۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

مشخصات كلي متولدين شهريور

مشخصات كلي متولدين شهريورماه: حسّاس ، با هوش ، شاد و سر حال ، دقيق ، وظيفه شناس ، خوش هيكل و خوش تيپ ، سالم و تندرست ، اهل سازش ، سود جو ، خجول ، بد پيله ، واقعاْ ساعي و كوشا ، سرمايه دار ، كمال گرا ، صبور و آرام ، عاشق سلامت خود ، متّكي به نفس ، خونسرد و خوددار ، عاشق كامپيوتر ، روشنفكر و دانشمند ، قابل انعطاف ، وسواسي ، پر انرژي ، مبتكر ، اهل اعتدال و ميانه روي ، كمك رسان ، اهل انتقاد ، معتمد ، وفادار ، با ايمان ، رام نشدني ، بي ريا و بي تزوير ، خوش قلب ، چشم و گوش بسته ، با شرم و حيا ، ثابت قدم ، مورد حسد قرار مي گيرد ، دور از جرّ و بحث ، گول زرق و برق را نمي خورد ، فرشته خو ، خيلي درس خوان ، چابك ، خيال پرداز ، داراي ذائقه قوي ، با انضباط و مستقل ، كاردان و لايق ، نكته سنج ، خود كفا ، پر توقّع ، اهل همدردي ، زود رنج ، قاطع ، دور انديش ، خرده ‌گير و خورده بين . مرد متولد شهريور آتش عشق اين مرد بسيار كم شعله اما جاودانه و با حرارت است. مجموعه‌اي است از كمال و هوش و ثبات قدم. بر انگيختن احساساتش كار دشواري است. او مي‌تواند سالهاي سال بدون اينكه قلبش براي كسي بتپد زندگي كند. به كوچكترين چيزهائي كه مورد علاقه همسرش است فكر مي‌كند و به آنها اهميت ميدهد. زن متولد شهريور بسيار احساساتي، بي‌ريا و تزوير، خوش قلب، خواستار عشق حقيقي و وفادار به همسر و خانواده، در مناسبات خود با او سعي كنيد از جر و بحث پرهيز نمائيد. در هيچ كاري زيادهروي نمي‌كند و خوب مي‌تواند از خود مراقبت كند. در مقابل اقرار به گناهان خويش سرسختي عجيبي نشان ميده.....با تشکر.....علیرضا......

حرفها ودرد دلهای عاشقانه قسمت بیست وچهارم

وقتي شب آرام آرام به خلوت خاموش من پا ميگذارد و من در ستاره باران خدا ستاره تو را ندارم.حضور آرامت مدتهاست در کنارم نيست لبخند شيرينت را ندارم وقتي تنهاي تنهايم و ياد تو تنها مهمان شبهاي بي صبح من است.من مي مانم و ياد تو و دلي پر از درد
------------------------------------------
افسوس که عشق جاودانه نيست.عشق گل سرخيست که طاقت طوفان را ندارد. عشق يک خاطره سبز است که از آمدن پاييز ميترسد
------------------------------------------
براي زيستن دو قلب لازم است.قلبي که دوست بدارد و قلبي که دوستش بدارند.قلبي که هديه کند و قلبي که بپذيرد.قلبي که بگويد و قلبي که جواب بگويد.قلبي براي من و قلبي براي انساني که من ميخواهم
------------------------------------------
گذرگاه خيمه شب بازي ديگر با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد عشق ها ميميرند رنگها رنگ دگر ميگيرند و فقط خاطره هاست كه چه تلخ و شيرين دست نخورده به جاي مي مانند
-----------------------------------------
خواهم تو را پنهان كنم در گوشه از قلب خود آيا قبولش مي كني اين كلبه ويرانه را؟؟؟
-----------------------------------------
عشق پلي است براي وصل به دلدار عشق سکوي پرواز دو کبوتر است دو کبوتر عاشق که بتوانند با هم زندگي را بسازند و از بودن با هم احساس خوشبختي کنند. به اميد روزي که همه به محبوب خود برسد
-----------------------------------------
آن زمان كه لب وزبانت لغتي نمي يابند تا حرف دل را باز گويندتا لحظه ها را توصيف كنند.چشم زيباترين پاكترين صادقانه ترين وبهترين نگاهش را كه پرمعناترين سخن است به تو هديه ميدهد
----------------------------------------
باور کردن وجود تو غرور را به هر دادگاهي مي برم و او را محکوم و تو را باور مي کنم. بگذار تنهاييم را با وجود تو قسمت کنم و وجود تنهايم را با همراهي تو از تنهايي در اين غروب دلتنگي ها دراورم بگذار چشمانت مرا ببينندکه چگونه در اين غروب بي کسي اشک چشمان مرا دوره کرده است و با سوز بر زمين مي ريزند
----------------------------------------
چگونه فراموشت کنم تو را که قلم سبزم را به تو هديه کردم که حتي نوشته هايت همرنگ نوشته هايم باشند. پيشترها سبز را نمي شناختم. بهتر بگويم با سبز رفاقتي نداشتم. سبز را با تو شناختم و دلم مي خواهد که به ياد تو هميشه سبز بنويسم. دلت را به من بده. فکرت را به من بده. سرت را روي شانه هايم بگذار. بيا عطر کلماتت را ميان هم تقسيم کنيم
----------------------------------------
من در سرماي صندلي زنگ زده ام حل شدم، تو به من خنديدي و من ناشيانه دلتنگي هايم را بر سطح سرد آسفالت خيابان ريختم و پس از آن از من ، تنها يك خط ممتد برجاي ماند…تا ابد…..............با تشکر.......علیرضا

ازازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت سی ام

×× توی زندگی مشترکتون تعصب نداشته باشین××
تعصب داشتن به بعضی مسائل توی زندگی مشترک مشکل بوجود میاره. پس گاهی وقتها ترک کردن بعضی عادتها و جایگزین کردن راهی دیگه به بهتر شدن روابط شما کمک زیادی میکنه.موارد زیر رو بخونید:
1- انتظار کشیدن برای تلفن نامزدتون
چرا همیشه آقایون باید با خانمها تماس بگیرن؟اگه برای این موضوع هدف خاصی ندارین و برای سرگرمی و شوخی منتظر تماس تلفن شوهرتون میشین، بهتره برید یک داستان بامزه بخونین تا سرگرم بشین.
2- دروغ گفتن بیجا و بی مورد
مثلا شما درمورد گرفتاریهای کاریتون در آخر هفته دروغ میگین،شاید نامزدتون بخواد آخر هفته رو با شما باشه پس تعطیلاتتون رو از دست ندین و ازش لذت ببرین. برای آخر هفته تون برنامه ریزی کنین نه فرار کنین.
3- تماس گرفتن بعد سه روز
وقت تعیین کردن برای تلفن زدن به همدیگه کار درستی نیست.
4- غذا پختنِ برای شوهرتون
غذا پختن برای همسرتون و ظرف شستن و نظافت کردن کار خوبیه اما دائماً مشغول غذا پختن برای همسرتون بودن کار جالبی نیست.
5- کمک کردن در انجام کارها
گاهی وقتها، خانمها هم فرصتی برای پرداخت قبضها آب و برق و... پیدا میکنن.پس این فرصت رو از دست ندین.و آقایونم هم بد نیست گاهی ظرف بشورن
6- زمانی خسته هستین،خودتونو شاد نشون بدین
زمانیکه استراحت کافی کردین و حالتون خوب بود، زمانیه که میتونین رابطه خوبی با همسرتون برقرار کنین.
7- دیدن تلویزیون
خانمها نباید زمان تماشای تلویزیون از همسرشون جدا باشن و ساعتها به تماشای تلویزیون مشغول باشن بلکه باید درکنار همسرشون تلویزیون ببینن و همینطور آقایون
8- تنها بیرون رفتن
تنها بیرون رفتن کار بدی نیست اما روزهای اول نامزدیتون بیرون رفتن با همسرتون خیلی بهتره.و ازاون بهتر اینه که همیشه اینجور باشین در تموم زندگیتون
امیدوارم این راهنمایی ها هم براتون موثر واقع بشه عزیزان به امید خوشبختی تمامی همسران..........با تشکر......علیرضا

سنگهای مربوط به متولدین ماه های سال

فروردین
الماس، یکی از گرانبهاترین و زیباترین سنگهای موجود در طبیعت با متولدین فروردین ارتباط بیشتری برقرار میکنه. این سنگ اعتماد به نفس رو افزایش میده و احساس شکست ناپذیری رو در انسان تقویت میکنه.الماس یکی از قدیمی ترین سنگهای موجود در طبیعته که خاصیت تصفیه کنندگی داره و مخصوصا روی کارکرد کلیه ها و مثانه اثر مثبتی میذاره. علاوه بر اون کارایی و قدرت سنگهای دیگه رو هم افزایش میده. فراموش نکنید متولد هر ماهی هستید و از هر سنگی استفاده می کنید افزودن الماس به گردن بند خودتونو از یاد نبرین.

اردیبهشت
سنگ متولدین ماه میانی بهار، زمرد است. زمرد از زمان خیلی دور بعنوان سنگ درمانی به کار می رفته. یکی از مهم ترین ویژگی هاش اینه که روح و جسم رو با هم متعادل میکنه. این سنگ روی تیروئید و تصلب شرائین اثر میذاره و در مورد بیمارانی که مبتلا به صرع هستن روند درمان رو بهبود میبخشه. زمرد فشار خون و بیماری قلبی رو نیز کنترل میکنه. در زمانهای قدیم برای درمان بچه های کوچیک وقتیکه به تب مبتلا میشدن مورد استفاده قرار میگرفت.این سنگ ادراکات شهودی رو افزایش میده و در ایجاد نبوغ تاثیر داره. یوگی ها و کسانی که مدیتیشن می کنند اعتقاد دارن وقتی زمرد همراه دارن زودتر به تمرکز میرسن.

خرداد
سنگ اختصاصی متولدین خرداد ماه مروارید است. به مروارید، داروی جادویی هم میگن. این سنگ روی اعصاب و کلیه عضلات اثر مثبت میذاره و بیماریهای ناشی از کمبود کلسیم رو برطرف میکنه. مروارید نیروی حیات رو افزایش میده و ضد اضطراب عمل میکنه. علاوه بر اون همراه داشتن مروارید باعث میشه قوه ابتکار شما بهتر عمل کنه و خلاقیتتون رو افزایش میده.

تیر
سنگ متولدین نخستین ماه تابستان «گارنت» است که به رنگ تیره و شبیه یاقوت قرمز در طبیعت دیده میشه. گارنت سنگ حامی مسافرینی است که با کشتی سفر میکنن. این سنگ برای استحکام دیواره های سرخرگ، تقویت چشم و درمان سرطان در مراحل اولیه اون کارایی داره. اثرات این سنگ میون زنها بیشتر نمایان میشه. گارنت بیماریهای زنانگی رو بهبود میبخشه و بر درمان اختلالات قاعدگی اثر مثبت میذاره.

مرداد
پریدوت و اونیکس سنگهای متولدین مرداد ماه هستن. اونیکس سنگی شبیه عقیقه که به رنگ سیاه یافت میشه. این سنگ برای درمان اعتیاد مورد مصرف داره. به نظر میرسه از اونجا که اونیکس اعتماد به نفس و دلگرمی رو افزایش میده از گرایش افراد به سمت اعتیاد کم میکنه. اونیکس روی سیاهرگها و مفاصل بخصوص در افرادی که  دچار نقرس هستن اثر مثبتی میذاره و از لحاظ روانی موجب ازدیاد هماهنگی روحی انسان میشه.

شهریور
یاقوت کبود سنگ مخصوص متولدین شهریور ماه است. این سنگ دارای خاصیت شفابخشی است و روی سلول های پوست، مو و ناخن خیلی تاثیر میذاره. یاقوت کبود از ریزش مو جلوگیری میکنه و سیستم عصبی رو بهبود میبخشه. این سنگ درد رو کاهش میده و برای بیماریهای مزمنی مثل روماتیسم و نقرس اثر مثبت داره. علاوه بر اون برای درمان سرگیجه و جلوگیری از خونریزی زخمها بکار میره.

مهر
متولدین مهر ماه میتونن از سنگهای مونستون و اوپال استفاده کنن. مونستون چند رنگ داره . سفید مایل به آبی، مایل به سبز و مایل به صورتی اون در طبیعت یافت میشه. سنگی است که روی اختلالات هورمونی خیلی تاثیر مثبتی داره بخصوص شیر مادران رو افزایش میده. این سنگ روی تیروئید هم اثر مثبت داره و باعث میشه موانع احساسی شخص از بین بره.اوپال از خانواده عقیقه و سنگی است که در کشور استرالیا بدست میاد. این سنگ روی التهابات روده و معده موثره و بر جریان خون نیز اثر میذاره. از این سنگ به طلسم خوشبختی هم یاد شده.در گذشته رسم بوده که از اشخاص مبتلا به افسردگی ، درخواست میکردن به اوپال سیاه نگاه کنن چون اعتقاد داشتن اینکار افسردگی اونها رو از بین می بره.

آبان
سیترین و یاقوت قرمز سنگهای متولدین این ماه هستن. یاقوت قرمز برای بیماریهای ویروسی و اپیدمی ، همچنین درمان تب مفیده. این سنگ بیحسی و رخوت رو از بین می بره و از زایمان زودرس جلوگیری میکنه. یاقوت قرمز ایمنی بدن رو افزایش میده و از لحاظ روانی هم باعث رهایی از وابستگیهای روانی میشه. از زمان قدیم رسم بوده که به زوجهای جوان توصیه میشد این سنگ رو برای وفای بیشتر نسبت به شریک زندگی گردنشون کنن.

آذر
رسیدیم به متولدین آذرماه و سنگ فیروزه. از سنگ فیروزه بعنوان سنگ حامی یاد شده.معروف است که در اروپا خلبانها و مهمانداران هواپیما برای ایمنی در سفر از فیروزه استفاده میکنن. چون این سنگ از سقوط جلوگیری میکنه. فیروزه روی عملکرد نادرست کبد اثر میذاره و قدرت و سوی چشم رو افزایش میده. فیروزه ضد افسردگی است، نشاط میاره و التهبات پوستی رو کم میکنه.

دی
متولدین دی ماه سنگ مخصوص به خودشون رو ندارن اما در عوض همه سنگها با تمام خواصشون برای اونها مفید هستن. پس آزاد هستین با توجه به علاقه و تمایلتون هر سنگی رو که میخواین انتخاب کنین.

بهمن
آماتیست، سنگ کریستالی بنفشی که به اضطراب پایان میده سنگ متولدین بهمن ماه است. این سنگ ضد اضطراب و کابوسه و برای کسانی که بدخواب هستن یا مدام کابوس می بینن توصیه شده.تجربه نشون داده که افراد مضطرب وقتی آماتیست همراه خودشون دارن به آرامش میرسن.

اسفند
متولدین آخرین ماه سال با مرجان پیوند برقرار میکنن. مرجان از گیاه دریایی بدست میاد و از رنگ قرمز پررنگ تا گل بهی و صورتی یافت میشه. چون منشاء اون کلسیم است روی بیماری استخوانها بخصوص راشیتیسم تاثیر مثبت میذاره.مرجان برای استحکام دندونها مفیده و انعطاف پذیری رو هم تقویت میکنه. متولدین اسفندی که به راحتی نمیتونن خودشون رو با محیط وفق بدهند با همراه داشتن مرجان میتونن این ضعف رو برطرف کنن.
امیدوارم این مطلب هم موثر واقع بشه براتون و سنگ ماه تولدتون رو همراه خودتون کنید تا اثر مثبتش رو ببینین........با تشکر........علیرضا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

بی وفا عشق من قسمت بسیت وهشتم

امیرمحمد رو بغاش کردم آوردمش توی خونه و خودمو زدم به بیخیالی تا طفلی بیشتر از این ضجر نکشه.فرداش زنگ زدم به پسر دایی خانم و جریانو بهش گفتم و ازش خواستم پول منو بده اما گفت نمیتونم چون خانمت(منظورش عشق قبلیش بود)تهدید کرده سفته هامومیذاره اجرا و درک کن بلاخره دختر عممه و نمیتونم اینکارو کنم ماهی 60000تومان بهش سود پول میدم تا اونم خرجشو در بیاره دستش جلو کسی دراز نباشه.گفتم اون اگه لیاقت میداشت زندگی من دستش بود بی منت توهم مثل اونی خداحافظ.کوتاه کنم ماجرامو بعد از چند روز وقت تخلیه خونه شد و اساس کشی خلاصه با کلی زحمت و دردسر وسیله هارو سوار ماشین کردیم و منو امیرمحمدوبابام راهی غربت شدیم نمیتونستم بمونم چون اونجا خونه اجاره کرده بودم و تا مستاجر جدیدی پیدا نمیکردم جایگزین خودم صاحب خونه پول پیش خونم که5میلیون تومان ماهی 150000تومان اجاره رو بمن نمیداد مجبورشدم برم غربت نشینی.خلاصه رفتیم مستقر شدیم و بابام هم چند روزی پیشمون موند و برگشت.من موندم و امیرمحمد.تک و تنها بی یار و یاور.فقط خدا رو داشتیم.یک مدت اوایلش برا امیرمحد تازگی داشت اما تنها مشکلی که جلوی راهم بود این بودکه امیر محمد حاضر نبود یک لحظه از من جدا بشه خواستم بذارمش مهدکودک نرفت خواستم براش پرستار بگیرم و گرفتم اما 1روز پیشش موند فرداش گفت من نمیمونم خونه باهات میام سرکار.مجبور شدم با کلی عذرخواهی و پرداخت هزینه 1ماهه به پرستارش اونو ردش کنم  بره و دردسرم شروع شد.شبها باید باهاش بازی میکردم شامشو میدادم لالایی میخوندم براش تا بخوابه.میخوندم براش××پسرم بزرگ شدی لالاییهام یادت نره.لالا گاکم لالایی کن پسرکم خواب پریشون نبینی ای غنچه ی بانمکم.بابا اگه دلش پره از دست دنیا دلخوره تموم زندگیش تویی نکنه غصه بخوری××بعد از خوابوندش تازه نوبت شستن ظرفها و لبساش میشد و درست کردن ناهار فردا ظهرو....تا میرفت این کارهارو کنم ساعت میشد4یا5صبح.تازه میخوابیدم صبحها معمولا امیرمحمد صدام میکرد و بلند میشدم صبحونشو میدادم و آمادش میکردم باهم بریم سرکار.میشوندمش صندلی جلوی تاکسی و مسافرها رو عقب سوار میکردم اما بچه خسته میشد و2ساعت با هزار بدبختی میتونستم سرشو گرم کنم تا بکارم برسم یا جیش داشت یا تشنش میشد یا خوابش میومد.مجبور بودم بخاطر راحتی بچم از کار کردن دست بکشم.میومدیم خونه براش ناهارشو گرم میکردم و طفلی میرفت توی اتاقش و با عروسکهاش بازی میکرد جالب بدونید همیشه مامان بازی میکرد خودش بچه میشد و عروسکهاش مامانش.من این صحنه هارو میدیدم و میشکستم اما نمیتونستم حتی گریه کنم چون قول داده بودیم بهم گریه نکنیم.اکثر مواقع موقع خواب میپرسید بابایی چرا مامان زینب نیومد و دروغ گفت؟؟؟میگفتم میاد بابا شاید ماشین گیرش نیومده و...اما بچه های امروزی ماشاالله همه باهوشن.دیگه مجبور شدم بهش بگم واقعیت رو اما نه کامل فقط گفتم مامانت منو دوست نداره و نمیاد اما تورو دوست داره اما اون بی عاطفه تا6 ماه حتی یک زنگ هم نزد به خط موبایلم تا حال بچشو بپرسه و همه جا توی دوست و آشنا به دروغ گفته بود من نمیذارم با امیر محمد صحبت کنه.خودش دنبال خوشیش بود و یادی از بچش نمیکرد و دلیل کارشو به دروغ ممانعت من برای صحبت کردن با امیرمحمد عنوان کرده بود.بگذریم دیگه بکار نمیرسیدم و پس اندازم داشت تموم میشد اخلاقی که دارم و خونوادم هم میتونن شهادت بدن درباره این اخلاقم اینه که اگر از گرسنگی بمیرم خدای محمد(ص) میدونه دستمو حتی جلوی خانوادم دراز نمیکنم و ازشون کمکی نمیخوام شاید درست نباشه اما اینطوری بزرگ شدم از روز اول روی پای خودم ایستادم تا الان که دارم مینویسم.میگفتم به کار که نمیرسیدم از اونطرفهم پولهام داشت تموم میشد مجبور بودم بنزین ماشینو بفروشم تا خرجمو در بیارم به صاحب خونه هم شرایطمو گفتم اونم گفت اشکال نداره اجاره نده از پول پیشت کم میکنم بهش گفتم من تو ای غربت دارم ضجر میکشم لطف کن پدری کن در حقم و پولمو بده من برگردم مستاجرم برات پیدا میشه به امید خدا گفت نمیتونم بدهکارم باید مستاجر بیاد تا پولتو پس بدم بهش گفتم داری حق این بچه یتیم منو میخوری داری ظلم میکنی درست نیست بخدا اما اونم مامور خدا بود تا بازم یکی آزارم بده و به هیچ عنوان قبول نکرد پولمو بده برگردم مجبور شدم در برنج و مواد غذایی صرفه جویی کنم برا خودم البته نه امیر محمد.غذا درست میکردم کمتر از قبل میذاشتم امیر محمد غذاشو بخوره اگر اضافه اومد من میخوردم برای یک پدر هیچ چیز بدتر از این نیست که جلوی بچش و حتی زنش شرمنده بشه این حرفها گفتن نداره دوستان فقط خواستم یک هزارم از ضجرهای غربت رو بهتون بگم از این بدترها کشیدم که گفتنش درست نیست اینجا...ادامه دارد

