۱۳۸۸ اسفند ۲۳, یکشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت چهارم

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست.عشق دروغی در آن نیست.تجربه کردم.خـداونـد هم هست.در کلبه تنهائـیهایـم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدن را پنهان خواهم کرد××××درد این نیست که تو یکی رو دوست داشته باشی.عشقت بهت نارو بزنه یا کسی رو دوست داری بهش نرسی.درد اینکه کسی بمیره اون وقت تو بفهمی که اون تو رو دوست داشته و عاشقت بوده اما تو نفهمیدی××××دنیا 2 روزه.یکروز با تو و یکروز علیه تو.روزیکه با توست مغرور نباش و روزیکه علیه توست صبور باش که هردو پایان پذیر است××××خدایا چه سخت است این جدایی.چه تلخ است این شراب بی وفایی.جدایی×بی وفایی×رنج دوری×همه باشد گناه آشنایی××××باید گرفتارم شوی تا من گرفتارت شوم.از جان و دل یارم شوی تا محرم رازت شوم.من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران.اول بدست آرم تو را آنگه گرفتارت شوم××××چنان دل کندم از دنیا که شکم شکل تنهائیست×ببین مرگ مرا در خود که مرگ من تماشائیست×مرا در اوج میخواهی؟تماشا کن تماشا کن×دروغین بودم از دیروز×مرا امروز حاشا کــن××××گاهی آدم بد جوری میشکنه و زخمهایی هست که تقصیر هیچکس نیست ولی جاشون همیشه موندنیست××××در این 2نیا که نامردان عصا از کوور میدزدند×منه بیچاره مسکین محبت آرزو کــردم

هیچ نظری موجود نیست: