت لحظه هایی که بودم با تو/توی قلبم نمیتونه کسی پر کنه جاتو
-------------------------------------------------
عشق،خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولیست
-------------------------------------------------
آدم تنها خیلی زود دستش را دردست هر آنکه با او روبرو شود میگذارد.......با تشکر.......علیرضا