حرفها ودرد دلهای عاشقانه قسمت بیست وسوم

زندگی زیباست حتی اگه کور باشی ! خوش آهنگه حتی اگه کر باشی ! اما بی ارزشه اگه ثانیه ای عاشق نباشی
----------------------------------------------
دوست داشتن از عشق برتر است.عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق جوششی یکجانبه است. به معشوق نمی اندیشد که کیست؟ یک(خود جوشی ذاتی) است و از این رو همیشه اشتباه می کند و در انتخاب به سختی گاه میلغزد. اما دوست داشتن در روشنایی ریشه میبندد و در زیر نور سبز می شود و رشد می کند و از این روست که همواره پس از آشنایی پدید می آید. عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن
----------------------------------------------
وقتیکه خدا انسان رو اندازه میگیره متر رو دور "قلبش" میذاره نه دور سرش
-----------------------------------------------
عشق مثل نواختن پیانوست. اول باید نواختن رو بر اساس قواعد یاد بگیری، بعدش قواعد رو فراموش کنی و با قلبت بنوازی
------------------------------------------------
هوس بازها کسی رو که زیبا می بینن دوست دارند اما عاشقها کسی رو که دوست دارند زیبا می بینن
------------------------------------------------
عشق امانت با ارزشی ست که هر کسی تو قلبش میزاره برای همینه که هر وقت بخوای عشقت رو از کسی پس بگیری باید قلبشو بشکونی
------------------------------------------------
منتظر كسی باش كه اگه حتی در ساده ترین لباس بودی، حاضر باشه تو رو به همه دنیا نشون بده و بگه كه «این دنیای منه»
-------------------------------------------------
عشق یعنی تا ابد با من بمان .. عشق یعنی هم نفس با من بخوان
عشق یعنی با منی دستم بگیر .. بی توقع در ره جانم بمیر
--------------------------------------------------
محبت تنها جوشكاری است كه دل ها رو رایگان به هم جوش میده
-------------------------------------------------
دوست داشتن مثل بازی با الا کلنگ میمونه اونی که عاشق تره همیشه خودشو می آره پایین تاعشقش از بالا بودن لذت ببره........با تشکر......علیرضا

مشخصات كلي متولدين مرداد

مشخصات كلي متولدين مرداد ماه: پر محبّت ، متنفّر از دروغ ، واقعاْ قدرتمند ، ثابت قدم ، عاشق شهرت ، بسيار مغرور ، سر حال و بشّاش ، خودخواه و جاه طلب ، بد پيله ، خود بزرگ بين ، مقتدر ، مؤدّب ، فعّال و كوشا ، با ثبات و پايدار ، قوي و با اراده ، اهل معنويّات ، خود نما ، عاشق تعريف و تمجيد ، با جرأت و شهامت ، رهبر و فرمانروا ، زود گول مي خورد ، پر انرژي ، بلند نظر ، صدّيق و مهربان ، سخاوتمند ، وفادار ، شجاع ، علاقه مند به زندگي تجمّلي ، لجوج ، حساس ، پر توقّع ، پر تحمّل ، دوستِ واقعي ، يك پدر نمونه ، بي ريا ، رام شونده ، داراي خشمي طوفاني ، مدافع و پشتيبان اطرافيان ، علاقه مند به موسيقي ، بايد مورد ستايش قرار گيرد ، كمي حسود ، كار آمد ، دست و دلباز و تا حدودي ولخرج ، با گذشت ولي خودخواه ، بدون كينه ، فاقد بد ذاتي ، خون گرم ، ظريف كار ، سريع الانتقال ، خوش سيما و شكيل ، هميشه تميز ، يك دفعه و ناگهاني عصباني ميشود ، بسيار مؤدب و مورد احترام مردم مرد متولد مرداد يك شير ژيان و سر كش، يك عاشق پاكباز، يك دوست واقعي و يك پدر نمونه، بي عشق نمي‌تواند زندگي كند دل او از آئينه پاكتر و روشنتر است اما خشم او هم توفاني هم سهمگين خواهد بود. اغلب آدمهاي كارآمدي هستند به نحوي كه اغلب كارهاي منزل را شخصا و با مهارت تمتم انجام مي‌دهند. زن متولد مرداد باهوش، گرم و جذاب، شيك پوش، با شخصيت، خواهان تجمل، رياست طلب، دوستدار تعريف و تمجيد و كدبانو، در دوستان تاثير بسيار مطلوب بر جاي مي‌گذارد. مادري مهربان و صميمي كه مي‌كوشدفرزندان خود را مستقل و داراي اعتماد به نفس بار بياور......با تشکر.......علیرضا........

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست ونهم

×× مشکل نازایی در زوجین ××
وقتیکه یک زوج با مشکل نازایی روبرو میشن، رابطه احساسی بینشون با مشکل روبرو میشه.بهتر رابطه بین خودشونو محکمتر کنن و با این مشکل کنار بیان.فقط خونسرد باشین. با اینکار خیلی زود صاحب فرزند میشین.آدمهای زیادی هستن که با فرزند خوندگی بچه ای خودشون صاحب فرزند میشن.
1- کنار اومدن زوجها با نازایی
نازایی حتی در قوی ترین رابطه های زناشویی تاثیر گذاشته و تبدیل به یک بحران شده و زوجین با مشکل مواجه شدن. زن و مرد هر کدوم عکس العملهای مختلفی رو نسبت به این موضوع از خودشون نشون میدن. بعضیها ممکنه با دوستها و خانواده در مورد این مشکل خیلی راحت برخورد کنن.بقیه هم ممکنه غم و ناراحتی وخجالتشون رو درون خودشون بریزن و حتی از نزدیکترین افراد زندگیشون دوری کنن.انواع مختلف کنار اومدن با این بحران میتونه به یک درگیری بشه حتی اگه درموردش با همدیگه صحبتی نکنن.پس، برای آگاه شدن از احساسات و انتظارات همدیگه وقت بذارین. اگه می بینین این موضوع با اخلاق و رفتارتون تفاوت داره ببخشین و فراموش کنین.همدیگه رو آزار ندین.با احترام و بدون دعوا و درگیری با همدیگه صحبت کنین چون با این کار به کم کردن مشکلات عاطفیتون کمک زیادی میکنین.
2- کمک به همسرتون برای موفق شدنش
تلاش برای بچه دار شدن وظیفه ایستکه هر دو زوج به عهده شونه.نسبت به همدیگه با احساس وعاطفی باشین. وقتی علت نازایی مربوط به یکی از زوجهاست،اون احساس خشونت، عصبانیت و گناه میکنه.مردها اگه با مشکل کمبود اسپرم مواجه بشن، ممکنه کمبود یک مرد( که همان بچه شونه ) رو توی زندگیشون احساس کنن. زنها هم اگه علت نازایی به اونها مربوط بشه احساس شکست میکنن.راهش فقط اطمینان خاطر دادن به همدیگه است تا توی این موقعیت سخت تسلی خاطر هم باشن.از همدیگه کمک بگیرین.وقتی اوضاع مطابق میلتون نیست،همدلی کردن کار سختیه حتی اگه عاشق همدیگه باشین.مواقعیکه نیاز دارین تخلیه روحی بشین، با همدیگه همراه بشین بقول خودمون زن و شوهر در همه مراحل زندگی چه در شادی و چه در غم باید شریک هم باشن.با زوجهای دیگه ای که این مشکل رو دارن صحبت کنین.با همدیگه بخندین. نازایی ممکنه ناراحتی، ناامیدی، و احساس کمبود رو بهمراه داشته باشه.به همدیگه مهلت بدین. فشار روحی نازایی ممکنه یک خانواده رو از هم بپاشه.از همدیگه غافل نشین.مثل اول های ازدواجتون رمانتیک باشین.با همدیگه فیلم ببینین چون اینکار باعث نزدیکتر شدنتون به همدیگه میشه.رابطه تون رو مثل گذشته محکم نگه دارین و آینده خوب و روشنی برای خودتون پیش بینی کنین.با صبور باشین و اینو بدونین که ارزش یک زندگی مشترک و یک همدم خوب خیلی بیشتر از اینهاست.به امید خوشبختی همه زوجها...باتشکر....علیرضا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت بسیت ودوم

××دلیلهای عمده دروغ گفتن مردها به زنها شایدم برعکس××
اکثر مردها نظرشون اینه که توی خیلی از موارد گفتن حقیقت به همسرشون نه تنها مشکلی رو حل نمیکنه بلکه مشکل سازتر هم میشه و نظرشون اینه که بیشر خانمها از چیزهایی که واقعا بی اهمیته زود ناراحت میشن.حالا به موارد زیر دقت کنین:
1- بعضی از زنها تحمل شنیدن حقیقتو ندارن:
بعضی وقتها دوست و یا همسرتون خیلی حساسن و نمیتونن به این فکر کنن که شما به خودتون متکی هستین و بهشون وابسته نیستین
2- دروغ گفتن آسون تره:
خیلی آسونه به نامزتون بگین که برای کادوی تولدش فقط و فقط برای اینکه خوشحالش کنین مجبور شدین پول قرض کنین تا این کادوی گرون قیمتو براش بخرین.چون بیشتر خانمها از شنیدن اینجور حرفها خوششون میاد
3- قدرت نمایی:
توی اکثر رابطه ها مرد بودن به معنی کنترل داشتن روی همه اموره.حتی اگه در ظاهر اینجور نباشه.چون اکثر زنها مردشونو اینجوری دوست دارن.
4- دروغ گفتن براشون مثل یک تفریح شده و عادت کردن:
مثلا دیر میرسین خونه اگه واقعیتو به همسرتون بگید که دیدن بازی فوتبال تیم مورد علاقتون به وقت اضافه کشیده اونوقته که جنگ جهانی شروع میشه اما کافیه بجاش بگین لاستیک ماشین پیر مردی پنجر شده بود شما کمکش کردین تا عوض کنه اونوقت از این کار انسان دوستیتون تشکر هم میکنه
5- دروغ جلوی نا امید شدن همسرمو میگیره:
بخاطر اینکه همسرم از من نا امید نشه که مثلا امشب باید توی جمع خانوادگی شرکت میکردم اما به دلیلی نتونستم و دلیل من براش قابل قبول نیست باید دروغی بگم تا قبول کنه حرفمو و از من هم نا امید نشه
6- شجاعت:
با اینکه خانمها اکثرا میگن من ترجیح میدم حقیقتو بشنوم نه داستانتو.بعضی وقتها مساله خیلی جدیتر از این حرفهاست اینجاست که باید دروغ بگم چون دروغ گفتن یک راه نیست بلکه تنها راهه چون دوستش دارم و نمی خوام از دستش بدم
7- دروغ ناراحتی های بعدی دنبالش نداره:
دروغ گفتن من برای حفظ رابطه نیست توی خیلی از موارد دروغ من باعث میشه قلبش نشکنه.مثلا ازم سوال میکنه من چطورم؟روژ لب قرمزم به لباس بنفشم میاد؟اینجا مجبور نیستم راستشو بگم و قیافه ناراحتشو تا چند روز تحمل کنم
8- با یک دروغ میتون به مهمونی که دوست ندارم نرم:
وقتی دوست ندارم برم مهمونی دوستای نامزدم یا حوصله حرف زدن تلفنی رو باهاش ندارم یک دروغ میگم و خودمو راحت میکنم مثلا دل درد گرفتم الان بیمارستانم یا داشتم میومدم مهمونی تصادف کردم به توهم نگفتم تا شادیت توی مهمونی بهم نخوره
9- دروغ خیلی خوبه:
گاهی در شروع رابطه دونفر برای خوب جلوه دادن خودشون بهم علاوه بر خوش زبونی دروغ گو بودنم از دیدشون خیلی خوب و مفیده برای جلب اعتماد طرف مقابلش
10- دروغ گفتن خطرات رو کم میکنه:
با دروغ گفتنم به همسرم یا دوستم خیلی از خطرها از سرم گذشته.
نظر شخص خودم اینه:دروغ گفتن شاید در بعضی موارد مخصوصا در زندگی مشترک نه دوستی باهم خوب باشه مثلا مورد 7 موارد بالا اما در دوستی ها دروغ گفتن دو دوست که میخوان باهم ازدواج کنن اصلا درست نیست چون باعث بی اعتمادی میشه و رابطشون روز به روز سردتر میشه و آخرش بای بای یعنی جدایی از هم.زندگی که از همون اول بر پایه دروغ درست بشه حتی اگر به ازدواجم هم ختم بشه اون زندگی نه تنها شیرین نخواهد بود بلکه مطمئن باشید روزی ازهم خواهد پاشید.من خودم از دروغ تنفر شدید دارم و آدم رکی هستم و بخاطر همین رک بودنم در خیلی از موارد شاید ضرر هم کردم اما باز دروغ نمیگم چون نظرم اینه اون ضرر بهتر تا چوپان دروغ گو شدن در نظر مردم و فامیل و....بعضی از دوستی ها بخاطر ترسه از دست ندادن همدیگه دروغهای زیادی بهم گفته میشه که اشتباه همیشه راستگو باشین حتی اگر بقیمت از دست دادن زندگیتون تموم بشه چون سر بیگناه پای دار میره اما بالای دار نمیره.............با تشکر..........علیرضا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

مشخصات كلي متولدين تير

مشخصات كلي متولدين تيرماه: خيلي حسّاس ، سريع الانتقال ، رويايي ، عاشق خانه و خانواده ، منزوي ، عاشق مهتاب ، عاشق فرزند ، علاقه مند به كشاورزي ، گاهي آرام و گاهي طوفاني ، خجالتي ، بسيار با سليقه و شيك پوش ، پشتيبان اقوام ، داراي قويترين احساسات ، بهترين آشپز ، علاقه زياد به گل ، داراي حس پدرانه يا مادرانه ، با وفا ، رفيق باز ، صرفه جو و اقتصادي ، محتاج به كمك ديگران ، پر محبّت ، مطيع همسر ، تا حدودي خسيس ، متنفّر از انتقاد ، با هوش ، اهل قهر و آشتي ، در آشتي پيشقدم نمي شود ، همسري با وفا ، غمگين در روزهاي ابري ، گاهي خوب و گاهي بد ، خيالاتي ، عاشق عتيقه و اشياء كهنه ، اهل تدارك و آذوقه ، ماديّگرا و پول پرست ، رك گو ، خودخواه ومغرور ، تا حدودي سطحي نگر ، صبور و آرام ، حافظ اسرار ، علاقه زياد به مادر ، عاشق تعريف و تمجيد ، مهمان نواز عالي . خيلي ظريف ، شكيبا ، صميمي ، محافظه كار ، اهل ريسك نيست ، ميهن پرست ، انتقامجو ، وسواسي ، رئوف و مهربان . مرد متولد تير اخمو، بچه مسلك، تودار، همبازي بچه‌ها، كمي بخيل و پول دوست، او بدون شك استاد است و مي‌تواند طولاني‌ترين مطالب را در كوتاهترين جملات بيان كند. حواسش هرگز پرت نمي‌شود و از پرچانگي بيزار است. اگر قلبش جريحه دار شود فورا به لاك خويش فرو مي‌رود. هيچ مردي به اندازه او زنش را دوست ندارد. زن متولد تير با وفا، نجيب، گاهي اوقات خسيس، در آشپزي قابل، در شبهاي مهتابي عاشق، در دوران مادري يك زن كم‌نظير، از انتقاد نفرت دارد، اگر مورد تمسخر قرار گيرد به شدت آزرده خاطر مي‌گردد و تاب تحمل طرد شدن را ندارد. صبر و از خودگذشتگي او براي كسانيكه دوستشان دارد حد و مرزي ندارد.....با تشکر......علیرضا

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت بسیت ویکم

×× رابطه شما با دوست یا همسر گلتون کدوم یک از موارد زیر است؟××
تعهد- صميميت - فقدان هوس:
اين رابطه در خطر فروپاشي قرارنداره اما نيازمند خلاقيت و انگيزه براي شعله ور ساختن مجدد عشق ميباشد.
تعهد- هوس - فقدان صميميت:
اين رابطه عذاب آوره گاهي وقتها انگيزه شديدي 2نفر رو جذب همديگه ميكنه اما سرانجام به ياس و ناكامي منجر ميشه چون قادر به عميق كردن رابطه خودشون نيستن يا اينكه افكار و علاقه ها و آرزوهاي قلبي همديگه رو نمی شناسن.
صمييمت - هوس - فقدان تعهد:
اين رابطه يك شبه است كشش و اشتياق شديدي حكم فرماست اما عدم امنيت از اینکه رابطه تا چه مدت دوام داره هر دو نفر رو مايوس ميكنه(عشق رمانتيك)
صميميت - فقدان هوس - تعهد:
علاقه
هوس - صميميمت - فقدان تعهد:
عشق شيدايی
تعهد- فقدان صمييمت - هوس:
عشق تو خالي و راكد
هوس- صمييمت - تعهد:
عشق كامل و مطلوب............با تشکر......علیرضا

بی وفا عشق من قسمت بیست وهفتم

داداش خوش غیرتش زنگ زد بهش و اون جواب دادکه این پول سهم منه از زندگی چندساله با علیرضا.سفته ها رو نمیدم.منم گفتم به داداشش لطفا تشریف ببرید از خونه من بیرون هروقت با سفته ها یا پول نقد برگشتی بیا طبق حرفیکه زدم تموم این وسایلو ببرین در غیر این صورت از روی جنازم رد شین تا بزارم یک استکان از این خونه ببرین بیرون.آبرومو به بازی گرفتین ساکت موندم.کارمو به بازی گرفتین چیزی نگفتم.منو این بچه رو با اینکه قسمش دادم باز به بازی گرفت و توی عمل انجام شده منو قرار داد تا بریم شهر غربت ضجر بکشیم بازم ازش گذشتم و گفتم واگذارت بخداااااااااااااااااااااا.دیگه کوتاه نمیام یا سفته و یا پول و بیارین وسایل رو ببرین و یا برو پشت سرتم نگاه نکن که بد میبینی.یک مرد خدا نکنه بشکنه و تحملش تموم بشه که خون جلو چشماشو میگیره.اگر ساکت بودم و تحمل کردم دلیل بر خر بودنم نذارین خواسته باشین سواری بگیرین.دیگه بسههههههههههههههه.داداششم وقتی دید دیگه خونم بجوش اومده و صبرم تموم شده گفت باشه ما میریم اما بهت قول میدم برم سفته ها رو بگیرم بیام.گفتم به سلامت هرجور دوست داشتین.اونها رفتن.منم در خونه رو قفل کردم و به همسایه طبقمون که همکارم بود توی شغل قبلیم و تاکسی داشت سپردم اگر کوچکترین صدایی از خونمون شنید زنگ بزنه بمن تا بیام خدمت همشون برسم حتی به قیمت جونم.و من و بابام برگشتیم خونه پدرم اینها.امیرمحمد تا منو دید بدو بدو اومد طرفم وبا خوشحالی گفت بابایی پس کی اساسا رو میبریم؟با کامیون میبریم؟من میخوام برم عقب کامیون تو با مامان زینب جلو بشینین.طفلی خبر نداشت مامانش من و اونو به یکی لجنتر از خودش فروخته و قرار نیست با ما بیاد به غربت و خبر نداشت چه روزهایی در انتظار من و اون طفلی توی شهر غربته. رفتم توی حیاط خونمون همونجاییکه سرمو گذاشته بودم به دیوارش و داشتم برای از دست دادن عشق اولم زار میزدم و شروع کردم به نالیدن و گریه کردن و با خدای خودم صحبت کردن داشتم منفجر میشدم راه گلوم بسته شده بود چقدر تحمل کنم خدااااااااااااااا چرااااااااااااا اگه من گناهکارم این بچه گناهش چیههههههههههههههه جواب بدهههههههههههههه بسمه دیگه به اینم میخوای ظلم کنییییییییییییییییی این انصاف نیست از عدالتت به دوره تو خوبی مهربونی بمن رحم نکن به امیر محمد رحم کنننننننننننننننننن همه میگن خدا اونای رو که خیلی دوست داره ضجرشون میده بابا به کییییییییییی بگم دردمووووووووووووو  نمیخوام دوستم داشته باشییییییییییییییییییی نمی خواممممممممممممممممم میفهممییییییییییییییییییییی اما بی فایده بود خداهم صدامو نمیشنید.یکدفعه دیدم امیرم طفلی بالا سرمه و داره خیره بمن نگاه میگنه.شاید باورتون نشه اونم داشت گریه میکرد و منو نگاه میکرد.میشد حس کرد داره به حال یتیمیش گریه میکنه.زن خدا ازت نگذره که بیاد آوردن و نوشتن خاطرش هنوزم اشکمو در میاره.خودشو انداخت توی بغلم و گریهاش بیشتر شد یکدفعه مثل اینکه بغضش ترکیده باشه گفت بابایی چرا گریه میکنی؟؟؟بیا بریم خونمون پیش مامان زینب؟؟؟ای خداااااااااااااا چه جوری بهش بفهمونم مادرش ولش کرده رفته؟؟؟چی بهش بگم؟؟؟اون تازه3سالو نیمشه.زود یتیم بشه.درک نمیکنه جریان چیه.نازش کردم و بوسیدمش بهش گفتم مامانت رفته مسافرت من و تو باید تنها بریم تا اون از مسافرت برگشت بیاد پیشمون.گفت دلت تنگ شده براش گریه میکنی؟؟؟منم دلم تنگ شده براش؟؟؟گفتم آره پسرم دلم تنگ شده اما بیا قول بدیم گریه نکنیم آخه مرد که گریه نمیکنه.گفت چشم بابایی.تو گریه نکن منم گریه نمیکنم.دلم کباب شد براش.نمیتونم حسمو براتون بگم چه حالی داشتم.ببخشید اما به جون خود امیرمحمد دیگه نمیتونم بنویسم......ادامه دارد 

پیام نویسنده وبلاگ

با سلام به همه دوستان و بازدید کنندگان عزیز.به اطلاعتون میرسونم ظاهرا فیلتر شدن وبلاگم اشباه بوده و مسئولین محترم لطف کردند و فیلترینگ وبلاگمو برداشتند در اینجا از همشون کمال تشکر و قدر دانی رو دارم و از امشب به امید خدا ادامه داستان زندگیم و مطالب وبلاگو مثل قبل میذارم براتون ممنونم از مسئولین گرامی که به ایمیلهام به این زودی پاسخ دادند......با تشکر.......علیرضا

مشخصات كلي متولدين خرداد

مشخصات كلي متولدين خرداد ماه: اهل تنّوع ، واقعاْ باهوش ، سريع‌الانتقال ، متلّون‌المزاج ، غير پايدار ، عاشق كارهاي فكري ، كنجكاو ، پرانرژي ، داراي شخصيّت دوتايي ، بي‌ثبات ، دمدمي مزاج ، هرگز كار را تمام نمي‌كند ، عاشق مسافرت ، معاشرتي ، سر به هوا ، زرنگ ، قابل تطبيق با هر محيط ، پي به اسرار مي‌برد ، نا آرام ، در جستجوي مطالب جديد ، واقعاْ با سليقه ، ماهر ، داراي قدرت فكري زياد ، آدم شناس ، عاشق برنامه‌هاي كوتاه‌مدت ، منطقي ، عاشق حركت ، متنفّر از تقلّب ، عاشق كامپيوتر ، از كار طولاني خسته مي‌شود، عاشق شطرنج ، زود جوش ، در يك‌جا بند نمي‌شود ، نرم و غيرمستقيم حرف مي‌زند ، قابل انعطاف ، عاشق مطالعه ، عاشق جمع مردم ، رنگارنگ ، داراي قوّه تخيّل زياد ، خوش سر و زبان ، ماجراجو و بي ثبات ، شيك پوش ، غير حسود ، گاهي شاد و گاهي غمگين ، گاهي پر حرف و گاهي خاموش ، نكته سنج ، اهل هنر ، خواهان وفاداري ، كم حرف ، آب زير كاه ، اهل معاشرت ، رويائي ، بي قرار ، اصلاْ رويش حساب نكنيد ، ميل ندارد كسي از كارش سر در بيارد ، با انصاف ، بدقول ، اهل زخم زبان ، گاهي لجباز ، عاشق غذاهاي تند . مرد متولد خرداد با ذوق، هنر دوست، غير حسود و كمي بدقول، براي فرزندان پدري نرم و مهربان، در زناشوئي و معاشرت با زن اهل تنوع و ماجرا، خوش صحبت است، علاقه دارد كه مرموز جلوه كند، گاهي اهل زخم زبان، كنايه و آزار است. از شنيدن انتقاد از رفتار عاشقانه‌اش بيزار است. زن متولد خرداد زني با چند شخصيت گوناگون، با قوه تخيل بالا، خوش سر و زبان و با سليقه، ماجرا دوست و بي‌ثبات، خيلي بيش از اينكه طالب عصبانيت شما باشد به شفقت شما نياز دارد. عاشق تغيير و تحول است. مادري است شاد و خندان و بچه‌هايش مانند خودش خود مختارند و روي پاي خود مي‌ايستن...با تشکر....علیرضا.......

۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست وهشتم

××از کجا بفهمیم نامزدمون معتاده یا نه؟ ××
متاسفانه بعضی مادرها بخاطر حس مادرونشون و داشتن پسری معتاد آخرین راه درمون پسرشونو در ازدواج کردن اون می بینن و به غلط در این باورن که اگه پسرشون ازدواج کنه سرش به سنگ میخوره و اعتیادشو ترک میکنه اما این نظر صددرصد اشتباهه
به نظر من باید به یک آدم معتاد بعنوان یک انسان باهمه آرزوهای فردی نگاه کنیم.اعتیاد معمولا توی سن نوجونی شروع میشه و به ندرت پیش میاد توی سن بالا شروع بشه مسایل و مشکلاتیکه اکثرا باعث اینکار میشه مثل نداشتن شغل،مشکلات ازدواج،بچه دارشدن، ادامه تحصیل. مشکلات عاطفی در روابط عاطفی میون خانوادها و زوجین و....میتونه تاثیر گذار باشه.ازدواج برای معتاد شاید انگیزه خوبی برای ترک اعتیادش باشه.اما این انگیزه میتونه کوتاه مدت یعنی برای مخفی کردن اعتیادش در تست مورفین و بلند مدت برای پاک موندن در همه زندگی باشه. معمولا برای ازدواج .معتادین بیشتر مراجعه میکنن به مراکز ترک اعتیاد و معتادین ویا بهتره بگم بیماران( چون اعتیاد یک بیماریه که در اکثر موارد ریشه در کمبودی داره )ممکنه بطور موقتی پاک بشن.و بعد ازاین ترک اعتیاد موقتی، چه سرنوشتی در انتظارشونه؟
ایجاد تغییرات بخصوصی در شخصیتش میشه. این تغییرات میتونه بصورت وابستگی یا پرخاشگری باشه.(کنترل عصبانیت، استرس، بیخوابی و…..)در مورد اعتیاد این نکته رو باید درنظر داشته باشیم که امکان برگشت همیشه وجود داره و هرگز درمورد ترک کاملش نمیشه به طور قطعی نظر داد.مطمئن شدن از اینکه همسر آیندمون مصرف کننده مواد مخدر نیست تنها تست های مورفین در کشورمونه.در مراکز تخصصی امکان تشخیص انواع مواد به طور صد در صد وجود داره که با هیچ ماده ای قابل مخفی کردن نیست. مشکل اینجاست که این افراد درست موقع نزدیک شدن انجام آزمایش دست به ترک ماده مصرفی به هر روشی میزنن که در اون زمان جواب آزمایش به طور درست منفی و بمعنای عدم اعتیاد گزارش میشه.اما راههای بهتری هم برای تشخیص این موضوع وجود دارده.عوض شدن اخلاق، بهترین نشونه مصرفه.این افراد در هنگام مصرف مواد دیده شده که خیلی مهربون میشن.درساعتای بخصوصی احتیاج به تنهایی دارن و از بودن کنار خانواده به هر دلیل فرار میکنن و از بودن در جمعهایی که احتیاج به حضور طولانی مدت داره فرار میکنن.مثلا رفتن به سفرهای دسته جمعی.مشکلات خواب بصورت کم خوابی، پرخوابی، به هم خوردن ساعتهای معمول خواب وبیداری و...میتونه دلیله اعتیاد باشه.تغییرات وزن واشتها بصورت کم شدن و زیادشدن.تغییر در رفتار جنسی مثل میل نداشتن یا برعکس زیاد شدن تحریک جنسی.مصرف بعضی از مواد بوی خاصی داره مثل حشیش یا تریاک و.... در صورت بعضی از مصرف کنندگان میشه کبودی دور چشم، فرو رفتن گونه ها، آسیب های دندون و کبود شدن لبها و... رو دید. در معتادان تزریقی جای تزریق روی دستها و بازوها و در کشاله ران یا گردن دیده میشه که میتونن با پوشیدن لباس یا خالکوبی مخفیش کنن.در بعضی از افراد هم صداشون تغییر میکنه و به قول خودمون توی دماغی میشه.وجودوسایلی توی محل کار و زندگی میتونه شما رو به طرفتون مشکوک کنه.برای مثال، دیدن سوزن سوخته یا کاغذهاییکه لوله شدن و یا دستمال نیم سوخته و ابزار شیشه ای خاص میتونه شک برانگیز باشه.البته در مورد نشونه هایکه گفتم  قطعا نمیشه نظر داد.امیدوارم با نوشتن این مطلب هم تونسته باشم به دوستانیکه به ایمیلم پیام دادن و خواستار راه فهمیدن اعتیاد شدن کمکی کرده باشم......با تشکر.....علیرضا....

۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

مشخصات كلي متولدين اردبيهشت

مشخصات كلي متولدين اردبيهشت ماه: خيلي قانع ، صبور و آرام ، پرتحمّل ، عاشق مالكيّت ، حسود ، متعصّب ، اهل اعتدال ، با محبّت ، خيلي قوي و سالم ، عاشق عطر و بوي طبيعي ، از تجارب گذشته الهام مي‌گيرد ، واقعاْ وفادار ، مخالف افراط ، ‎‎‎با سليقه ، خوشگل‌پسند ، پول‌دوست ، هميشه راضي ، مصمّم ، پركار ، سخاوتمند ، مؤقّر و سنگين ، فقط در مقابل حرف آرام رام مي‌شود ، اهل ماديّات ، دنبال زندگي شيرين ، مادّي‌گرا و سودجو ، به‌هر كاري صورت واقعي مي‌دهد ، مخالف خشونت ، با ثبات و پايدار ، عاشق صلح و آرامش ، صادق ، مال جمع كن ، اهل هنر ، مخالف درگيري ، اگر عصباني شود طوفان بپا مي‌كند ، مستعد كشاورزي ، هركاري را به پايان مي‌رساند ، رئيس فعّال و لايق ، با همه كنار مي آيد ، خود سر ، نجيب، عاشق خانه و خانواده ، عاشق طبيعت ، عاشق رفتار ملايم ، كمك رسان ، داراي قلبي بزرگ ، با صفا ، مسلّط به نفس ، داراي عزّت نفس ، عاشق گل و زيبائي ، بي تفاوت نسبت به دشمنان ، ميانه رو ، رفيق و دوست بسيار شيرين ،شيك پوش ، علاقه‌مند به موسيقي ، قدر شناس ، مخالف عجله ، داراي تحمّل زياد ، محتاط و مخالف اعتراض و انتقاد . مرد متولد ارديبهشت دير ناراحت مي‌شود اما اگر ناراحت شود دنيا را به‌هم ميريزد. زن شوخ، سياستمدار، مطيع و خانه‌دار را به حد پرستش دوست دارد. آرام، اهل عمل، حساس، محتاط است ولي اصلا رويائي نيست. زود رنج و بد خشم است اما هرگز از خانه‌اش قهر نمي‌كند. دست و دلباز اما حسابگر است و علاقه‌مند است پسر داشته باشد. زن متولد ارديبهشت طبيعت را دوست دارد. مادري سخت‌گير، همسري فداكار و كمك دهنده، عاشق موسيقي و ساز و آواز است. از بسياري جهات نمك رندگي محسوب مي‌شود. دغلباز و ناپاك و اهل فلسفه بافي نيست. در عشق بي‌پرواست. در شيك‌پوشي طرفدار سادگي است، مخالف شتابزدگي است و يك رگ لجبازي دارد.......با تشکر....علیرضا......

بی وفا عشق من قسمت بیست وششم

اون رفت و من و امیرمحمد براش دست تکون دادیم و بدرقش کردیم.چندروزی گذشت ازش خبری نشد زنگ زدم خونه مادرش.داداش وسطیش برداشت و گفت اون دیگه برنمیگرده ایندفعه کوچکترین اعتراضیم نکردم چون از رفتنش معلوم بود زندگیشو دوست نداره و حتی امیرمحمدم گذاشته بود پیش من چون میخواست راهت باشه.فقط به داداشش گفتم زحمت بکش با خودش بیاید خونه و هرچی از لوازم خونه رو دوست داره جداکنه برا خودش و هرکدومو نخواست من ببرم با خودم به شهر غربت که منو امیرمحمدو با این نقشش آواره کرده بود.اونم گفت به خواهرش و خواهرش در جواب گفت باشه ما میاییم اما بشرطیکه تو خونه نمونی و ما وسیله هارو جدا میکنیم و میریم اونوقت تو بیا اگر تایید کردی برادرم میمونه و اونهارو میاره.به داداشش گفتم چرا با خودم حرف نمیزنه گفت دوست نداره صداتو بشنوه بهش گفتم به خواهرت بگو مگه موقع ساختن زندگیمون داداشت بوده یا کس دیگه ای؟؟باشه من نمیمونم ولی بابامو میذارمش خونه شما هرکاری دوست دارین بکنین وقتی رفتین زنگ بزنین تا منم بیام تایید کنم اونموقع ببرید.بعدا فهمیدم دلیل اینکه حتی نمیخواست صدامو بشنوه این بوده که پسره بیشرف بهش گفته بوده حق نداری حتی با شوهرت صحبت کنی و همسر بی غیرت منم بخاطر اینکه به پسره ثابت کنه بهش وفاداره اینکارو کرده (اما عقلش به این جمله نرسیده که اگه تو وفادار بودی و لیاقت داشتی به شوهرت خیانت نمیکردی)خلاصش کنم اونا اومدن و رفتن بعداز 1ساعت بابام بمن زنگ زد که بیا زنت و دختر عموهاش و دختر داییش رفتن و عموش مونده و داداش وسطیش.داشتم شاخ در میاوردم قرار بود فقط با داداش وسطیش بیاد پس این قشون کشی برا چی بوده؟؟؟حکایت اونروزی که آبروریزی کرد شده؟؟؟بی معطلی و تا جایی میتونستم گاز ماشینو گرفتم به طرف خونمون.5 دققیقه بیشتر فاصله نداشتم با خونه آخه نزدیک خونه توی ماشین منتظربودم زنگ بزنن تا برم.وقتی رسیدم جلوی در خونه دختر عموهاش داشتن از در خونه بیرون می اومدن.رفتم جلوشون بهشون گفتم با اجازه کی رفتین توی خونه من؟؟به چه حقی؟؟داشتن از ترس میمردن با لکنت زبون گفتن ببخشید زینب گفته؟؟؟گفتم بیجا کرده قشون راه انداخته مگه اومدین دزدی انقدر آدم دنبال خودش آورده؟؟یکدفعه زنم اومد بیرون تا منو دید جاخورد و از ترسش بدو بدو رفت طرف ماشین دختر عموش که البته برای شوهر دختر عموش بود.من اصلا اعتنا به زنم نکردم و بهش فهموندم اندازه حرف زدن باهاتم برام ارزش نداری.رفتم تو خونه چشمتون روز بد نبینه.از پردهای دیوارو کنده بودن تا هرچی فکرشو کنین.عموش و داداشش با بابام نشسته بودن تو خونه منتظر من.چشمم افتاد به آلبومهای عکسهای عروسیم که روی اپن آشپزخونه بود رفتم طرفشون ای خدا چی میدیدم تموم عکسهای عروسیمونو پاره پاره کرده بودن و خوردهاش توی سطل آشغال تزئینی زیر اپن ریخته بودن.داشتم دیونه میشدم آخه با عکسها چکار داشتن اینها؟؟؟این کارشم از فرمایشات عشق قدیمیش بوده ظاهرا برای اثبات وفاداریش بهش.چقدر یک آدم میتونه بی فرهنگ و نادان باشه که گذشته خودشو با پاره کردن عکسهای عروسیش خواسته باشه کتمان کنه.از داداش وسطیش سوال کردم چرا عکسهارو پاره کردین گفت دوست نداشته عکسش پیشت بمونه بهش گفتم متاسفم برای همتون که انقدر بی فرهنگین و فکرتون اینه؟؟؟خودش بمن وفا نکرد عکسهاشو میخوام چکار؟؟؟برام مهم نیست حالا که طرز فکرتون اینه خوبکاری کردین و دیدم 1عکس تکیم که شب عروسیم تنها گرفته بودمو گذاشتن به دادشش گفتم نگاه کن و جلو چشمم تیکه تیکش کردم تا بهش بفهمونم برام مهم نیست حتی عکس تکی خودم شب عروسیم چه برسه عکسهای خانوادگی و یا دو نفره.دیدم هرچی وسیله که توی این چندسال زندگی خریده بودم اکثرشو که سالم و نوتره رو جدا کرده و گذاشته کنار و مابقیو گذاشته برا من.بهشون گفتم هیچ اشکال نداره همشو ببرین.من مردم و کار میکنم خرج خودمو امیرمحمدو در میارم حتی توی غربت.خواهرت به این وسایل احتیاج داره فکر نکنم دیگه آدم خری مثل من براش پیدا بشه که جهزیشو مخفیانه براش درست کنه.از شیر مادرش بهش حلالتره این وسایل آرزوم خوشبختیشه فقط ازش نمیگذرم بخاطر آواره کردن من و این طفل معصوم توی شهر غربت میگم واگذارش بخدا.داداشش سرش پایین بود و هیچی نمیگفت.رفتم سر کمد ببینم سفته ها هست یانه؟؟؟درست حدس زدین اونهارم برده بود دیگه از زندگیم گذشتم از مالم که نگذرم توی شهر غربت با یک بچه پول نداشته باشی بدبختی.به داداشش گفتم سفته هارو چرا برده گفت نمیدونم؟گفتم زنگ بزن دلیلشو بپرس و بگو زود برگردونه وگرنه اجازه نمیدم یک قلم از این وسایلو از این خونه ببرین بیرون باج میخوایین بگیرین؟؟؟؟...........ادامه دارد.......

مشخصات کلی متولدین فروردین

مشخصات كلی متولدين فروردين ماه: پرجنب و جوش ، فعّال ، عجول ، رك و بي‌پروا ، زود عكس‌العمل نشون مي‌دهد، لايق و كاردان ، عاشق قدرت ، بي‌صبر و طاقت ، قادر است مدّتها تنها باشد ، اهل امر و نهي ، طرّاح ، اهل هيجان ، حادثه‌جو ، پرتوقّع ، رياست مآب ، با اعتماد به نفس ، سازنده ، به گذشته فكر نمي‌كند ، جوانتر از سنش ، شايسته ، ماجراجو ، روشنفكر ، دقيق ، اشتباه خود را نمي‌پذيرد ، با مديريّت عالي ، متنفّر از مداخله ديگران ، فعّال و جنجالي ، با شهامت ، با مطالعه ، هوشيار و زرنگ ، صاحب عقيده ، مبتكر ، مقتدر ، اهل بخشش ،اهل تنوّع ، با حس مسئوليّت ، پر انرژي ، اهل كشمكش و ستيز ، سالم و پرقدرت ، خودخواه، گاهي ياغي ، بي ريا ، گاهي خشك و يك دنده ، مخالف دوز و كلك ، در باطن ضعيف‌تر از ظاهر است ، مددكار ، گاهي غير واقعي و غير منطقي ، هوشمند. مرد متولد فروردين رك و راست، عاشق پيشه، حسود، پرتوقع و رياست طلب، هرگز به گذشته فكر نمي‌كند، رفتار و قيافه‌اش جوانتر از سنش به‌نظر مي‌رسد، از زن خجول، ملالت آور و منفي باف بيزار است. زن متولد فروردين او بيش از هر زن ديگري در دنيا مي‌تواند بدون مرد زندگي كند. داراي قابليتهاي زيادي است بطوريكه تقريبا از عهده انجام هر كاري از فروشندگي تا نخست وزيري بر مي‌آيد. خوش بين است و خواهان داشتن كاري در خارج از منزل مي‌باشد. عصبانيتهايش ظاهري و مهربانيش عميق و واقعي مي‌باشد......با تشکر......علیرضا.....

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

ازازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست و هفتم

×× راه خوشحال کردن همسرمون ××
1- خانمها از داشتن مهمون ناخونده بدشون میاد پس بهشون وقت بدین تا خودشونو برای پذیرایی از مهمون آماده کنن و مهمون ناخونده دعوت نکنین
2- خانمها دوست دارن باهاشون توی هرکاری موافقت کنه همسرشون.1بار امتحان کنین تا ببینین زندگی چقدر براتون راحتر میشه
3- هر روز از همسرتون سوال کنین کاری نداره که براش انجام بدین
4- وقتی خطایی میکنین اظهار تاسف کنین نه گردن کلفتی حتی اگه تقصیر از شما نبود بازهم شما اظهار تاسف کنین
5- وقتی اوضاع قمر در عقربه لبخند یادتون نره چون اگه بخندی دنیا باهات میخنده اما اگه گریه کنی مطمئن باش دنیا شما رو تنها میذاره
6- همیشه از زحمتهای همسرتون تشکر کنین تا بفهمین این تشکر کردن چقدر توی شیرین شدن زندگیتون موثره
7- نظرتون درباره همسرتون همیشه مثبت باشه مثلا زن خیلی خوبیه.مادر خیلی خوبیه.عروس خوبیه.اگه اینطور فکر کنین همینطور هم خواهد شد
8- خسیس نباشین و مخصوصا در ستایش همسرتون دست و دلبازی داشته باشین اما یادتون باشه هیچوقت مبالغه نکنین باید همسرتون استحقاق تعریفو داشته باشه که در غیر اینصورت نتیجش برعکس میشه
9- همسرتونو تشویق کنین و کمکش کنین تا استعدادهاش شکوفا بشه
10- بجای خریدن کادوهای گرون وقتتونو بیشتر در اختیار همسرتون بذارین با اینکارتون نشون میدین بهش توجه دارین 1شاخه گل بعضی وقتها باارزشتره از سرویس طلا
11- بعضی وقتها همسرتون سر درد داره و چاره سر درد همسرتون قرص و دارو نیست میدونین چیه؟یک لبخند از روی محبت
12- قشنگترین واژه دنیا اینه متشکــرم.اما همه شوهرهای دنیا میدونن که اکثرا نباید از همسرشون انتظار تشکر داشته باشن اگه به همسرتون گردنبند الماس بدین اکثر خانها در جواب کار شوهرشون میگن من زمرد رو بیشتر دوست دارم
13- سعی کنین از جرو بحث کردن با همسرتون دوری کنین چونامکان نداره حریف زبونشون بشین بجاش اینکارو کنین روی یک کاغذ بنویسین و با یکشاخه گل تقدیمش کنین
امیدوارم این مطلب هم موثر واقع بشه باز منو به توپ نبندین با ایمیلهاتون یا نظراتون که همه اینجوری نیستن.من مطالبم کلیه نه فردی......باتشکر.....علیرضا......

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت بیستم

×× حرفهایی که مردها هیچوقت دوست ندارن بشنوند××
البته میشه گفت بعضی از موارد زیر مشترکه بین مردها و زنها ولی بیشتر این جملاتو خانمها بیان میکنن تا آقایون
1- من هنوز با تمومه دوست پسرهای قبلیم دوستم:
این بنظر من خوبه دوستی و احترام گذاشتن به دیگران بدون داشتن نظری روش هیچ اشکالی نداره حتی اگه دوست پسرهای قبلی باشن.شما میتونید توی جشن عروسیتونم دعوتشون کنید.اما مساله اینه بر خلاف تصور خانمها که خودشونو حساس میدونن و اکثرشون مردها رو کمتر از خودشون حساس تصور میکنن.مردها جنس مذکر دیگه ای رو رقیب خودشون میدونن حتی اگه شما هیچ احساسی نسبت بهشون نداشته باشین و با این جمله دوست پسرهای قبلیم نمیتونن کنار بیان و تصورشون اینه که اونهم یه روزی میشه جزو دوست پسرهای قبلی شما
2- چرا برای من دیگه گل نمیاری:
 مردها اکثرا اینجورین که همه تلاششونو میکنن تا توی دو یا سه هفته اوایل آشنایشون با شما محبتشونو ابراز کنن.اکثرا بر این عقیده اند که عشقشون اونارو برای خودشون میخواد نه برای گل و مادیات
3- وقت داری باهام حرف بزنی:
این جمله معمولا نشون میده مرد اشتباهی کرده.باخودش میگه باز چی شده.منکه به دختر دیگه ای نگاهم نکردم.روز تولدت دوستمم یادمم که نرفته.و...و با شنیدن این جمله خودشونو برای جرو بحث آماده میکنن
4- من برنده شدم یه بار دیگه بازی کنیم:
این برنده شدن شما توی بازی نیست که مرد رو آزار میده اشتباه نکنین.مردها اصولا از بازنده بودن متنفرن و همیشه خودشونو توی رقابت می بینن.چون رقابت و برنده شدن از همون اول توی وجود مردها بوده پس انتظار نداشته باشین از مردتون که با بردن شما خوشحال بشه
5- من همه رازهامو به بهترین دوستم میگم:
اکثر خانمها عادت دارن که رازهاشونو به دوست مورد اطمینانشون بگن.دوستشون به برادرش میگه و.....همه دنیا از راز بین اون 2نفرباخبر میشن که اصلا کار درستی نیست اینو بدونین که مردها هم اندازه زنها برا خودشون رازهای زیادی دارن اما توی دلشون نگه میدارن که از همه جا امنتره
6- ای شکم گنده من شکمت خیلی بامزست:
هیچوقت این جمله رو نگین به مردتون.مردها شاید بشه گفت از زنها حساسترن روی هیکلشون
7- بنظرت آیندمون چی میشه:
شلید منظور شما این باشه که فردا سینما بریم یا آخر هفته بریم رستوران.اما چرا مردها دوست ندارن درباره آینده رابطشون با شما فکر کنن؟شاید دلیلش این باشه که اگه یه روزی با شما صحبت نکن و یا از شما جدا بشن براشون ضجر آوره
8- فلان مرد بازیگر یا فوتبالیست خیلی دوستداشتنیه:
چون مردها در طول زندگیشون خودشونو در رقابت میبینن و از اینکه فکر کنن شما از فلان بازیگر یا فوتبالیست خوشتون میاد و خودشونو با اون مقایسه میکنن براشون آزار دهندست و با خودشون فکر میکنن قلب شما با اون نیست
9- بنظرت اون دختره خوشگله:
مردها یادگرفتن که سوالهایی که شما ازشون درمورد زنهای دیگه میپرسین جواب روشنی بهتون ندن چون فکر میکنن هر جوابی بهتون بدهند آخرش بازنده اند مکثلا اگه بگه آره خیلی بامزه است شما میگید ازت متنفرم.اگه بگه بد نیست اما تو خوشگلتری ازش میگید دروغ نگو و....
10- شاید ما برای هم ساخته نشدیم:
واقعا با خودتون فکر میکنین هیچ آدمی(چه زن و چه مرد)از شنیدن این جمله خوشش میاد؟هر چقدر هم که شما این جمله رو با ادب بگید اما آخرش معنی این جمله اینه که برای من شانس بهتری هم هست.بنظر من بجای این جمله فقط کافیه بگین از این رابطه خسته شدم و مقدمه چینی نکنین
امیدوارم مورد توجه خانما واقع بشه تا از این جمله ها در ارتباط با همسرشون یا دوست پسرشون استفاده نکنن.......با تشکر.......علیرضا........

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست وششم

××رابطه بین زن و شوهر موفق××
رابطه بین زن و شوهر، رابطه ي عاشق و معشوقه. رابطه ي زن و شوهر،مقدس ترین ارزش‌هاست،رابطه ي زن و شوهر، سرچشمه همه عاطفه‌هاست. زن ، مردشو در احساس رابطه با شوهر پیدا میکنه و شوهر، آرامش خودشو در وجود زن ميدونه. رابطه ي زن و شوهر بالاترین هنر زندگي و کاملترین شکل رابطه انسانيه.رابطه ي زن و شوهر سرچشمه میگیره از زيباترين تلاقي چشم‌ها، دلنشینترین حرفها،هماهنگ‌ترين ضربان قلب‌ها،استوارترين گامها.رابطه ي زن و شوهر، رابطه مهر و محبت‌،عهد و وفا، گذشت و ايثار، سخاوت و احسان، مودت و مروّت، صداقت و درستي، صفا و صميميّت،خورشيد و نور، چشمه و آب، پرنده و بال، اوج و پرواز، دل و دلدار، چشم و نگاه، اندام و لباس، چراغ و روشني، باغ و باغبان، گل و گلدان، سبزه و بهار، گلبرگ و ريحان، انگشتر و نگين، لبخند و نشاط، طبيب و درمان، رحمت و نعمت و در آخر مثالي از رابطه علي‌( عليه‌السلام )و فاطمه( سلام‌الله عليها) است.رابطه زن و شوهر، يعني برخوردار شدن از آراسته‌ترين، گرانبهاترين، زيباترين، راحت‌ترين، پردوام‌ترين و گرمابخش‌ترين لباسها.زيباترين رابطه بین زن و شوهر زماني برقرار میشه که هر دوشون با انگيزه‌اي قوي تلاش کنن که همديگه رو مورد حمايت عاطفي خودشون قرار دهند و در ارضاي نيازهاي عاطفی و جنسی همديگه ازهم سبقت بگیرن.مثل لباس و بدن، گرمابخش و آرامشبخش يکديگه باشن و همديگه رو درک کنن بدون داشتن غرور برای هم. کمبودها و اشکالات همو بپوشونن و همدل و همراز همديگه باشن. ضعفها و کمبودهاشونو حتي براي نزديکانشون بازگو نکنن، چه برسه به آشناها و غریبه ها. به زندگي همديگه شادی ببخشن و هر روزشون بهتر از روز اول آشناییشون باشه،با خريدارترين نگاه بهم نگاه کنن،زیباترین و قشنگترین حرفهارو بهم بزنن،زن و شوهر موفق کسانی هستن که به غیر از زبون محبّت و احترام با هم حرف نزنن.رابطه ي زن و شوهر موفّق اینه که در اون زبون تهديد، تنبيه، تحقير شخصيت جايي نداشته باشه،فقط زبون محبّت، صداقت و صميميّت، شجاعت و عدالت، ايثار و احسان، شکر و سپاس باشه. دروغ و بدزبوني،بداخلاقي، غيبت و تهمت،قدرنشناسي، بيتفاوتي، قهر وعصبانيت از عوامل جلوگیری از رابطه ي شیرین بین زن و شوهره.خودبيني، خودتوجهي، خودخواهي، خودپسندي، خودنمايي از عوامل جلوگیری از زندگي مشترک موفقه.توی زندگي همسرهای موفق، رابطه ي زنها و شوهرها با مادر، خواهر، پدر، برادر و فامیلها و...شيريني زندگي مشترک رو زیاد میکنه.در يک زندگي مشترک موفّق، زن و شوهر فهمیده تمومه سعي و تلاش خودشونو در جلب رضايت خاطر همدیگه و ایجاد آسايش و آرامش برای هم و با ابراز محبّت نسبت به خودشون و خانوادهاشون و... مسووليت همسري خودش رو درهمه حال تقدیمه همسرش میکنه.اینه خلاصه ای از رابطه بین زن و شوهر موفق..........با تشکر.......علیرضا.........

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت نوزدهم

گفتم خسته ام گفتي:لا تقنطوا من رحمه الله ازرحمت خدا نااميد نشيد/زمر.53/
گفتم هيشكي نمي دونه تو دلم چي ميگذره گفتي:ان الله يحول بين المرء و قلبه خدا حائل هست بين انسان و قلبش /انفال.24/
گفتم غير تو كسي ندارم گفتي:نحن اقرب اليه من حبل الوريد ما از رگ گردن به انسان نزديك تريم/ق.16/
گفتم ولي انگار منو فراموش كردي گفتي:فاذكروني اذكركم منو ياد كنيد تا ياد كنم شما را/بقره.152/
گفتم تا كي بايد صبر كنم گفتي:ما يدريك لعل الساعه تكون توچه مي داني شايد موعودش نزديك باشه/احزاب.63/
گفتم تو بزرگ نزديكت براي من كوچيك خيلي دوره!تا اون موقع چيكار كنم گفتي:واتبع ما يوحي اليك و اصبر حتي يحكم الله كاراي كه بهت گفتم رو انجام بده تا خدا خودش حكم كنه/يونس.109/
گفتم خيلي خونسردي!تو خدايي و صبور من بنده ات هستم!يه اشاره كني تمومه گفتي:عسي ان تحبوا شيئا وهوشركم شايد چيزي كه تو دوست داري به صلاحت نباشد/بقره.216/ گفتم اصلا چطور دلت مياد گفتي:ان الله باالناس لرئوف الرحيم خدا نسبت به همه مهربونه/بقره.143/
گفتم دلم گرفته گفتي:بغض {تقديم به شما}
این مطلب واقعا زیبا بود تشکر فراوان از شما نسترن خانم.برات آرزوی خوشبختی دارم توی زندگیت........با تشکر......علیرضا......

