۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت چهل وهفتم

××اون دختر عشقم بود،خواستگاری کردم اما جواب منفی دادن××
بعضی پسرها وقتی بخواستگاری دختری میرن،یادشون میره که برای پرسیدن نظر دختر در مورد خودشون اقدام کردن و احتمال اینکه پاسخ دختر منفی باشه را ندیده میگیرن،اگه با جواب منفی رو به رو بشن،احساس تحقیر میکنن و دختر رو مغرور میپندارن.اما آیا واقعا دختری که جواب منفی به ما میده مغروره؟چرا نباید در نظر بگیریم که همانطور که ما حق انتخاب و حق عاشق شدن داریم،حق رد کردن و قبول کردن داریم،دختر مورد نظرمون هم حق داره انتخاب کنه؟جواب منفی دادن نشونه غرور دختر نیست، بلکه غرور اونه که پسری حق انتخاب دختر رو در نظر نگیره و فکر کنه فقط اونه که باید دنبال آرمانها و معیارهای خودش باشه.کم نبودن و نیستن پسرهاییکه بعد از شنیدن جواب نه از دختر،خودشون رو به دیونگی زدن و زندگی دختر بیچاره رو به تباهی کشوندن،اما چرا؟چطور میشه باور کرد که اینجور پسرا زمانی عشق رو درک کردن؟قبل از خواستگاری از یه دختر در نظر گرفتن دو مساله بسیار مهمه،اول اونکه حتما عاشق اون دختر بوده و صرفا به شناخت قبلی یا اعتماد اکتفا نکنین و دوم اونکه در مورد نظر دختر پیش داوری قاطعانه نداشته و اگه متوجه شدیم عاشق نیست،هرچند سخته برامون اما عشق خودمون رو فراموش کنیم.یا ما باید به زور عشقمون رو فراموش کنیم و یا دختر باید به زور عاشق ما بشه،به زور عشق رو فراموش کردن هم معقول تره و هم ممکن اما به زور عاشق کردن نه معقوله و نه ممکن.البته این صحیح نیست که تا جواب منفی گرفتیم  همه چیز رو یکجا فراموش کنیم و دیگه خواستگاری نکنیم،خوب یا بد این از رسوم ماست که دختر همون اول جواب بله نده،حتی اگه قلبا جوابش بله باشد.(البته اگه خونوادش سنگ جلو پاتون نندازن و ازتون بهونه نگیرن)بنابراین اگه دختر این فرصت رو به ما داد که بتونیم به هرنحوی مجددا اظهار عشق کنیم،باید از این فرصت استفاده کنیم،چرا که هم ممکنه او قلبا راضی باشه و بخواد ما رو امتحان کنه و هم ممکنه قلبا راضی نباشه اما در این فرصت شناختش از ما بیشتر شده و مقدمات عاشق شدنش فراهم بشه.اما اگه دختری بهیچ وجه نخواست فرصتی به ما بده و یا تا مدتی فرصت داد و بعد فرصتها رو از بین برد،باید قبول کنیم که عشقمون رو فراموش کنیم،فراموشی عشق در چنین حالتی به هیچ وجه بمعنی عدم وفاداری به عشق یا سستی در عشق نیست،چرا که باید به عشقی وفادار بود که دو طرفه است،در عشق یه طرفه وفاداری مفهومی نداره.ارزشمندی عشق یه طرفه از اون جهته که این قابلیت رو داره که دو طرفه باشه،اما اگه دو طرفه نشد،باید فراموش بشه(حالا به هر دلیلی.نظر خونواده.دلسردی دختر خانم.دو دلی دختر خانم و...)معشوق اول هیچ برتری ای نسبت به معشوق دوم نداره و نباید فکر کنیم که چون دختری اولین عشق ما بوده برای ما بهتره،دختر یا پسری برای ما بهتره که بتونیم باهاش مفهوم عشق متقابل را درک کنیم.شاید شما به خواستگاری دختری برین و قبلش مدتی با اون دختر ارتباط تلفنی سالمی هم داشته باشین و همدیگه رو از همه نظر پسندیده باشین اما وقتی پای خونوادها وسط میاد برای مراسم خواستگاری و آشنایی اونموقع است که شاید همه چیز برعکس بشه.متاسفانه بیشتر خونوادها چه پسر و چه دختر براشون عروس و دوماد مهم نیستن و دیدشون روی مسائل جانبی خونواده مقابلشونه.مثلا پدر خونواده داماد یا عموش یا یکی از فامیلهاشون معتاده.خونواده عروس خانم به این مساله حساسیت زیادی نشون میدن و خیلی دیده شده باعث جدایی اون دختر و پسر شدن به این دلیلکه یکی از افراد خونواده پسر اعتیاد داره حالا بنظر شما گناه اون پسر چیه؟وقتی 2نفر باهم ازدواج میکنن در درجه اول اونها هستن که میخوان باهم زندگی کنن.یا مثلا پدر یا یکی از افراد خونواده عروس خانم آدم قلدر و اهل دعوا و کتک کاریه.حالا عروس خانم دختر خوب و مظلومیه این وسط گناه عروس خانم چیه که پدرش یا یکی از افراد خونوادش اخلاقش اینه و منطقی نیست.بهتون توصیه میکنم قبل از ازدواج حتما درباره خونوادهای طرفین یه تحقیق کنین و زود عاشق هم نشین و برای هم کلاس بیخودی نذارین که من تا آخرش باهاتم.هیچوقت ترکت نمیکنم و...تحقیق کردن درمورد شخص آینده زندگیتون حق هر خونواده ایه اما بشرطیکه واقعا قصد خونواده تحقیق باشه و دنبال نکات منفی نباشن و نکات مثبت طرف مقابلشون رو هم ببینن.میشه گفت در هر خونواده ای نکات منفی وجود داره مثلا یکی معتاد داره.یکی جداشده از همسر داره.یکی دعواگر داره.یکی بی منطقه و...اگه شما دختر خانم و یا آقا پسر جزو اون دسته افرادی هستین که نمیتونین درست تصمیم بگیرین و با شنیدن هر نکته منفی که از دید خونوادتون منفیه و شاید از دید دیگرون منفی نباشه و دهن بین هستین و زود ته دلتون خالی میشه و به شک می افتین برای زندگی آیندتون با همسرتون بهتون توصیه میکنم احساسات کسی رو به بازی نگیرین و قول بیخودی به کسی ندین تا قبل از خواستگاری و با توجه به شناختیکه از نظریات خونوادهاتون دارین عمل کنین تا دچار شکست عشقی نشین و عذاب بکشین.هیچ انسانی توی دنیا مثبت کامل نیست و هیچ خونواده ای هم مثبت کامل نیست.اول فکر کنین بعد قول ازدواج بدین.اگه امروز با رجوع به عقلمون واقعیتهای زندگی رو قبول نکنیم،فردا واقعیتها در حالی خودشون رو بما تحمیل میکنن که دیگه قدرت قبول نکردنشون رو نداریم…...با تشکر....علیرضا

