۱۳۸۹ تیر ۷, دوشنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت شصت وسوم

آغاز سفر عشق این است: "کنار گذاشتن من و هیچ شدن". از این هیچ است که همه چیز زاده میشود
-------------------------------------------------
من دلم ميخواهد خانه اي داشته باشم پردوست.کنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو.هرکسي ميخواهد وارد خانه پرعشق و صفايم گردد.يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند.شرط وارد گشتن: شست و شوي دلهاست.شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست.بردرش برگ گلي ميکوبم روي آن با قلم سبز بهار مينويسم اي يار خانه ي ما اينجاست تا که سهراب نپرسد ديگر"خانه دوست کجاست؟ "
--------------------------------------------------
کاش میشدغربت دل را شکست
شیشه شهر شقایق را شکست
کاش میشد در سکوت مرگبار زندگی
این طلسم بی وفایی و جدایی را شکست
--------------------------------------------------
برای عبور از جاده عاشقی فقط یک بهانه میخواهم.برای عشق بازی با دلم یک نگاه و کاشانه میخواهم.برای رقص و شور شعرهایم چشم تو و یک ترانه میخواهم.برای با تو ماندنم یک عشق بی کرانه میخواهم.من برای واژه های گوشه گیرم یک کتابِ پر افسانه میخواهم.برای ماندن بی تردید و خواندن بی تخریب یک بغل احساس جانانه میخواهم.برای با تو جاری شدن یک تعبیر ساده میخواهم.برای عشوه ای زنانه از جان یک لبخند بی قاعده میخواهم و آخر هم از اینهمه هیاهو و تلاطم من تو را یکبار بی بهانه میخواهم.
-------------------------------------------------
آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم، آره من قولی بهت دادم که تا تهش بمونم، تو ولی این روزا سرد شده نگاهت، راهزنا زدن به راهت.. اما من چی؟ من فقط یه کم شکستم، خوب نگام بکن، می بینی؟ من هنوز همون دیوونم..
-------------------------------------------------
پروردگارا! به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند، گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غمم را نخوردند، لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند، محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند، عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند.....با تشکر....علیرضا

۲ نظر:

زهرا گفت...

سلام آقا علیرضا خسته نباشید و تشکر بخاطر نوشتن مطالب جالب و زیبا و آموزنده

titu گفت...

سلام بشما زهرا خانم.متشکرم.خواهش میکنم وظیفه است.موفق و سربلند باشید.ممنونم