بی وفا عشق من قسمت بیست وپنجم

با خودم گفتم چرا خودمو بیشتر از این کوچیک کنم بهتره برم برا اون پسره نامردم رضایت بدم تا خیال زنم و خانوادش راحت بشه با اینکارم زودتر به نتیجه میرسم و میفهمم نیت همشونو از اینکارشون.رفتم و برا اون بیشرفم رضایت دادم و همون متن رضایتیکه برا همسرم نوشته بودمو برای اون از خدابیخبرم نوشتم و توی دلم این جمله رو گفتم××فقط واگذارت میکنم به خدا و از خدا میخوام روزیو ببینم که به روز سگ بیفتی××خلاصه میگم ادامه ماجرا رو چند روزی گذشته بود از برگشت زنم که بقول خودش زوری بوده و با اینکه من بهش گفتم میخوای بری برو اما نرفت اینجاهم داشت بمن ظلم میکرد و از نیتش بیخبر بودم.بهونه جدیدش این بود که از این خونه بلندشیم چون نمیتونم توی این خونه زندگی کنم برام سخته و خاطرات اونروزو همش جلو چشمام میبینم.حق داشت بمیرم براش چون تهمت ناروا زده بود بمن و از خجالتش جلوی همسایه ها و صاحب خونه بایدم اینو میگفت مثل قاتلیکه بعداز کشتن مقتول عذاب وجدان میگیره اما همسر من بنظر شما وجدانم داشت؟خداااااااااااخیلی عذابم دادی.منم رفتم خونه جدید گرفتم واز اون خونه بلند شدیم رفتیم جای دیگه تا ببینم دیگه بهونش چیه.پسر دایی عزیزش که در قسمتهای قبلی گفتم براتون عاشق سینه چاکش بود چندوقتی میشد ازدواج کرده بود و مشکل مالی داشت برای خرید زمین ا.ومد از من 2میلیون تومان بعنوان قرض گرفت و چون دسته چک نداشت بابت ضمانت ازش سفته گرفتم و گذاشتم سفته رو توی کمد خونه.اینو داشته باشید تا بعد.2ماهی از رفتم خونه جدیدمون گذشته بود دیدم این زندگی نمیشه و زنم بدتر شده حتی در برخورد با امیرمحمدم سردتر از قبله چه برسه بمن.یک شب باهاش صحبت کردم تا دلیله رفتارشو بفهمم در جواب گفت من از نیسان بدم میاد کلاس نداره و شبها هم توی جادهای(کلاس نداره رو قبولداشتم چون خانم باکلاس بودن اما توی جاده رو قبول نداشتم چون از روی دلسوزیش برای من نبود و میخواست وانمود کنه برای منه)گفتم ببین یکچیزو روراست بگو بهم به خدای محمد(ص)قسم میخورم ناراحت نمیشم ازت.اگه قصتت آزار دادن منه و دلت جای دیگست و جسمت اینجاست بخاطر اجبار خانوادت ویا هر دلیل دیگه روراست بهم بگو طلاقت میدم با هر شرایطی که تو خواسته باشی تموم وسایل خونه و امیرمحمدم تا آخرعمر برا خودت خرجش با من و فقط میام میبینمشو میرم.جلوش گریه میکردم این حرفهارو میزدم و قسمش دادم راستشو بگه اما در جواب من گفت تو بهم شک داری هنوز؟گفتم چه شکی دارم؟بفهم چی میگم نمیخوام روی اجبار با من باشی بخدا رفتارو حرکاتت تابلوست داری به زور تحمل میکنی.خلاصش کنم که از بیاد آوردن خاطرش حالم بد میشه.آخرین حرفش این بود بیا بریم 1 شهر دیگه برا زندگی.گفتم بازیم نده اگه از خانوادت میترسی من میگم دیگه دوست ندارم باهات زندگی کنم و تمومه تقسیرارو گردن میگیرم تا برات مشکلی پیش نیاد اما گفت نه بریم شهر دیگه زندگی کنیم من خوب میشم ماشینتم بفروش تاکسی بخر توی همون شهر.گفتم این چه کاریه منکه تاکسی داشتم بخاطر اثبات اینکه پاکم فروختمش باز دوباره بخرم گفت من بهت اطمینان داشتم اما خانوادم مخصوصا داداش کوچیکم همش بهم میگفت تو با دخترها ارتباط نا مشروع داری.(ای خدا ازت نگذره بچه بی عقل نامرد.زندگیمو بازیچه کردی.)اینو راست میگفت خودم چندبار همین دادش کوچیکشو با دوست دخترش سوار کردم و دورشون دادم تا کسی بهشون شک نکنه اما جواب خوبیمو اینطوری داد بچه نامرد.(اینکارم اشتباه بود آدم نباید شخصیت خودشو زیر سوال ببره بخاطر دیگری.جوان بودمو کم تجربه)بهشگفتم باشه اگه تو دردت واقعا اینه میریم 1شهر دیگه و این شد که من رفتم شهر دیگه و نیسانو فروختم و تاکسی اون شهرو خریدم و خونه هم با کلی دردسر پیدا کردم و جالبه بدونین همسرم به بهانه اینکه سخته و با امیر محمد نمیشه دنباله کارها رفت همراه من نیومد و من تنها این کارهارو کردم توی شهر غربت.برگشتم پیشش و بهش گفتم اینم تاکسی و خونه هم گرفتم تا اول ماه باید اینجارو تخلیه کنیم و بریم اون شهر.گفت باشه پس اگه اشکال نداره این چندروز آخرو من برم خونه مامانم باشم.گفتم اشکال نداره برو امیرمحمدم میبری؟گفت نه پیش تو باشه تا تو یکم وسیله هارو جمع کنی من برمیگردم تا بقیشو باهم جمع کنیم بعد بریم.داشت میرفت دیدم ساکی که بسته مشکوکه.تموم لباسهاییکه براش خریده بودم توش بود اما به روش نیاوردم تا ببینم منظورش چیه (اینو یادم رفت بگم قبل از رفتن برای خرید تاکسی و اجاره خونه توی اون شهر با زنم و داداش وسطسش و چندتا از فامیلاشون چتدروزی بردمشون مشهد تا دلشون باز بشه و اونجا براش کلی لباس خریدم و کلی هزینه خوردو خوراک و هتل دادم که البته وظیفم بود در قبال زن و زندگیم)اما تموم لباسهارو که خریده بودم جمع کرده بود ببره.با من و امیر محمد خداحافظی کرد اما میشد توی چشماش رفتارشو دید مثل آدمهاییکه آخرین خداحافظیو میکنن که واقعا هم اینطور بود...........ادامه دارد...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست وپنجم

×× راههای موفقیت در روابط دوستی و زناشويي ××
روزهاي اول آشنایی (دوستی 2نفر باهم و یا ازدواج 2نفر باهم)، هيچکدوم از 2طرف فکر نمیکنن که این رابطه بینشون قوانين و مقررات داره وبراشون مهم نیست.چون این زمان براشون زمان خوب و خوشیه و قانون گذاشتن و اجراش براشون لازم و ضروري به نظر نمیاد؛ اما این اشتباه است و از همون ابتدای دوستی و یا ازدواج باید رعایت قوانین رابطه رو انجام داد.در کنار اين قوانين يک سري مجازاتها هم باید براي اجرا نکردنش در نظر گرفت.اگه ميخواين همسرتون از قوانيني که شما گذاشتین  پيروي کنه، اول خودتون اونهارو رعايت کنین. پس بهتره اگه خودتون قوانین تونو رعايت نکردين،اول مجازاتو روي شخص خودتون پياده کنين.بعضی از قوانین در رابطه بین زوجین و یا دوستیها بشرح زیر است:
1- هيچکدوم از دو طرف نبايد با شخص سومي ارتباط داشته باشن
این قانون ابديه که همه باید اونو بپذيرن.هيچگونه خيانتي وجود نداشته باشه(حتی دادن یک اس ام اس). شما وقتی با کسی دوست میشین ویا ازدواج میکنین،خود به خود این قانونو قبول میکنین و بايد مثلا گردش و تفريحهاي تنهایی رو کنار بگذارين و یا حرف زدنهای بیخود با دوستهای قدیمیتون که عادتکردین حتما روزی چندبار باهاشون تماس بگیرین و صحبتهای بیفایده بزنین و وقت گذرونی کنین و...چونکه تنها چيزي که ميتونه شما رو در زندگي مشترکتون و یا دوستی هاییکه قراره به ازدواج ختم بشه رو به موفقيت برسونه، اعتماد متقابله. زمانيکه حتي يک بار بوي خيانت به رابطه وارد بشه، اعتماد براي هميشه از بين میره.پس حتی 1لحظه هم فکر خیانت به طرفتونو نکنین حتی اگه مطمئنین که طرفتون متوجه هم نمیشه معمولاً هر2نفر به چنين قانوني پايبندن و دوستدارنکه اونو اجرا کنن. خانم دوست نداره که شما با دخترهاي ديگه اينطرف واونطرف بری و دوست باشی و... شما هم دوست ندارين که همسرتون و یا دوستتون دنبال مردهاي ديگه راه بيفته. همون اول شروع رابطه 2 نفری فقط کافيه که 1بار به اين قانون اشاره کنين. و اهميت اين موضوع رو بطرف مقابلتون تذکر بدین.
مجازات نقض این قانون:تنها مجازاتي که ميشه براش در نظر گرفت پايان دادن سريع و بی معطلی به رابطه خودتون با طرف مقابلتونه مخصوصا در دوستیها که از همون ابتدا و شروع نشدن زندگی مشترک داره بهتون خیانت میکنه وای بحال آینده.
2- انتظارات و توقعهای بیجا نداشته باشین
توقعات بيجا در يک رابطه جايي ندارن؛ و اينو از همون ابتداي رابطه بايد روشن کنین.بايد انتظارات طرف مقابلتون از شما منطقي باشه. توقعات بيجا و آرزوهاي غير منطقي ميتونه رابطه رو خسته کنندش کنه.در ابتداي رابطه شايد براي جلب رضايت و بدست آوردنش هر کاري که ميخواد رو براش انجام بدین و هر کاري که از دستتون بر بيايد مثلا درستکردن غذاییکه دوست داره ،خريدن گلهاي قشنگ براش و بردنش به جاهاییکه دوست دارده و... در کل اینکارها خوبه، اما نبايد دراين کارها زياده روي بخرج بدین. به هرحال شما هر زمان که تونستین و تواناییشو داشتین این کارها رو انجام بدین ، نبايد از انجامش دريغ کنين، شما بايد محبت به طرفتون بدين نه اينکه اونم بيش از اندازه ازتون انتظار داشته باشه و سواستفاده کنه
مجازات نقض این قانون:مثلا اگه طرفتون ازتون انتظار داره که هر روز براش گل رز بگيرين، چند روز اينکارو انجام ندين تا طرفتون به اين نتيجه برسه که توقعش از شما بیجاست.
3- انتظار داشتن مالکیت طرفتون
شروع يک رابطه به این معنی نيست که بعد از مدتي يکي از طرفين مالک طرف ديگر ميشه. هر دو طرف بايد آزادانه زندگي کنن.سعی کنین مطابق ميلش رفتار کنین و هر کاري که دوست داشتین انجام ندین.اما توی اینکار زیاده روی نکنین تا باعث بشه طرف مقابلتون خودشو مالک شما بدونه و بهتون بگه:خوب از اين به بعد من بجات تصميم مي گيرم.
مجازات نقض این قانون: شما باید آزاديهاشو محدود کنين.مثلا اگه اون سرخود برنامه ريزي کرد که امشب با خانواده عمه و شوهرعمش شام رو بخورین، شب بعد شما اونو به تماشاي يک فيلم خسته کننده ببرين.
4- اتفاقهای گذشته رو فراموش کنین
زمانيکه شما با يک نفر ارتباط برقرار ميکنين، بايد گذشته رو فراموش کنين. هيچکدوم از طرفين حق ندارن از اتفاقاتي که در زندگي گذشتشون افتاده بعنوان پيش داوري ازش استفاده کنن.هيچوقت به همسرتون نگين که نامزد قبليتون ازش قشنگتر بوده که اونو بهتون جوابی بده که خودتون بهتر ميدونين چی میگه.منظورم اين نيست که نبايد در مورد گذشته خودتون هيچی نگین. اگه بخواین با کسي ازدواج کنين، بايد بدونه که در گذشته چکارايي ميکردین و چه زندگي داشتین اما بطور کلی نه جز به جز؛ اما نبايد اجاز بدين که گذشته شما روش تاثير منفي بذاره.مهم از الان به بعده.اما اونم نباید سواستفاده کنه
مجازات نقض این قانون: اگه احساس ميکنين که همسرتون در گذشته زندگي ميکنه، شما هم بعضی از اخلاقهاتونو که دوست داره، کم کنین، اما بهش بگين که چرا اینکارو کردین تا اونم فکر نکنه شما آدم خوبي نيستين. بهش بگين که وقتي گذشتتو فراموش کردی منم میشم همون آدمیکه قبلا بودم
نتیجه گیری کلی:
در عمل ثابت کنین که عاشق هم هستین نه با حرف مشه اینجوریم گفت 1دل باشن برای 1 دلبر.گذشتن از خواسته خودتون بخاطر طرفتون.ارزش قائل شدن برای حرفش و به یاد داشتن اخلاقهاش و حرفهاش.وفادار بودن بهم حتی اگر ازهم ماهها و سالها دور بودین.اینو بخاطر بسپارین که هیچکس به درد شما نمیخوره جز خودتون 2نفر.نه دوست نه فامیل نه آشنا و...بهم احترام بذارین.اینم بدونین چه زن و چه مرد همه یکی هستن(جدا از اخلاقهاشون منظورم جسمشونه)همیشه اگه خودتونو زرنگ میدونین طرف مقابلتونو زرنگتر بدونین تا راه اشتباهی رو نرین که آخرش پشیمون بشین......با تشکر.....علیرضا..........

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت هجدهم

×× این شعر زیبا رو یکی از خوانندهای خوب و مهربون برام فرستاده.ممنونم از لطفش××
همسفر خسته ام از این همه راه
خسته از نای و نی و این همه اه
راه ، تکرار زمان است چرا
همسفر فاش بگو راز چرا
اری از ایینه ها نیست نشان
ان نشان های نهان نیست عیان
اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم
مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم
هوشیارم ز دل ِ خویش چرا
ان که مستم بکند ، نیست چرا
همسفر گرچه رهایم کردی
راست گو ، ره به کجا اوردی
نکند باز به من می خندی
زین که پروانه شدم می خندی
خنده کن تا که منم سوز شوم
بنواز تا که منم کوک شوم
ره به تنهایی من می گرید
همسفر ، باش ، دلم می گرید
خُنک ان روز که اندر پیش است
دل ِ زهر خورده ی من در نیش است
باش تا سایه ای بر من باشی
وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی

حرف منم اینه: به چشمانت بیاموز که هرکس ارزش دیدن ندارد×××عشقت رو به کسی بده که لایق عشقت باشه نه تشنه عشقت.چون تشنه روزی سیرآب میشه×××یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند.طلب عشـــــــــــــق ز هر بی سرو پایی نکنیم××× دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم؟طوطی صفتی طاقت اسرار نداری...باتشکر...علیرضا..

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست وچهارم

××نگراني خانم ها درمورد رابطه جنسي ومشکلشون در رسيدن به ارگاسم ××
از نظر روحی:
1- پيشبيني رابطه جنسي : خانمها وقتي درمورد رابطه جنسي خيالبافي ميکنن، ميتونن از قدرت ذهنشون براي تحريک شدنشون، هم فيزيکي و هم روحي، استفاده کنن. اين روش به خانم ها کمک ميکنه بفهمن که چه چيزهايي باعث تحريکشون ميشه (مثلاً داستان رمانتيک و شهواني، آهنگ هاي عشقي، فيلم هاي ويدئويي) و از اين ابزارها قبل از رابطه جنسي استفاده کنن. اين شروع گرم ميتونه به راحت تر رسيدن به پايان رابطه جنسیشون کمک کنه.
2- ريلکس و آروم باشين:خيلي از خانمها براي اينکه بتوانن به لذت جنسي برسن، نياز وقفه دارن. دلیلش اینه که فشار احساسي روی واکنش جنسي اثر منفي داره. پس قبل از يک رابطه جنسي، به موسيقي آرامش بخشی گوش بدین، يه حموم داغ بگيرين، يه کتاب بخوانين يا هر کار ديگه ای که براي ريلکس کردن شما مفید باشه. ريلکس و آروم بودن به رسيدن به ارگاسم کمک زیادی ميکنه.
3- چيزهاييکه باعث حواسپرتي ميشه رو از بين ببرين:خيلي از خانمها موقع رابطه جنسي همش فکرشون به کارها و وظیفه های روزمره شونه، نور زياد اتاق، سروصدا، از اين قبيل پرت ميشه. بايد ببينين که چه چيزهايي باعث حواسپرتي شما ميشه و بهش فکر نکنین تا بتونين موقع رابطه جنسي تمرکز داشته باشين و راحتتربه ارگاسم برسين.
4- عصباني نباشین:رابطه جنسي با يک جوجه تيغي خيي سخته.اين احساسو خيلي از خانمها وقتي از دست همسرشون عصباني هستن دارن.عصبانيت شماهارو از هم دور ميکنه. براي خانمها لازمه که قبل از رابطه جنسي، عصبانيتشون رو خاموش کنن تا بتونن صميمانه با همسرشون رابطه داشته باشن.
5- نگران بدنتون نباشين:اگه زیاد بفکر خراب شدن هیکلتون باشين، لذت جنسي شما از بين ميره و به ارگاسم نمیرسین. ذهنتون جلوي واکنش بدنتونو ميگيره. يادتون باشه که مردها با يک همسر دوست داشتنی تحريک ميشن نه با يه همسری که اندامش کامل و بينقصه.
6- تمرکز داشته باشين:ذهنتون رو شهوتي و جنسي کنين تا قدرت تحريک پذيري جسمتون بيشتر بشه.روي کارهايي که همسرتون انجام ميده تمرکز کنين.در واقع بهترين روش نگاه کردن بکارهاي همسرتون و نگاه کردن به چشمهاشه.
7- تحریک واژن:خيلي از زوجین (زن و مرد) اشتباه تصور ميکنن که راه ارگاسم فقط از طريق رابطه جنسيه. راه هاي ديگه رسيدن به ارگاسم، مثل تحريک رو دوست ندارن .اين فکر اشباه باعث شده که خيلي از خانمها تصور کنن دچار مشکلي هستن چون قادر نيستن از طريق رابطه از واژن به ارگاسم برسن.اکثريت خانمها از طريق تحريک واژن به ارگاسم ميرسن و اين هيچ اشکالي نداره.
8- براي رابطه جنسی وقت بذارين:خيلي از زوجین رابطه جنسيشون رو براي ديروقت ميذارن که بدنشون خسته است و فقط نيازش خواب و استراحته. اگه براي رابطه هم وقت بذارين مطمئناً رابطه جنسي خیلی خوبی رو خواهید داشت.
9- حرفتونو راحت بزنین:راحت بودن در حرف زدن بدون سانسور براي ارضاي جنسي خیلی مهمه. دست همسرتون رو موقع رابطه بگیرین يا اشاره بهش کنین
10- در فشار جنسي مبالغه کنين:فشار عضلاني موقع تحريک جنسي و ارگاسم طبيعيه. اين مسئله در زن و شوهر مشترکه اما در خانم ها بیشتره.منقبض کردن عضلات دور واژن به ارگاسم کمک ميکنه.
11- سرتون رو آويزون کنين:آويزون کردن سرتون از تخت ارگاسم را شدت ميده.
12- متفاوت نفس بکشين:تغيير حالت نفس کشيدن هم ارگاسم و تحريک جنسي رو شدت ميده.
13- خودتون هم دست بکار بشين:شما هم ميتونين کنار همسرتون بدن خودتونو با لمس کردن تحريک کنين.
با آرزوی خوشبختی برای تمامی زوجین گرامی............با تشکر.......علیرضا......

