۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

ازازدواج با عشق تا جدایی با نفرت قسمت شصت ودوم

××عشق بی قید و شرط بین زوجین ××
داشتن یه عشق بی قید و شرط نسبت به همسرتون مهمترین قدمیه که توی زندگی زناشویی باید بردارین.خیلی از زوجها اوایل ازدواجشون ادعا میکنن که عشقشون به همسرشون کاملاً بی قید و شرطه.شاید خیلی ها به عشق بی قید و شرط بین دو زوج اعتقاد نداشته باشن اما بنظر من توی یک ازدواج موفق و خوب بایدعشق و محبت به همدیگه وجود داشته باشه که بتونه جا شو به هر اشتباه و تقصیری بده.عشق بی قید و شرط یعنی محبت ما برای همدیگه براساس یکسری رفتارها و خصوصیات خاصی نباشه.باید همسرتون رو به خاطر خودش دوست داشته باشین نه به خاطر اینکه خوش هیکله یا چون هرشب براتون شام درست میکنه.این همون عشقیه که نامزدها و زوجهای که تازه ازدواج کردن اونو باور دارن.زوجها اولش انقدر محو عشق میشن که فراموش میکنن معنی شراکت در یک زندگی و راه رفتار کردن با همدیگه رو متاسفانه، با گذشت زمان عاقلتر و هوشیارتر میشن و میفهمن که اونیکه قبلاً براشون دوست داشتنی بود الان آزاردهنده شده.مثلا آرزوهای شوهرتون که یکروز به نظرتون جذاب بود حالا نشونه خودبینی و تکبرش شده براتون. یا توجه خانمتون به جزئیات نشونه شک داشتنش بشماست.اینجاست که زوجها میمونن که کجای کارشون اشتباه بوده احتمالاً مشکل از عشقه....درسته؟
مسئله روشنی که اینجا میتونم بگم اینه که اون عشق تغییر کرده یعنی همسرمون دیگه ما رو بی قید و شرط دوست نداره،اما معمولاً موضوع این نیست. واقعیت اینه که اکثر زوجهایی که می بینم به این نقطه رسیدن مثل قبل همدیگه رو دوست دارن.مشکل این نیست که عشقشون تغییر کرده،مشکلشون اینه که هیچوقت برای روابطشون قانون نذاشتن.پس همینطورکه می بینین،بااینکه عشق میتونه بی قید و شرط باشه اما روابط سالم به قانون نیاز دارن.میدونم این نیاز به درک متقابل داره.اما واقعیت اینه که روابط برای تحمل استرس و چالش های زندگی نیاز به حد و مرز دارن.من معمولاً این نیاز به حد و مرز در عشق رو با بچه دار شدن مقایسه میکنم.پدر و مادر بطور کل فرزنداشون رو بی قید و شرط دوست دارن اما برای بزرگ کردن اونها باید قوانینی وجود داشته باشه.بهمین ترتیبه که به اونها یاد میدیم با دیگران کنار بیان و دنیا رو درک کنن.قانون و حد و مرزباعث میشه که بچه (با همسر) خیلی خوب درک کنن که چطور رابطه مثبت با کسانی که دوستشون دارن برقرار کنن و نیازهاش رو بیان کنه.شادترین و خوشبخت ترین بچه ها کسانی هستن که با والدینی زندگی میکنن که در ابراز عشق و نیازهایشون راحت هستن.روابط صمیمانه مثل ازدواج هم نیاز به همون راه برای ایجاد یه رابطه عمیق و بادوام داره.حد و مرز درواقع همون قوانین تعهده ، یعنی یکسری راه برای اینکه بفهمیم چطور باید ارتباط برقرار کنیم و اینکه از سایرین چی میخوایم.این حد و مرزها به هر فرد این امکان رو میده که فردیت خودش رو حفظ کنه بجای اینکه همدیگه رو کنترل کنن،به اتفاق هم رشد کنن.این حد و مرزها همچنین تعهد یه ازدواج رو حفظ میکنه و ارتباطی بادوام و سالم بین دو طرف ایجاد میکنه.همین حد و مرز سالمه که باعث میشه بعضی زوجها به هم وفادار بمونن درحالیکه سایرین با مشکلات بی وفایی و خیانت دست و پنجه نرم میکنن.این حد و مرزها همچنین از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن در رابطه هم فرد رو حفظ میکنه.بااینکه ممکنه بدون هیچ شرطی همسرتون رو دوست داشته باشین به این معنا نیست که حق داری در یه محیط ناامن یا از نظر احساسی زیان بخش باهاش زندگی کنی.این حد و مرزها باعث میشن آزادانه و عمیق همدیگه رو دوست داشته باشیم و درک مشخصی از اونچه برامون قابل قبوله ایجاد کنیم.
اما چطوری میتونیم عشقمون رو عمیق و بی قید و شرط نگه داریم درحالیکه قوانینی مشخص و سالم برای رابطه مون ایجاد کردیم؟
گفتگوی آزاد و فکر شخصی صادقانه رمز کاره.ایجاد قانون برای رابطه نیازمند اینه که هردو طرف باهم و با خودشون راحت و صادق باشن.گاهی وقتها این لحظها غیرمترقبه پیش میان و چیزهایی که یاد میگیرین همون چیزهایی نیست که میخواستین بشنوین.اگه میتونین ریسک کنین که صادق باشین و آسیب پذیر،میتونین ازدواجتون رو بسمتی مثبت هدایت کنین.مهم نیست که رابطه تون چطور باشه،عشق بی قید و شرطتون میتونه تا آخر عمر ادامه داشته باشه.تنها کاری که باید بکنین اینه که اونها رو بخشی از قوانین عشقتون دربیارین....با تشکر...علیرضا

۲ نظر:

milad گفت...

mofid bod mersi

titu گفت...

سلام آقا میلاد عزیز.خوشحالم مفید واقع شد.ممنونم عزیز