۶ نظر:

ترانه گفت...

سلام داداشی جسارتا یه خورده توی متنی که نوشتید تند روی کردید بعضی از حرفهاتون درسته ولی بعضیهاش نه منظورتون چیه؟یعنی یه دختر حق نداره عاشق بشه یا به کسی که دوستش داره وعاشقش شده بگه تا آخرش هستم این به نظر شما کلاس بی خودیه ؟ اصلا فکر نمیکردم تفکرتون اینطوری باشه . همه اول زندگی شون مشکلات دارن پدر ها روی دخترهاشون حساسن و این طبیعه برای زندگی آینده هم نگران که باز هم طبیعه می دونید مشکل ما آدمها چیه هرکسی در مورد یه عشق یه دید ی داره و اون رو قبول داره ببین داداشم من خودم هم عاشق شدم اولین بارمه با هزار و یه مشکل روبه روی شدم ولی دارم تمام سعی خودم رو می کنم میدونی اوج نامردی کجاست اونجایی که زمانی من به عشقم می گم تا آخرش هستم اون فکر کنه دارم کلاس بی خود میذارم یا اصلا قرار نیست روی حرفم بمنونم شما بگو داداشی من کار اشتباهی می کنم که میخوام رضایت هردو خانواده رو بگیرم به نظر شما که بزرگترید اشکالی داره ما یه خورده صبر کنیم و در عین حال تلاش خودمون رو بکنیم و مهمترین قضیه توکلم به خداست همه چیز رو به خودش واگذار کردم چون معتقدم تا اون نخواهد دو نفر باهم آشنا نمیشن چه برسه به اتفاقات بعدی ممنون شرمنده که طولانی شد

ترانه گفت...

داداشی یه مورد دیگه ای کاش میشد یه قسمت گفتگوی آن لاین توی وبتون می ذاشتید و یه ساعت خاص رو مشخص میکردیدتا بتونیم بیاییم ودیدگاههامون رو بگیم از همدیگه کمک بگیریم و افرادی که تجربه دارن ما رو راهنمایی کنن فکر کنم اگه به صورت آن لاین یه گفتگو داشته باشیم به صورت جمعی خیلی بهتر باشه جسارت نباشه فقط یه پیشنهاده باز ممنون به خاطر وب خوبتون

ترانه گفت...

داداشی توقع داشتم جواب بدی . توقع زیادیه؟

titu گفت...