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت هفدهم

××اینم چند راه برای مقابله با لجبازی فرزندمون که یکی از خوانندهای خوب وبلاگم درخواست کرده بود××
روش جلوگیری از لجبازی با بچه های گلتون هیچوقت داد زدن و تهدید کردنشون نیست.اگه یکم حوصله داشته باشین میتونین حواسشونو پرت کنین تا لجبازی نکنه مثلا میخواین آمپولشو بزنین و دارو بدین یا مسواک نمیزنه ویا رفتین پارک و دیرتون شده اما فرزند دلبندتون ولکن تاب نیست.بنظر من راهش اینه:
1- سعی کنین فرزندتونو بخندونین - خندوندن کودک بهترین راه برای مسواک زدن ویا دارو دادن بهشه.چون وقتی میخنده فکرش جای دیگه است و دهنشم بازه و شما با احتیاط میتونین کارتونو انجام بدین
2- بهترین روش برای سرگرم کردن فرزندتون تعریف خاطرات بچگی خودتونه - میتونید داستان ساختگی هم براش بگید.مثلا وقتی توی رستورانید و فرزندتون اذیت میکنه و سرجاش نمیشینه بهش بگین×عزیزم تو میدونی وقتی مامان بچه بود مثل تو شیطون بود و هیچوقت روی صندلیش نمیشست تا اینکه یه روز....×ازاینجا به بعد میتونین از قوه تخیل خودتون استفاده کنین و با داستانتون سرشو گرم کنین
3- سعی کنین براش شعروآواز بخونین - همیشه موقع خوابیدن بهترین زمان برای بچه هاست تا از مسواک زدن ویا نپوشیدن لباس خوابشون فرار کنن.شما شعرهاییکه براش همیشه میخونین رو بخونین اما بعضی جاهاشو عمدا اشتباه بخونین با اینکارتون حواسشو پرت میکنین .و توجهشو به خودتون جلب میکنین و این بهترین زمان برای انجام کاری که ازش فرار کرده
4- با فرزندتون مسابقه بذارین - مثلا میخواین کلاه سرش کنین اما اون کلاهو میبره پنهان میکنه شما اینکارو کنین بهش بگین×بدو بیا کلاه مامانو سرش کن تا مامانم کلاه تورو سرت کنه ببینیم کی زودتر برنده میشه×
5- تغییر دادن صداتون - شما با تغییر دادن لحن صداتون میتونین فرزندتونو مثلا در اتاق انتظار پزشک سرگرم کنین صداتونو مثل پیر زن کنین یا شعرهایکه براش میخونین با لحنی بچه گونه براش بخونین
6- از کاریکه فرزندتون بدش میاد تعریف کنین - مثلا از شامپو زدن سرش بدش میاد.بهش بگید میدونی اگه شامپو نزنی موهات میریزه میشی حسن کچل.شامپو برا موهات خوبه عزیزم موهاتو تمیز میکنه صاف میکنه خوشکل میشی و.....
7- غلغلکش بدین - اگه با این راه ها هم نتونستین کاری کنین سعی کنین با غلغلک دادن و خندوندنش هواسشو پرت کنین و تا بره خندش بند بیاد مثلا لباسشو تنش کردین
تقدیم به شما دوست عزیز که درخواست کرده بودین امیدوارم موثر واقع بشه براتون ازطرف من هم فرزند گلتونو ببوسین......با تشکر.......علیرضا......

۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

بی وفا عشق من قسمت بیست وچهارم

سه نفری برگشتیم سر زندگیمون.من و امیر محمد خوشحال بودیم اما زنم نارحت بود و میشد این ناراحتیو از چشمهاش خوند.بعد از خوابیدن امیرمحمد که طفلی بعد از حدود3ماه داشت طعم خوشبختی داشتن پدر و مادرشو در کنارش حس میکرد و از راحت خوابیدنش و لبخند قشنگی که رو لبهاش بود و خوابش برده بود میشد اینو کاملا حس کرد اما منو امیرمحمد غافل از این بودیم که همه این دل خوشی ما زیاد طول نمیکشه.سر صحبتو با زنم باز کردم و خیلی محترمانه و بدون داد و فریاد باهم شروع کردیم صحبت کردن.از حرفهاش قشنگ فهمیدم داره نقش بازی میکنه و حرف و عملش یکی نیست.با خودم گفتم فردا امتحانت میکنم.(تعریف از خودم نباشه اما آدم تیزیم و از رفتار و گفتار طرف مقابلم راهت میتونم اونو بشناسم بر خلاف اینکه طرف منو شاید نفهم فرض کنه)صبح طبق قرارم با مادرخانمم که گذاشته بودیم من برم برای زنم رضایت بدم تا آبرو ریزی نشه.بلاخره هنوز زنم بود و احترامش بر من واجب.رفتم دادگاه و رضایتمو اینجور نوشتم باتوجه به ابراز پشیمانی همسرم از رابطه نا مشروع تلفنی و برگشت به زندگی رضایت خودمو اعلام میدارم.(لازمه اینجا توضیح بدم بعضی از دوستان که سرگذشت زندگی منو دنبال میکنن متاسفانه توی ذهنشون شاید فکر کنن من دروغ مینویسم اما هرکسی همچین فکری داره من آماده اثبات تمامی نوشته هام هستم یک نمونش پرینت تلفن منزلمونه.دوم پروندهای موجود در دادگستری و حکمهاییکه برای من صادر شده)داشتم میگفتم متن رضایتمو به این دلیل اینطور نوشتم که در آینده اگر همسرم خواست زیر حرفش بزنه و در فکرش کلکی داشته باشه با این اعلام رضایت به فامیلهاش و دوستاش اثبات کنم داره دروغ میگه چون از نظر قانونی وقتی شما رضایت خودتونو اعلام کنین اون پرونده بسته میشه و دیگه برای اثبات گناه کسی مدرک حساب نمیشه فقط شما میتونید جهت باز کردن فکر قاضی از اون پرونده بعنوان راهنمایی استفاده کنین نه مدرک.(جهت اطلاع از قانون گفتم)وبرای اون پسره نامرد اونروز رضایت ندادم و این بود امتحان من تا بفهمم چقدر پسره برای زنم و خانوادش مهمه و آیا حرفهاشون با عملشونم یکیه؟؟؟درست حدس زده بودم وقتی برگشتم خونه اولین سوال زنم از من این بود×پروندها رو بستی یا نه؟؟؟×در جوابش خیلی خونسرد گفتم برا شمارو بستم اما برا اون پسره بیشرفو نه وتا نیاد از من معذرت خواهی منه رضایت نمیدم؟؟؟ زنم گفت قرار ما این بود پروندها بسته بشه حالاکه مال اونو نبستی منم برمیگردم خونه مادرم؟؟؟گفتم به سلامت.تو اگه میخوای با من زندگی کنی که بمون اما اگه میخوای بخاطر اون نامرد همونطورکه 3ماه منو امیرمحمدو ترک کردی و رفتی دوباره میخوای بری همین الان برو و دیگه هم برنگرد.دیدی سوتی داده و داره ضایع میشه سریع گفت راستشو بخوای منو به زور آوردن دیشب و گذاشتن خونه و رفتن من هرچی به مادرمو برادرام گفتم برنمیگردم اما کسی گوش نکرد.بمن گفت توی تلویزیون در برنامه هزار راه نرفته شنیدم دکتره میگفت اگه زن و شوهر مشکل پیدا کردن باهم بهتر از هم مدتی دور بشن حتی اگر هم 2سال طول بکشه تا برای هم دلشون تنگ بشه و برگردن سر زندگیبشون.بهش گفتم شاید حرفش درست باشه اما در باره منو تو صدق نمیکنه.چون تو از من و بچه و زندگیت گذشتی بخاطر بقول خودتون برای رابطه بین خواهر پسره با برادر تو که من قبول ندارم درضمن دوری زن و شوهر از هم اگه طولانی بشه جای محبتی که توی دل هم نسبت به هم دارنو کینه و دشمنی میگیره و آخرش جدایی از همه.اما کو گوش شنوا.عقل هوش عاطفه ایمان وفاداری پاکی راستگویی تعهدش در قبال من و امیرمحمدو همه و همه رو داده بود بر باد حرفهای من و حتی دوست داشتنه من و گذشت من از خیانتشم براش مهم نبود.فقط و فقط پسره نامرد و خانوادش براش مهم بود نه جیز دیگه.برادر بزرگش تنها کسی بود تا امروز حتی به من بی احترامی نکرد و بهش گفته بود بیخود کردی اومدی خونه مامان اینها برگرد سر زندگیت اما متاسفانه بقیه خانوادش از جمله مادرش و برادر وسطی و برادر کوچیکیه بیشرفش که از همه بیشتر در حق منو زندگیم بد کرد همه با پشتیبانی بی مورد و از روی احساس و بی عقلی از زنم باعث شده بودن تا زنم خودشو مسولیتشو در قبال من و امیر محمد از یاد ببره و به آدمی بی لیاقت تبدیل بشه.(زوجین گرامی خواهشن در اختلافهاتون سعی کنین خانوادهاتون باخبر نشن و خودشیرینی نکنین پیش خانوادهاتون تا اونها هم از روی احساس پشت شما بایستن و بشن خاله خرسه و آخرشم اگر خدای نکرده باعث طلاقتون بشن بخاطر دوستی بیجاشون مطمئن باشید اونموقع خودتونو مقصر میدونن نه خودشونو)بگذریم خانواده زنم هم با نظر زنم هم عقیده بودن و منکه دیگه مطمئن شده بودم تمومه کارهاشون فیلمه و فقط قصد رضایت گرفتن از منو داشتن با خودم این جمله رو گفتم××× عشقت رو به کسی بده که لایق عشقت باشه نه تشنه عشقت چون تشنه بالاخره سیراب میشه×××و زنم دیگه لایق عشق من نبود چون سیرآب شده بود از بس من خودمو براش کوچیک کرده بودم اون خوشو بالا گرفته بود بقول معروف از دریاچه رسونده بودمش به دریا و حالا یادش رفته بود زمانی روکه در دریاچه بود(به پروانه نگاه کنین که چقدر زیبا و قشنگه اما یادتون باشه همین پروانه یه روزی کرم بوده که حالا انقدر زیبا شده).........ادامه دارد.......... 

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست وسوم

×× کم کردن اضطراب موقع رابطه جنس زوجین ××
1- در درجه اول صحبت کردن با همسرتون درباره رابطه جنسي و ترس نداشتنه. ازش بپرسين که چه چيزي رو بيشتر دوست داره و از چه روشهایی قبل، بعد و موقع رابطه لذت بيشتري ميبره.بسياري از کارهاي دوست داشتني که شما انجام ميدين، کاملاً طبيعي و ذاتيه و خودتون هم متوجه نميشين که در حال انجام دادن اون هستين.ميتونین با خيال راحت روي حس غريزه خودتون حساب کنين، اين حس شما رو در شرايط های سخت راهنمايي میکنه.خالی کردن احساسات يکي ديگر از راههایه که بوسیله اون میتونید خونسردي خودتون موقع برقراري رابطه جنسي، حفظ کنين بخاطر همین از همسرتون قبل از شروع رابطه، سؤالهایی درباره سکس بپرسين.ازش سوال کنين که احساس خوبی داره یا نه؟دوست داره کدوم قسمته بدنشو لمس کنين؟ چه چيزي اذيتش میکنه؟
2- سعي کنين در مورد رابطه جنسي و روش هاي ارضا، مطالب بيشتري یاد بگیرین. مثلا در مورد نقاط حساس بدن یا راههای صحیح رابطه جنسی با همسرتون و....
3- سعی کنین از روشها و مهارت ديگران الگو بگیرین.وانمود کنين که بيشر از چيزيکه هستين ميدونين.مثلا طوري رفتار کنين که يکي از قهرمانهای فيلمهاي بالاي 18 سال هستين .بعد از مدتی متوجه ميشين که واقعاً همينطوره، آنوقته که خودتون تعجب میکنین
4- به نفس کشیدن همسرتون دقت کنین. وقتیکه نفسها تند ميشه، معلوم ميشه که شما درست در نقطه حساسی از بدن همسرتون  قرار دارين و اين نقطه همون جاييکه بايد بيشتر به اون توجه کنين؛ اما وقتیکه نفس همسرتون آروم ميشه، بايد بفهمين که در وضعيت نامناسب قرار دارین.هرچی بيشتر درگير رابطه جنسی با همسرتون بشین اضطرابتون کمتر میشه و از رابطه جنسی با همدیگه بیشتر لذت میبرین
امیدوارم تونسته باشم با نوشتن این مطلب کمکی کرده باشم به کم شدن اضطرابتون موقع رابطه جنسی با همسر گلتون......با تشکر.......علیرضا.........

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت شانزدهم

اینم جواب سوال بعضی از دختر خانمها برای اینکه ازدواج باید حتما با اجازه پدر باشه یا نه
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای :اگر دختر باکره است باید بنابر احتیاط واجب از ولى (پدر یا جد پدرى) وى اذن گرفته شود.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی :احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر دختر باشد.
حضرت آیت الله العظمی بهجت :بنابر احتیاط واجب تکلیفا واجب است (تکلیفا، یعنی چنانچه عقد بدون اذن پدر انجام شود، صحیح است اما دختر معصیت کرده است)
حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی :دخترى که بحدّ بلوغ رسیده و رشیده است یعنى مصلحت خود را تشخیص مى دهد اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، بنابر احتیاط باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر او لازم نیست حتى اگر پدر یا جد پدرى نداشته باشد.
حضرت آیت الله العظمی شیرازی :بنابر احتیاط واجب اذن ولى در ازدواج دائم و موقت شرط است.
حضرت آیت الله العظمی تبریزی :ازدواج دختر باکره بنا بر احتیاط واجب باید به اذن پدر یا جد پدرى باشد چه ازدواج به عقد دائم باشد یا به عقد موقت و چه در عقد موقت شرط شود که نزدیکى انجام نگیرد یا چنین شرطى نشود، والله العالم.
حضرت آیت الله العظمی جناتی :اذن پدر در ازدواج دخترى که بگونه کامل مصلحت و مفسده را درک مى‏کند و تحت تأثیر احساسات قرار نمى‏گیرد، شرط نیست و اختیار با خود اوست.
حضرت آیت الله العظمی روحانی:چنانچه رشیده باشد , اذن پدر در ازدواج دائم و متعه شرط نیست و رضایت خودش کافی است
حضرت آیت الله العظمی شاهرودی :چنانچه دختر بالغه وعاقله ورشیده باشد وصلاح وخیر وشر خود را تمیز بدهد ، مثلاً بتواند معاملات مهمه را انجام بدهد ، عقد او بدون اذن پدر صحیح است .
حضرت آیت الله العظمی صادقی تهرانی :مساله 629 – هیچ گونه ولایتی از هیچ کس بر دختر رشیده باکره نیست ( اذن پدر لازم نیست )
حضرت آیت الله العظمی غروی علیاری :به نظر ما دختر باکره مطلقا اذن پدر را نمی خواهد.
حضرت آیت الله العظمی گرامی:اذن پدر برای دختر رشیده باکره لازم نیست.
حضرت آیت الله العظمی صانعی:اجازه پدر و ولىّ در عقد موقت و صیغه، معتبر است و بدون اجازه او خواندن و نخواندن صیغه، همانند است و در عقد دایم نیز، مانند سایر مقرّرات، ثبت ازدواج در محضرها به عنوان قانون نظام، لازم و واجب است و باید براى ثبت و اجراى صیغه عقد به محضر مراجعه شود و عدم مراجعه، معصیت و موجب ندامت است و عواقب خطرناکى را در پى دارد.
نتیجه گیری کلی :
همانطور که مشاهده کردین مراجع محترم تقلید در مورد اذن پدر برای دختر رشیده باکره سه نظر متفاوت دارن :
1 – لازم نیست   2- احتیاط واجب است   3-واجب است
اگه مرجع تقلید شما اذن پدر رو لازم نمیدونه، تکلیف شما روشنه
اگه مرجع تقلید شما اذن پدر رو واجب میدونه، تکلیف شما روشنه
اما اگه مرجع تقلید شما اذن پدر رو بنابر احتیاط ، واجب میدونه به مفهوم اینه که نظر قاطعی در این مساله نداره ، در این صورت شما بنا به اختیار خودتون میتونین یکی از این دوتا کارو انجام بدین :
1 – احتیاط واجب رو واجب فرض کنین و اذن پدر رو بگیرین .
2 – به مرجعی رجوع کنین که در این مورد حکم قطعی داره و طبق اون عمل کنین در واقع باید اعلم ترین مرجع رو از بین مراجعی که اذن پدر رو لازم نمیدونن و یا واجب میدونن شناسایی کنین و طبق فتوای ایشان عمل کنین .
طبق نظر همه مراجع تقلید محترم : دختری که باکره نیست میتونه بدون اذن ولی ازدواج دائم یا غیر دائم(صیغه) داشته باشه
دختر باکره
در مدخل آلت تناسلی زن پرده ای لطیف و مخاطی از جنس بافت پوشاننده مجرا وجود داره که بهش پرده بکارت میگن ، دختری که پرده بکارتش سالمه دختر باکره و دختری که پرده بکارتش پاره شده،دختر غیرباکره محسوب میشه.
دختر رشیده
سه تعریف متشابه از سه مرجع تقلید محترم :
تعریف اول : دختری که مصلحت خود را تشخیص بدهد – بتواند امورات خود را اداره کند و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد
تعریف دوم : دختری که صلاح وخیر وشر خود را تمیز بدهد ، مثلاً بتواند معاملات مهمه را انجام بدهد
تعرف سوم : دخترى که بگونه کامل مصلحت و مفسده را درک مى‏کند و تحت تأثیر احساسات قرار نمى‏گیرد
امیدوارم دختر خانمهای محترم جواب سوالشونو با این مطلب گرفته باشن(منبع:رسالهای مراجع تقلید محترم)............با تشکر........علیرضا...........

