۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

حرفها و درد دلهای عاشقانه قسمت شصت ودوم

خداوندا.دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها.یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان،یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
--------------------------------------------
آموخته ام ... که با پول ميشود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، ميتوان مقام خريد ولي احترام نه، ميتوان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، ميتوان قلب خريد، ولي عشق را نه.
آموخته ام ... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد ميکند کسي است که به من ميگويد: تو مرا شاد کردي
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت
آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم
آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر ميخواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هرچه به انتهايش نزديکتر ميشويم سريعتر حرکت ميکند
آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي ميکند
آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم ميتوانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم
آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نميدهد
آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا ميدهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو ميشويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نميروند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که ميشود با آن، نگاه را وسعت داد
---------------------------------------------
وقتی تو از عشق بی بهره هستی، از دیگری می خواهی که آن را به تو بدهد، در واقع تو گدایی می کنی. دیگری نیز متقابلا از تو عشق می طلبد. حال دو گدا دست هایشان را بر روی یکدیگر گشوده اند، تصور کن.....با تشکر....علیرضا

۲ نظر:

mina گفت...

salam.kheli kheli ziba neveshti mersiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii

titu گفت...

سلام بشما مینا خانم.تشکر از شما.موفق و سربلند باشید.ممنونم