۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

جکهای سری هفتم

پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد ميگيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو ميزنن ... حرف هم نميزنن ، داد ميزنن ... با راکت تنيس هم گيتار ميزنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند ميخونن ... يادش بخير اون روزها که تکنو نبود راکن رول ميخوندن
سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن ... آخ آخ ...آهنگهاي داریوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه
سن 19 سالگي : دوستدارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تيز ميشن ... ابي گوش ميدن
سن 20 سالگي : از همه شون رو دست ميخورن ...ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از این بچه بازيها مي بينن ... مثلا عاقل ميشن
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه ... دنبال يه آدم حسابي ميگردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض ميشه
سن 24 سالگي : نه... اون با يه نفر ديگه هم دوسته ...اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ ... طرف بايد باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نيست
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر ميخواستم ... افتخار ميدين غلامتون باشم؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام ميشکست و خواستگاري تو نميومدم
-----------------------------------------------------------------
دخترها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تا پارسال هرکي بهشون ميگفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه.بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک ميريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نميکنن
سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج ميبرن ... فکر ميکنن اون يه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگي : نه , نه ... اون منو نميخواست آخرش منو يه کور و کچلي ميگيره ... ميدونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چي نباشه
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد ميکنن
سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه
سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمياد... هر کی ميخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگي : يه نفر مياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات ميشکست و خواستگاري من نميومدي
امیدوارم از این مطلب طنز هم خوشتون بیاد.باز منو به توپ نبندین.....با تشکر......علیرضا

۶ نظر:

ترانه گفت...

سلام داداشی بلا اینا چی بود درمورد دخترا نوشتی ؟

titu گفت...

سلام آبجی کوچیکه.تو اولیشی به توپ بستیم خدا به داد بقیش برسه.بابا جون طنزه طنزززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز.مرسی

ترانه گفت...

سلام
ای داداشی بلا خوب تو قالب طنز نظرتون رو میگید هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مرسی

ناشناس گفت...

jaleb bod mersi

titu گفت...

سلام آبجی کوچیکه.امون از دست زبون شما دخترها که هیچکس حریفش نمیشه.مرسییییییییییییییییییییییی

titu گفت...

سلام بشما دوست عزیز.خوشحالم خوشتون اومده از این طنز.ممنونم ازشما