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست ودوم

×× بعد از تموم شدن رابطه جنسی با همسرمون چکار باید کنیم؟××
بعد از اینکه به اوج لذت جنسی رسیدین و بعد از تلاش زیادتون، تعجبی نداره که بخواین درازی بکشین و بعدش برای خوردن غذایکه همسرتون براتون آماده کرده (همون خانمیکه چند لحظه قبلش برای لذت بخشیدن بهش تلاش کردین) از خواب بلند میشین.
اما اگه میخواین همسرتون در کنارتون احساس امنیت و آرامش کنه، خوابیدن و چرت زدن بعد از تموم شدن رابطه اصلا کار درستی نیست.پاشو، رفیق
بیشتر مردها عادت دارن در لحظه ای که ارگاسم میشن نفس خودشونو حبس کنن و به درستی نفس نمیکشن.که اشتباهه بجای حبس کردن نفس، باید دم و بازدم خودتونوتنظیم کنین و نفس عمیق بکشین. این کار نه تنها لذت شما رو بیشتر میکنه، بلکه به شما کمک میکنه تا هوشیاری خودتونو حفظ کنین، حداقل برای مدت زمان کوتاهی.
اما اگه فراموش کردین که تنفس کنین بعد از کمی استراحت، بلند شید و یک دوش آب سرد بگیرین. این کار باعث میشه خواب آلودگیتون از بین بره و سرحال بشین.حالا نوبته اینکه کاری کنین تا همسرتون احساس کنه که برای شما یک دنیا ارزش داره.راهش اینه:
1- همسر گلتونو نوازش کنین
تعداد زیادی از خانمها بعد از تموم شدن رابطه جنسی تا حد زیادی آسیب پذیر میشن، به همین دلیل باید کاری کنین تا همسرتون بدونه که شما به اندازه قبل اونو دوست دارین و مثل گذشته براش ارزش قائل هستین. با نگاه کردن به سقف و یا تماشای تلویزیون شرایط خیلی بدتر میشه. به جای این، سعی کنین همسرتونو نوازش کنین، دستتونو روی پاهاش بذارین و به آرامی بدنشو لمس کنین، با موهاش بازی کنین. لازم نیست خیلی سکسی برخورد کنین؛ همسرتون به راحتی میتونه عطوفت، مهربانی، و توجه شما رو درک کنه و متوجه بشه.
2- تمیز کردن و حموم رفتن
بعد از اینکه مدتی درکنارهم دراز کشیدین ، وان حمومو پر از آب گرم کنین (اگه وان توی حمومتون دارین وگرنه دوش آبگرمو باز کنین) اجازه بدین وسط پاهاتون دراز بکشه و از وجود یکدیگه لذت ببرین.همسرتونو صابونی کنین، و یکم ماساژش بدین. هیچ شکی وجود نداره که همسرتون به لحظه لحظه این دقیقه ها عشق میورزه.
3- با هم شام رو درست کنین
بجای اینکه دراز بکشین و بگین: خانم جون یه چیزی برا خوردن درستکن پیشنهاد بدین که هر دو با هم شام رو حاضر کنین. میتونین مثلا وقتیکه همسرتون گوشت رو آماده میکنه، شما سبزی ها رو بشورین؛هدف اینه که شما بعد از لذت جنسی از همدیگه ، زمانی رو صرف با هم بودن کنین.
4- دو مرتبه انجام بدین
اگه دوست دارین دوباره رابطه جنسی رو با همسرتون ادامه بدین و این میل رو در همسرتون هم می بینین، از ناز کردن و بوسه شروع کنین. یه کم صبر کنین تا انرژی از دست رفته رو بدست بیارین، و دو مرتبه از اول همه چیزو تکرار کنین. از بوسیدن لبهاش شروع کنین، تمام بدنشو لمس کنین. باید کاری کنین تا تحریک بشه وعلاقشو برای رابطه مجدد با شما ابراز کنه.
5- با هم استراحت کنین
اگه همسرتون جزء اون دسته از خانمهای پرحرارته که در رابطه جنسی فعال عمل میکنه، شکی نداشته باشین که اونم  به اندازه شما خسته میشه. بنابراین میتونین بهش بگیین:چرا باهم یه چرت نزنیم؛ بعد باهم دوش بگیریم، شام رو حاضر کنیم و دوباره اینکارو تکرار کنیم. فراموش نکنین که دستهاتونو دورش حلقه بزنین تا متوجه بشه که اون شما رو به این روز در آورده.
6- تشکر کردن از همسرتون در آخر کار
رسیدن به مرحله اوج لذت خیلی خوبه، حتی میشه گفت که بی نظیره؛ اما باید همیشه به خاطر داشته باشین که وجود همسرتون باعث شده که شما به این لذت برسین. پس شما به هر صورتی که میتونین باید همسرتونو متوجه کنین که وجودش براتون ارزش داره و ازش ممنون و متشکر باشین.(البته این تشکرکردن باید دو طرفه باشه)
این موارد رو حتما به یاد داشته باشین و بهش عمل کنین تا از رابطه جنسی با همسر گلتون لذت بیشتری ببرین............با تشکر........علیرضا...........

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت پانزدهم

×× خاصیتهای بوسه توی روابط عاطفی زوجین ××
 بوسیدن هنره و نشون دهنده عشق و محبت.اگه چشم راه ورود به روح و قلبه، میشه گفت که لب هم راه ورود به ذهن و احساسه. ما افکارمونو با یه لبخند انتقال میدیم، عشق رو توی کلمات وعلاقه مونوبا بوسه ابراز میکنیم .
بوسه وقتیه که زوجین برای اولین بار به هم نزدیک میشن، پس کاملاً طبیعیه که دوتاشون یکم اضطراب داشته باشن و عصبی.بوسه یک عمل کاملاً دو طرفه است؛تا ندی نمیتونی بگیری و برعکس.وقتیکه احساس میکنی دوست داری همسرتو ببوسی این کارو انجام بده، لازم نیست صبر کنی.اونو ببوس .زیبایی بوسه اینه که در همه ی زبانها و مذهبها قابل درکه.گفته شده اولین بوسه عاشقونه برمیگرده به 1500 سال قبل از میلاد مسیح در هند.
اما بوسه ای که امروزه به این شکل رواج پیدا کرده، برای اولین بار درمیون رومی ها شکل گرفته.انواع بوسه ها:1- بوسه از روی دوستی 2-بوسه از روی احساس عشق و محبت 3- بوسه عمیق
بوسیدن به طور طبیعی باعث میشه تا ذهن بهتر کار کنه و درهنگام بوسیدن احساس خوبی به ما دست بده زمانیکه در وضعیت بوسیدن قرار میگیرین،غدد موجود در داخل دهان و جداره لبها ماده شیمیایی را ترشح میکنه که همین ماده باعث ایجاد تمایل فرد به ادامه بوسیدن میشه.به گفته پزشکان افرادی که هر روز صبح قبل از ترک کردن خونه، همسر خودشونو می بوسن کمتر دچار بیماری میشن و کمتر عصبی میشن در محل کارشون.اگه شما میخواین خوشحال، سلامت، و موفق، باشین وعمر طولانی داشته باشین، باید کسی رو که دوستش دارین هر روز صبح، قبل از اینکه از خونه به طرف محل کارتون برین، بوسش کنین.یک بوسه عاشقونه، بهترین روش برای ریلکس شدن و از بین بردن استرسه.زمانیکه لبها در حالت بوسیدن قرار میگیره، دهنتون حالت لبخند زدنو به خودش میگیره ، وغیر ممکنه که یک نفرهم لبخند بزنه و هم استرس داشته باشه.در حین بوسیدن میتونین نیازهای جنسی همسرتون رو ارزیابی کنین و ببینین تمایلی به ادامه بوسیدن و در نهایت شروع رابطه جنسی رو با شما داره یا نه.در زمان بوسیدن، خوشحال هستین، و وقتی هم که خوشحال باشین احساس خوبی نسبت به خودتون و همسرتون پیدا میکنین و این بوسیدن باعث افزایش اعتماد به نفس هم میشه.
اینم فواید بوسیدن که امیدوارم خوشتون اومده باشه و بهش عمل کنین تا همیشه شاداب و سرحال باشین..........با تشکر.........علیرضا...........

بی وفا عشق من قسمت بیست وسوم

مادریکه ادعای مادر بودن داشت و دیونه بچش بود حتی حاضر نشد به اشتباهش و خیانتش بمن اعتراف کنه و حتی تا روز دادگاه یک زنگم نزد تا با امیر محمد حتی صحبت کنه.شما اسم اینو چی میذارین؟روز دادگاه فرا رسید و من رفتم دادگاه و زنه با عاطفم هم اومد اونجا اما جالبه بدونید اون پسره نامرد حتی دادگاهم نیومد با اینکه ابلاغ قانونی رو بهش داده بودن.سرتونو درد نیارم از عدم تمکین گرفته تا موارد دیگه طی چندبار دادگاه رفتن که خودش رمانیه اگه بخوام بنویسم زنم و پسره به ارتباط نامشروع تلفنی محکوم شدن و اینجا بود که تا قبل از محکومیتشون حتی بمن یک زنگم نزدن و دیدن داره کار به زندان و شلاق و جریمه نقدی در حق دولت کشیده میشه کم کم از گوشه و کنار و فامیلها برای رضایت گرفتن از من دستبکار شدن.منم باخودم فکر کردم دیگه بسه و بلاخره زنمه و یک خوبی که در حق من کرده تا از این گناهش بگذرم.زنگ زدم خونه مادر خانمم و خواستم حرف آخرشو بشنوم که درستم حدث میزدم.من بر نمیگردم و طلاقم بده.گفتم باشه اگه تو اینجور میخوای و من برات مهم نیستم و ادعا میکنی مادر مهربونی هستی و بخاطر امیرمحمدم حاظر به برگشت نیستی دیگه راهی نداریم جز جداشدن.تا عصر با مادرت بیا خونه خودمون منم با پدرم میام.جهیزیه مختصریکه مادرت زحمت کشیده بود برات گذاشته بودو جدا کنیم اما نه اونهاییکه من برات خریدم و به اسمت گذاشتم روی جهیزیت تا آبروی جفتمونو حفظ کنمو بر دار ببر.ساعت 6 عصر باهاش قرار گذاشتم.خدا میدونه چه حاله بدی داشتم.2نفریکه زندگیشونو باهم ساختن و یکی شدن حالا همون زندگیو باید باهم تقسیم کنن.خیلی سخته.من از روز آبروریزی توسط زنم پامو توی خونه نذاشته بودم.هم دیدن جای خالیش عذابم میداد و هم روی نگاه کردن به همسایه ها و صاحب خونه رو نداشتم.ساعت 6 شد و ائنها اومدن.من و بابام بودیم اما اونها طبق معمول لشکر کشی راه انداخته بودن.مادرش عموش برادر وسطیش و برادر بزرگیش و دختر عموش.عین آینه این صحنه جلو چشممه الان تا مادر خانمم وارد خونه شد من و بابام بلند شدیم و سلام کردیم اما اون این جمله رو گفت آخه تو دلت مباد وسیله هاتونو جدا کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهش گفتم خدا از دل من خبر داره اما وقتی دخترت نمیخواد به زور که نمیتونم نگهش دارم؟؟؟؟؟حرفها و بحثها شروع شد تا ساعت 10شب گلایه و حرف تموم شد و مادرش با پدرم حرفهاشون تموم شد و قرار شد همسرم برگرده خونه سر زندگیش و جالبه بدونید رابطه نا مشروع زنم و با پسره رو اینطور بیان کردن که برادر زنه بزرگم با خواهر اون پسره بیشرف صحبت میکردن نه زنم با پسره نامرد.هرکسی پرینتو میدید و ساعتهای تماسشونو متوجه دروغشون میشد.هنوز اون پرینتو من دارم.اما من بخاطر حفظ زندگیم به ظاهر با دلیله دروغشون موافقت کردم و قرارشد بعداز 3ماه دوری زنم ازما اون باشه خونه و من برم رضایت خودمو اعلام کنم دادگاه تا بیشتر از این آبروشون نره.اینو یادم رفت بگم که چند روز قبل از اینکه این اتفاق بیفته برادر کوچیکیش که همونروزه آبرو ریزی دنباله زنم بود بهم گفت تو اگه با کسی نیستی و دروغ نمیگی برو تاکسیه سمندتو بفروش و یه کار دیگهای شروع کن تا ما بفهمیم که تو راست میگی؟منه احمقم از همه جا بیخبر که تمومه اینها نقشه است تا منو بیچاره کنن و در نهایت رضایتمو بگیرن اینکارو کردم و یک نیسان صفر خریدم تا دیگه شکی بهم نکنن و با هیچ مسافر زن یا دختری سروکار نداشته باشم و اینطوری زندگیمو حفظ کنم.خلاصه من موندمو زنمو امیرمحمد که خونه بابام بود و به اتفاق زنم با نیسان رفتیم دنباله امیر محمد.بقیه هم که رفتن خونه هاشون.امیرمحمد طفلی انقر خوشحال سده بود وقتی رفتم دنبالش و منو مادرشو باهم دید.چه صحنه ای بود دیدار امیر محمد با مادرش بعد از این مدت طولانی.سوارشون کردم وبا خداحافظی از پدر و مادرم و خواهرم که این 3ماهی بهشون زحمت داده بودم و با خوشحالی اونها بطرف خونمون راه افتادیم.سر راه رفتم یک شاخه گل رز قرمز برا زنم و یک شاخه هم برا امیر محمدمون خریدم و بهشون دادم تا باهم آشتی کنیم.اه خدا نفسم دیگه بالا نمیاد.زنم بی اعتنا بود به منو گلی که براش خریده بودم.خدا ازت نگذره زن.شرمنده دیگه نمیتونم بنویسم.......ادامه دارد.........

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیست و یکم

×× عمده ترین دروغهای زنها به مردها و شایدم برعکس ××
شما فکر میکنین همسرتون اصلا بهتون دروغ نمیگه؟یکم بیشتر فکر کنین؟نترسین دروغ گفتنهاش دلیلهاش متفاوته.شاید بخاطر حفظ رابطه خودش با شما باشه و از این دروغ گفتنهاش بعنوان حربه ای برای رسیدن به اهدافش استفاده میکنه اما نمیدونه داره راه رو اشتباه میره
1- عزیزم من هیچوقت سعی نکردم چیزیو درباره تو تغییر بدم - بنظر شما مثلا تا بحال نشده از صدای خوروپف شما عصبانی شده باشه؟مطمئن باشین در آینده میشه پس از این فرصت استفاده کنین و تا میتونین خوروپف کنین
2- عزیزم من انقدر از دوستات خوشم میاد و لذت میبرم توی جمعشون هستم - مهم نیست دوستاتون چقدر خوبو آدمهای جالبین چون این نظر شماست.احتمالا همسرتون از ته قلبش اینطوری فکر نمیکنه.یه روزی صداش درمیاد.پس تا صداش در نیومده حالشو ببرین
3- عزیزم من از انجام دادن هر کاریکه برای تو باشه لذت میبرم - این حرفها برا دلخوشیتونه و برای اوایل زندگیه تا خودشو توی دلتون جا کنه مثلا فکر میکنین همسرتون از شستن لباساتون و یا شستن ظرفهای غذا در حالیکه شما لم دادین و دارین تلویزیون نگاه میکنین خوشش میاد؟پس اگه اینطوره حالشو ببرین که تا چندوقت دیگه میفهمین وقتی بهت بگه لطفا از این به بعد خودت جورابهای بد بوتو بشور
4- عزیزم من خانوادتو مثل خانواده خودم دوست دارم - زنها فکر میکنن توی تظاهر کردن خیلی ماهرن اما مطمئن باشید اکثرشون قلبشون اینه نمیگه و فقط زبونشونه که داره کار میکنه.اگه باور نمیکنین ایندفعه که خانوادتونو برا شام دعوت کردین منزلتون با دقت به ماهیچه های صورت خانمتون نگاه کنین و متوجه خندهای مصنوعیش باشین
5- عزیزم من عاشق ورزشم - این جمله معمولا یکی از ابتدای ترین جملاته که مخصوصا توی اولین ملاقاتها گفته میشه.مثلا خودشو عاشق فوتبال میدونه تا بشما نشون بده چقر باهاتون هم عقید است و با دخترهای دیگه فرق داره حالا اگه اون واقا جزو نوادر روزگار نباشه و واقعا عاشق فوتبال باشه بعداز مدتی ازتون بخاطر تماشای فوتبال ایراد میگیره
6- عزیزم هیکلم چطوره؟اگه بگی چاق شدم اصلا نارحت نمیشم - اینو بدونین اصلا همچین چیزی امکان نداره.اگه شما از همه چیزش  مثل سلیقه آشپزی و...تعریف کنین اونو خوشحال میکنین.حالا فقط کافیه از هیکلش بد بگین.خودتونو برا جنگ جهانی سوم آماده کنین
7- عزیزم تو راست میگی حق با توست - توی مشاجرهای زمان دوستی و نامزدی همیشه و در اکثر موارد دخترها حقو میدن به پسرها.اما در زندگی مشترک در حقیقت کلمه حق باتوست معادل کلمه خفه شو است و خانم میخواد فقط بحثو با شما تموم کنه
8- عزیزم من اصلا ناراحت نمیشم به بقیه نگاه کنی و توجه داشته باشی - در اوایل زندگی و یا دوستی خانمها برای بی تفاوت نشون دادن خودشون از چنین جمله هایی استفاده میکنن.اما به مرور زمان عصبانیتو میشه توی چهرشون دید.البته این طبیعیه شما خودتونو جاش بذارین و فکر کنین خانمتون داره به یک پسر خوشگل نگاه میکنه چه حالی میشین؟
9- عزیزم پول و مادیات برام اصلا اهمیت نداره - مبلغ حساب بانکیتون شاید براش اصلا مهم نباشه اما استقلال مالی شما خیلی براش مهمه.ممکنه یه روی شما نیاره اما مطمئن باشین که همینطوره
10- عزیزم ناراحت نباش این چیزها برای همه اتفاق می افته - توی زندگی همه ما لحظهای سخت زیاد پیش میاد و همسرتون از این جمله برای دلداری شما استفاده میکنه.به هرحال اصلا مهم نیست.مهم اینکه خانمتون شمارو از بین بقیه برای خودش انتخاب کرده
11- عزیزم من که بهت دروغی نگفتم که همش منو دروغگو فرض میکنی - این مساله بیشتر بین دوست دخترها و دوست پسرها اتفاق می افته.دلیلش اینه که یکی از طرفین خودشونو زرنگ میدونن و طرف مقابل رو احمق فرض میکنن.شما اگه میخواین مچشونو بگیرین باید مثل خودش نباشین به حرفهاش با دقت گوش کنین و به خاطر بسپارین اما در یک موقعیت مناسب درباره حرفهای گذشتش ازش سوال کنین خواهید دید از دروغیکه بشما کفته بود اصلا یادش نمیاد و خیلی با پررویی میزنه زیر حرف خودش حتی اگه شما صداشو ظبط کرده باشین.یا چندتا خط داره و دائما با یکی اس بازی و یا صحبت میکنه اگه شما بفهمین خیلی واضح میزنه زیرش و شما رو دروغگو میکنه و یا بهونه قطع شدن ناگهانی آنتن موبایلو میاره.یا داره با خانوادش صحبت میکنه یا با دوستش تک بازی میکنه و....اینجور آدمها بجایی نمیرسن و همه ترکشون میکنن
خواستم با نوشتن این مطالب دیدتونو نسبت به زندگی و دوستی باز کنم امیدوارم خوشتون اومده باشه.......با تشکر.....علیرضا....... 