سلام آبجی کوچیکه خوبم.عاشق شدن حق هر پسر و دختریه چون این حس رو خدای مهربون در انسانها قرار داده و 2جنس مخالفو آفریده تاعشق هم معنا پیدا کنه.شما ظاهرا متوجه منظور من نشدید.منظورم از کلاس گذاشتن این بود که متاسفانه خیلی از افراد چه پسر و چه دختر خیلی روی حرف خونوادهاشو حساب باز میکنن البته تا اندازه ای حق دارن و وظیفه هر فرزندیه به خانوادش احترام بذاره اما نه اینکه به کسی قول ازدواج بده و دونفر باهم بتوافق برسند و همدیگه رو از همه نظر درک کنن و قبول داشته باشن و بهم قول بدهن که تا آخر باهم هستند اما چون یکی از افراد خونواده طرفین آدم منفی نگریه یا معتاده یا مشکلی داره.اما این مسایل دلیلی به مخالفت برای ازدواج نیست چون بقول معروف دوطرف باید باهم زندگی کنن و همدیگه رو درک کنن.اما در مورد حساسیت پدرها روی دخترشون.با نظرتون کاملا موافقم.اما بعضی مواقع دیده شده که سختگیریهای پدر خونواده و غیر منطقی بودن نظر ایشون که از دید خودش منطقی جلوه میکنه و دختر خانم هم بخاطر اینکه فکر میکنه پدرش آدم دلسوزیه و حس پدر و فرزند بینشون حاکمه و از اونطرف مطمئنه که کسیکه عاشقش شده اونطوری نیست که پدرش در باره اون طرف فکر میکنه مانع از ازدواج میشه و اون دختر رو منعش میکنه از ازدواج با اون آقا.اینکارش باعث میشه ضربه روحی بدی به دختر و اون آقا بزنه حالا فکرشو کن این دونفر بهم نرسن و هر کدوم با شخص دیگه ای ازدواج کنن و زندگیشون خداینکرد بمشکل بخوره اونموقع است که پدر خونواده میفهمه چه اشتباهی کرده و با غرور بیجاش و نظر اشتباهش زندگی دخترشو خرابکرده پدرها و مادرهای ما متاسفانه اکثرشون دیدشون درباه ازدواج اشتباهه.اونها درک نمیکنن 2نفری رو که همدیگه رو دوست دارن و به تفاهم رسیدن.فقط نظر خودشون براشون مهمه و ارزش و احترامی برای نظر دختر و پسرشون قائل نیستن و اینو میذارن روی دلسوزی و نگرانی از آینده.ازدواج مثل یه هندونه سرو ته بسته میمونه تا واردش نشی نمیتونی بفهمی شیرینه و یا نه.من نمونشو زیاد دارم از کسانیکه بمن زنگ میزنن و راهنمایی میخوان در اینباره.تصمیم گیرنده نهایی خود دختر پسرن.خونوادهای اونها باید.تاکید میکنم روی این جمله.باید بعنوان مشاوره عمل کنن نه نظرشونو تحمیل کنن به پسر یا دخترشون.بنظر من اوج نامردی زمانیه که شما و اون آقا همدیگه رو درک میکنید و باهم به توافق رسیدین اما یکی این وسط به هر دلیلی باعث جدایتون میشه به اون میگن نامردی آبجی حالا هرکس میخواد باشه چه از طرف خونواده زن و چه از طرف خونواده مرد.من چون در جریان عاشق شدن شما نیستم و شرایطو نمیدنم نمیتونم چیزی بگم اما اگر شما واقعا اون آقا رو دوست داری و بهت ثابت آدم خوبیه به حرف هیچکس توجه نکن و زودتر باهاش ازدواج کن.گفتم خونواده باید و باید بعنوان مشاوره باشن.صبر کردن هم خوبه اما بشرطیکه بتونین خونواده دو طرفو قانع کنین اگر حس میکنین نمیتونین یا از عشقتون بگذرین بخاطر خونوادتون چون براتون مهمتره ظاهرا که من توصیه نمیکنم و یا از خونوادتون بگذرین بخاطر عشقتون.البته باز بد برداشت نکنید از این جمله.توکل بخدا هم نقش اصلی در زندگی ما انسانها داره اما خدا فرموده از تو حرکت ازمن برکت.خدای مهربون 2نفر رو عاشق میکنه بعد از اون باید اون 2نفر برای رسیدن بهم تلاش کنن نه اینکه منتظر معجزه باشن آبجی خوبم.امیدوارم به عشقت برسی و خوشبخت بشی.مرسی

titu گفت...

نظرتون واقعا خوبه اما من بخاطر مشکلات کاری که دارم نمیتونم ساعت مشخصی آنلان باشم.اما سعی خودمو میکنم در صورت حل شدن مشکلات کاریم اینکارو انجام بدم آبجی کوچیکه.ممنونم

titu گفت...

آبجی خوبم جواب دادم بشما البته یکمقدار طول کشید شرمنده