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهاردهم

×× اینم راههای داشتن اعتماد بنفس بالا و ایجاد خلاقیت در ذهن××
اگر میخواین توی زندگی اعتماد بنفس بالایی داشته باشین این موارد بهتون خیلی کمک میکنه:
1- همیشه به یاد خدا باشین و بخدا اتکا کنین و به قدرت و کمک خدا اعتماد داشته باشین
2- زیاد مطالعه کردن - ذهن آدم هم مثل بدنش برای رشد احتیاج به غذا داره و غذای روح و ذهن آدم خوندن کتابه
3- فرصتهاییکه در اون ذهنتون خلاقه رو از دست ندین - مثلا براتون اتفاق افتاده که در یک لحظه به ذهنتون کاری خطور کنه اما به هر دلیلی زود منصرف شدین هواستون در زندگی به این لحظه ها باشه.شما شاید بعضی مسائلو به شانس ربط میدین.این اشتباهه.من خودم شخصا به شانس اعتقادی ندارم.
4- سعی کنین یک دفترچه یاداشت همراتون باشه - اینو به این خاطر گفتم که اگه فکری به ذهنتون رسید اونو یاداشت کنین تا یادتون نره
5- از فکرهای دیگران استفاده کنین - این یک روش خیلی خوبه که از فکر دیگران استفاده کنین برای گسترش ایدهاتون.بقول معروف هرسری یک عقلی توشه
6- سعی کنین در محیط اطراف خودتون تغییر ایجاد کنین - خیلی از وقتها بخاطر اینکه اطرافتون تکراری شده ذهنتون خوب کار نمیکنه و باعث میشه اعتماد بنفستونو از دست بدین
7- از دوست صمیمیتون کمک بگیرین - همه ما اکثرا یک دوست قابل اعتماد داریم.خوبه که گهگاهی ازش نظر بخواین و باهاش مشورت کنین
8- توانایی های خودتونو دسته کم نگیرین - گاهی وقتها فکر میکنین کاریو نمیتونین انجام بدین اما بنظر من باید اول سعی خودتونو بکنین اگه نتونستین بفکر راهی دیگه باشین
9- از روحتون کمک بخواین - مثلا اگه شنیدن آهنگی بهتون آرامش خاطر و اعتماد بنفس میده حتما اون آهنگ رو گوش کنین تا آرامش بگیرین
امیدوارم از این مطلب هم خوشتون اومده باشه.......با تشکر.........علیرضا.........

۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

از ازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت بیستم

×× نظرتون و عکس العملتون با گذشته جنسی همسرتون چیه و چطوره؟××
دختر خانمها و آقا پسرهاییکه در زمان مجردیشون نه اینکه ازدواج کرده باشن و جدا شده باشن رابطه ی جنسی داشتن، توی زندگی زناشویی شون به مشکل برمیخورن و روی بیشتر جنبه های زندگی زناشویی آیندشون تاثیر منفی میذاره.بیشتره افرادیکه ازدواج میکنن، سابقه ی روابط جنسی خودشونو وارد زندگی زناشویی می کنن. وبه نظر من فقط با صحبت کردن درمورد این مشکلات کاری از پیش نمیره ،ومشکلات این ازدواج ها حل نمیشه.پس راهش اینه:
1- اعتراف کنین
اعتراف کردن نه تنها برای روح، بلکه برای ازدواجتون هم خوبه. اگه همسرتون ندونه که شما قبل از ازدواج باهاش، با کس دیگه ای هم رابطه ی جنسی داشتین، مطمئن باشین که دوست داره بدونه.همسرتون باید بدونه که دلیل درگیریهای روابط جنسیش با شما مربوط به گذشتتونه یا نه. اگه شما دوست دارین با همسرتون واقعا صمیصی باشین، پس باید همه چیزو دررابطه با خودتونو بهش بگین و ترسی نداشته باشین.از این بترسین بعد از ازدواج باهم بطور ناگهانی از گذشته شما باخبر بشه اونوقته که شما در نظرش آدمی دروغگو و خائن جلوه میکنین و تازه اول کاره.همسرتون شاید از شنیدن گذشته شما توی اون لحظه ناراحت بشه اما مطمئن باشین با خودش میگه این نشونه روراستی و پاکیه همسرمه.گذشتش مهم نیست.مهم از الان به بعده که بهم وفادار بمونه.البته منظورم این نیست که همه ی جزئیات مربوط به گذشته ی خودتونو از سیر تا پیاز تعریف کنین، فقط گفتن مسائل اصلی کافیه.با اینکار بهش نشون میدین که هیچ چیزو ازش مخفی نکردین.
2- تفاوت قائل نشین
گاهی افراد درحالی ازدواج می کنن که در گذشته با افراد دیگه ای رابطه ی جنسی داشتن. حتی اگه بدونین که همسرتون هم مثل خودتون در گذشته رابطه جنسی داشته نباید ناراحت بشین و تفاوتی قائل بشین.اما سخته کنار اومدن باهاش.دلیل اینکه با شنیدن این مسئله ناراحت میشیم، به خاطر حسیه که خدا در همه ی ما قرار داده و دوست داریم طرف مقابلمون تمام و کمال برای ما باشه.زمانیکه متوجه میشیم یکی دیگه همسرمونو تجربه کرده ،احساس میکنیم به ما خیانت شده.احساس می کنیم کسی چیزی را که فقط متعلق به ما بوده از ما دزدیده .و به هیچ وجه دوست نداریم همسرمون رو با کسی شریک بشیم، حتی اگه جریان رابطه برای سالهای قبل از آشنایی با همدیگه باشه.بنابراین، باید این حق امتیازو به همسرمون هم بدیم. باید سعی کنیم لحظاتی رو باهاش بگذرونیم که هیچ کس دیگه ای قبلاً باهاش تجربه نکرده.
3- به رابطه ی بین زندگی جنسیتون و احساسیتون دقت بیشتری کنین.
زندگی جنسی شما نشونه سلامت کلی شما در رابطه شما با همسرتونه.اگه با تصور رابطه جنسی با همسرتون احساس آرامش و راحتی میکنین، یعنی که رابطه تون در وضعیت خوبیه. اما اگه در این رابطه فکرتون منفی باشه، به غیر از مشکلات جسمی از قبیل مریضی.عفونت و...، به این معنیه که شما و همسرتون از نظر احساسی بسیار از هم فاصله دارین.وقتیکه رابطه ی شما در وضعیت خوبی باشه،نتیجش رابطه ی جنسی خوبه.هر دوتون احساس  آرامش میکنین و این رابطه جنسی باعث بهتر شدن سلامت روحی و احساسی شما میشه.در ضمن سلامت جنسی و احساسی خودتون و همسرتونو در نظر بگیرین که خیلی مهمه.
امیدوارم این راهها هم بتونه در زندگی شما موثر باشه..........با تشکر......علیرضا........

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت سیزدهم

××اینم راههای موفقیت در عشق و دوستی××قسمت دوم××
13- من دوست دارم همسرم به من اعتماد داشته باشه...راهش اینه:همیشه گذشتتونو بخاطر بیارین تا برای آینده امید داشته باشین.به آرزوهای همسرتون گوش کنین و بهش کمک کنین تا به آرزوهاش برسه.وقتی به خواسته هاش میرسه به همسرتون توجه کنین و تشویقش کنین.اگه مشغله کاریتون زیاده با مهربونی به همسرتون بفهمونین و در عوضش توی یک فرصت مناسب جبران کنین
14- من دوست دارم با همسرم رابطه ای آروم داشته باشم و از دادو فریاد متنفرم...راهش اینه:سعی کنین با همدیگه بحث نکنین و با آرامش باهم صحبت کنین که در اینصورت هردوتاتون اعصابی آروم دارین.بجای دادو فریاد کردن سعی کنین علت اختلافتونو پیدا کنین و اگه اشتباه از شما بود بدون داشتن غرور و لجبازی عذرخواهی کنین و به همین راحتی موضوع رو تمومش کنین و اگه اشتباه از همسرتون بود معذرتخواهیشو زود قبول کنین و چون به اشتباهش اعتراف کرده و قبولکرده دیگه دلیلی نداره عصبانی باشین
15- من دوست دارم همسرم منو همونطور که هستم قبول کنه...راهش اینه: من یه انسانم نه یک تیکه سنگ که هرطور دلت بخواد منو بتراشی.هیچوقت سعی نکنین علاقه ها و خواسته های ذاتی همسرتونو برای اینکه دلخواه شما بشه تغییر بدین.مثلا اگه از غذای شیرین بدش میاد بهش اسرار نکنین به زور بخوره.یا وقتی میخواد به خواستگاری شما بیاد شما اصلا سر خود از طرف اون حرفی نزنید و چیزیو از خانوادتون پنهان نکنین و بذارین همونطوری که هست خانوادتون اونو قبول کنن.
16- من دوست دارم همسرم به ظاهرش اهمیت بده...راهش اینه:به خوتون برسین.هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی.هرکاری میتونید برای زیباتر شدن در نظر همسرتون برای انجام بدین نه برای مردم و تیپ زدنتون برا بیرون خونه باشه اما توی خونه بقول خومون شلخته باشین این مساله خیلی مهمه اما همه وقتتونم جلو آینه نباشین.
17- من دوست دارم همسرم با دوستام و فامیلهام کنار بیاد...راهش اینه:وقتی 2نفر باهم ازدواج میکنن فقط برای خودشون نیستن.هیچوقت همدیگه رو مجبور نکنین دوستها و فامیلها تونو کنار بذارین.اگه شما دوست ندارین با یکی از دوستها یا فامیلهای همسرتون صحبت کنین خوب شما صحبت نکنین اما بذارین همسرتون راحت باشه.خودخواه نباش
18- من دوست دارم وقتی همسرم نگاهم میکنه برق عشقو توی چشماش ببینم...راهش اینه:توی مهمونی.توی خونه وهمیشه و همه جا به چشمهای همسرتون نگاه کنین و لبخند بزنین
19- من دوست دارم احساس کنم برای همسرم خیلی عزیزم...راهش اینه:اگه بشما محبت میکنه شما بیشتر بهش محبت کنین.اگه کاری براتون انجام میده حتی بنظر شما کارش دلخواهتون نیست از تلاشش تشکر کنین.هیچیز بدتر از این نیست که در جواب زحمتت بهت بگن من اصلا از این چیزها خوشم نمیاد.هیچوقت همسرتونو بخاطر اینکه فکر شما رو نمیخونه سرزنش نکنین بلکه ازش بخاطر داشتن نکات مثبت در شخصیتش ازش تشکر کنید یا بهتر بگم همیشه نکات مثبت همسرتونو ببینین تا نکات منفیشو
20- من دوست دارم همسرم توی سختیها هم در کنارم باشه...راهش اینه:زندگی همیشه پر از شادی نیست.شما باید در سختی ها هم شونه به شونه همسرتون باشین.اگه مشکل همسرتون جدیه در حل کردن مشکلش بهش نهایت کمکو بکنین.یادتون باشه کسیکه مشکل داره وقتی برای عاشقی براش نمیمونه
21- من دوست دارم همسرم توانایی داشتن رابطه معمولی هم داشته باشه...راهش اینه:زندگیو آسون بگیرین.اگه همسرتونو با دادن کادوهای زیادی غافلگیر میکردین بهتره از این به بعد راهای دیگه ای رو برای نشون دادن علاقتون بهش امتحان کنین
22- من دوست دارم همسرم حسود نباشه...راهش اینه:متاسفانه این مشکل همه زوجینه و با داشتن فکر ی غلط که نگاه کردن همسرم به دیگری نشونه خیانت و هوس بازیشه.اگه شما در این فکرین که هربار همسرتون به دیگری نگاه میکنه و منظوری داره و شما با اخم و ناراحتی باهاش برخورد میکنین دارین بزرگترین اشتباهو میکنین.این حس حسادت شما نشون میده به همسرتون اعتماد ندارین و اگه این حسادتو کنار نذارین براتون توی زندگی مشکل ساز میشه ها.
23- من دوست دارم همسرم تک باشه...راهش اینه:همیشه سعی کنین خودتون باشین و از دوستاتون تقلید نکنین.دیدها و عقیدهای خودتونو براش ارزش قائل باشین.علاقه داشتن به همسرتون تنها کافی نیست باید اونهم بهتون علاقه مند بشه.برای همسرتون فیلم بازی نکنین.مطمئن باشین همسرتون از شما زرنگتره چون شما مو می بینین ولی اون پیچش مو رو می بینه.این مطلبو حتما یادتون باشه
24- من دوست دارم همسرم خانوادمو درک کنه...راهش اینه:قبل از ازدواج درباره خانواده همسر آیندتون تحقیق کنین البته نه مثل خاله زنکه ها دنبال موارد منفی خانوادش باشین.همه جوانبو در نظر بگیرین.خانواده افراد نقش مهمی در زندگی دارن.همیشه درباره خانواده همسرتون با احترام صحبت کنین
25- من دوست دارم همیشه همسرم به من بگه دوستت دارم...راهش اینه:اگه واقا همسرتونو دوست دارین اشکالی نداره که شما اول بهش بگید که دوستش دارین.شاید اون منتظره که شما اول بهش بگین که دوستش دارین.بهترین راه برای دونستن اینکه همسرتون شما رو دوست داره یا نه اینکه اول شما بهش بگید دوستش دارین.متاسفانه خانمها چون عادت کردن به اینکه حتما آقایون شروع کننده حرف عاشقونه باشن و حتی در رابطه جنسی هم توقع دارن آقایون اینکارو شروع کنن.این عادت در زندگیها بصورت امری عادی در اومده اما همه غافل از اینن که بزرگترین اشتباه همینه.تنوع در رابطه عاطفی و سکس یعنی همیشه یک نفر شروع کننده نباشه گاهی اوقات لازمه که خانم آدم پیشقدم بشه و اگه یکبار امتحان کنید میفهمید که لذت این دوست داشتن چقدر بیشتره
من بهتون اطمینان کامل میدم اگه شما دوستانه خوبم و زوجین گرامی این25 مورد رو رعایت کنین.بهترین دوستیها رو باهم و بهترین و شیرنترین زندگیهارو باهم دارین.امیدوارم تونسته باشم راه درسته عشقو زندگیو بزبون ساده براتون بیان کرده باشم.(پایان).........با تشکر......علیرضا.....

بی وفا عشق من قسمت بیست و دوم

وقتی دیدم با اینهمه زنگ زدن و درست صحبت کردن باهاش بازم داره قبول نمیکنه و دروغ میگه بمن تنها راهی که برام مونده بود شکایت از طریق قانون بود.اینجاست که همیشه این جمله رو در ذهنم دارم و به همه میگم××دنیا انعکاس رفتار و کردار ماست××خودش خواست که کار به دادگستری و شکایت بکشه.صبح زود رفتم دادگاه و شکایتمو نوشتم و عنوان شکایتم این بود رابطه نا مشروع تلفی و تحویل فرزند مشترکمان بعلت احتمال خروج غیر قانونی از مرز.یکمی از قانون سرم میشد.تا آخر وقت دادگاه کنترل تلفن خونه مادر زنم و خط موبایلشو و خط اون پسره نامردو از دادگاه گرفتم و همچنین دستور موقت امیر محمدو به علت اینکه خانواده زنم از کردهای پناهنده عراق بودن و راحت میتونستن از مرزهای غیر قانونی امیرمحمدو خارج کنن که اگه این اتفاق می افتاد دیگه دستم بهشون نمیرسید.ساعت 1.30 بود که با نامه تحویله موقت امیرمحمد به من رفتم کلانتری و با 3تا مامور با ماشین کلانتری راهی خونه مادرخانمم شدم.مامورین بهم گفتن عکسی از امیرمحمد داری بما نشون بدی که اشتباه نیاریمش.منم توی گوشیم چندتا عکس ازش داشتم و بهشون نشون دادم و بمن گفتن شما اصلا از ماشین نیروی انتظامی پیاده نشید تا درگیری درست نشه.قلبم داشت از حرکت می ایستاد از ترس اینکه به امیرمحمد آسیبی برسه.میخواستم بهشون بگم بیخیال بشن.اما از طرفیهم دلم برا بچم میسوخت و یه ذره شده بود.رسیدیم جلوی در خونه مادرزنم مامورا رفتن در زدن.منم توی ماشین داشتم نگاه میکردم.خود امیر محمد اومد درو باز کرد.مامر ازش پرسید اسمت چیه؟اون طفلکی هم گفت امیرمحمد.مامره زود بقلش کردو آوردش دادش بمن توی ماشین.امیر داشت از خوشحالی پر در میاورد که یکدفعه برادر زنم متوجه ماجراشد و با صدا کردن زنم و بقیه همه شوک زده شده بودن و خواستن حمله کنن به طرف ماشین که مامورها دستاشونو بهم قلاب کردن و مثل یک دیوار جلوشون ایستادن و همشونو با زور فرستادن توی خونه تا حکم دادگاهو بهشون ابلاغ کنن.بعداز اتمام کار فقط به زنم اجازه دادن بیاد طرف ماشین تا لباسهای امیرو بمن بده و از امیرهم خداحافظی کنه.اما من درب ماشینو از داخل قفل کردم چون عقب نشسته بودم اون مجبور شد در جلوی ماشینو بازکنه و سرشو آورد داخل ماشین و با اشکهاییکه از چشماش میریخت شروع کرد تهدید کردن من.واقعانکه روش زیاد بود من فقط بهش گفتم خودت اینجور خواستی چقدر زنگ زدم؟چقدر التماست کردم بهم تهمت نزن؟این عمل انعکاس عمل زشت و ناپسند خودته.گفت بزار بوسش کنم امیرو.بهش گفتم تو اگه زندگیتو دوست داشتی و امیرمحمدو اینکارو با ما نمیکردی و نذاشتمش حتی بوسش کنه امیرو(البته اینکارم فقط بخاطر تنبیه کردنش بود الان میفهمم اشتباه بود اینکارم).وقتی به صورتش نگاه کردم قلبم تیر کشید و دلم به حالش سوخت اما مجبور بودم.این تنها دلیلی بود که اون اعتراف میکرد به اشتباه و خیانتش اما این فکرمم اشتباه بود نباید امیرو از مادرش جدا میکردم و خدا میدونه اصلا همچین قصدی نداشتم چون زنم دیوانه وار امیرو دوست داشت.حرکت کردیم بطرف نیروی انتظامی و اونجا با امیر پیاده شدیم و رفتیم طرف ماشین خودم و باهم سوار شدیم و به راه افتادیم بطرف خونه مادرم اینها.توی راه نفسم داشت بند میومد و از کاریکه کرده بودم سخت پشیمون شدم.گوشی موبایلمو در اوردم و زنگ زدم به زنم تاگوشیو برداشت بنده خدا توی این تقریبا یکساعتی که از ماجرا گذشته بود انقدر گریه کرده بود که صداش گرفته بود.(امیدوارم خدا منو بخاطر این بیرحمیم بخشیده باشه)سلام کردمو بهش گفتم فقط میخواستم بهت بفهمونم بچه هم پدر میخواد هم مادر.چقدر بهت گفتم امیرو بده ببرم گفتی برو هرکاری میخوای بکن؟اما اشکال نداره من الان امیرو برمیگردونم بهت چون میدونم داری ضجر میکشی و ناراحتی و توهم اخلاق منو خوی میدونی چقدر دلرحمم و دوست ندارم دشمنم حتی از دستم ناراحت باشه.اینجا دومیت اشتباهشو کرد و گفت من احتیاج به ترحم تو ندارم اگه از ضحر بمیرم بهت التماس نمیکنم امیرو برگردونی.گفتم منکه نکفتم بهم التماس کن خودم زنگ زدم بهت.گفت همونطور گرفتیش از من خودمم همینطور میگیرم ازت.وقطع کرد(غرور بیجا و نداشتن عقل و لجبازی بامن عامل اینکارش بود)قرار دادگاه برای هفته آینده بود که هم زنم و هم پسره نامرد باید برای جوابگویی رابطه نامشروع تلفنی در دادگاه حاضر میشدن.........ادامه دارد.........